نظرات کاربران درباره کتاب مرد گمشده

خلاصه بعد مدتها یه کتاب جنایی معمایی درست حسابی خوندم که آدمو بشونه پای کتابو نذاره رهاش کنی. خیلی پرکشش بود. جمع و جور و به اندازه. بنظر تمام استاندارد هارو رعایت کرده بود. تعلیق کافی. کشش خوب. غافلگیری زیاد و یه داستان جذاب. توصیه میکنم.

وقتی کتابی رو از یه نویسنده توانا میخونی خواه ناخواه دنبال بقیه آثارشم میری. من اول کتاب خشکسالی رو از خانم هارپر خوندم و الان رسیدم به این کتاب. شخصیت پردازی رو خیلی دوست داشتم. خانم هارپر تو این کتاب خیلی قشنگ داستان قضاوت کردنا، بت ساختن از یه آدم، له کردن یکی دیگه، تاثیر رفتار آدما رو شکل گرفتن شخصیت آدما و این که لزوما آدمایی که فکر میکنی دوستت دارن دوست و رفیقت نیستن رو نشون داد. کتاب خوبیه و توصیه میکنم حتما بخونین.

مرد گمشده، داستانی در تریلر معمایی بود که بعد از اتمامش حس میکردم چندان شگفت زده نشدم...شاید انتظار چنین پایانی رو داشتم. شاید چون شبیهش زیاد خونده بودم و دیده بودم...اما در این بین ترجمه و ویرایش بسیار ضعیف کتاب،در قضاوت بدم بی تاثیر نبود. و اما داستان...پر تعلیق بود اما نفسگیر نه...فضای کویری و شنی و خالی از فراز و نشیب شهری،حس سردی رو منتقل میکرد...گفتگوها دونفره و و فقط دیالوگ بود...نه حسها رو در حین بیانش تشریح میکرد و نه میتونست با سکوت و فاصله گذاری مناسب، اطلاعات بیشتری رومنتقل کنه. چیز زیادی برای فضاسازی وجود نداشت، اما نویسنده اونقدر بر روایت داستان و کشدار کردنش و پنهان کردن سرنخها تمرکز کرده بود که به کلی از شخصیت پردازی کرکترها غافل شده بود...فقط یکسری ری اکتها میدیدم که بدون هیستوری بود...که میتونست با اندکی آگاهیِ نویسنده از شاخه ی روانشناختی و روانشناسی،اثر رو از کتابی معمولی به شاهکاری در حد دختری در قطار تبدیل کنه. شخصیت های پرداخت نشده، صحنه ها و گفتگوهای تکراری و بعضاً ملال آور‌... نقطه ضعف داستان بود اما در کنار اینها نقطه قوت فوق العاده ای داشت و اونهم تزریق قطره چکانی اطلاعات بود. هنرمندانه بود و اگر کتابهایی با چنین پایانبندی مشابهی رو نخونده بودم، شاید برای من هم خارق العاده میشد. در نهایت، کتابیه که میتونه شما رو به ژانر معمایی علاقه مند بکنه...اما اگر صرفا جزو اولین کارهایی باشه که میخونین....در غیر اینصورت....ممکنه بخواین بعدش مثل من، یه چیزی بخونین که بشوره ببره!

۹۱. کتاب روند خیلی آرومی داره، اما پایانش تقریبا غیرقابل پیش‌بینی و شوکه کنندست. ماجرا در یکی از مناطق خشک و بیابانی استرالیا روایت میشه که غریبه‌ها و توریست‌های خیلی کمی داره و تقریبا همه همدیگه رو میشناسن. ناتان متوجه میشه برادر وسطیش، کمرون، نزدیک سنگ قبر آدم ناشناسی که منبع خیلی از داستان‌های ترسناک منطقست مُرده. و طی تحقیقات این خانواده برای پیدا کردن جواب سوالاتشون در مورد مرگ کمرون، رازهای زیادی فاش میشه، حتی مشکلات زیادی برطرف میشن و نهایتا به این جواب میرسن که "کمرون اون کسی نبوده که همه فکرمیکردن هست". پایان و ترجمه کتاب عالیه.

کتاب خیلی خوبی بود، معمایی که ذهنتون رو خوب درگیر خودش میکنه و در طول داستان هر چی جلوتر میرین بیشتر جذبش میشین و اصلا حوصله سر بر نیست.

اوایل یکم گنگ بود که باعث میشد خیلی جذب خوندن نشم واسه همین ۱۰۰صفه اول رو یه هفته طول کشید بخونم ولی بقیشو یه شبه خوندم.در کل کتاب جذابی بود.

یک داستان جنایی که تو استرالیا رخ میده..در کل داستان کشش خیلی خوبی برای من داشت، سوالها و رازهای زیادی بود که در طی داستان پیش میومد و کم کم جوابشون رو پیدا میکردی..حال و هوای مزارع استرالیا رو هم خیلی خوب توصیف کرده طوریکه خودمو اونجا حس میکردم.. بیشتر ضعف متن، مربوط به ترجمه و ویراستاری و تایپ بود، از این لحاظ ایراد در حد متوسط داشت، اما جوری نبود که نشه ادامه داد یا متوجه سیر داستان نشد. در کل خوشم اومد از کتاب

خیلی کتاب جالبی بود با اینکه اتفاق های عادی میوفتاد بیشتر داستان ولی دوست داشتی ادامش بدی و بدونی چی میشه و اینکه مرتب به همه شک میکردی خیلی دوسش داشتم

{ 🔸🔸🔸🔸 مطالعه نسخه چاپی 🔸🔸🔸🔸🔸 } این کتاب هم مثل کتاب قبلی نویسنده « خشکسالی » در استرالیای گرم و بین صحراهای بی آب و علف روایت میشه و نوع معما و روایت هم شبیهِ پس طبیعیه که این دو اثر با هم مقایسه بشن ، به صراحت میتونم بگم این کتاب چند پله ضعیف تر از « خشکسالی » این نویسنده ست؛ چه از نظر داستان و روایت چه از نظر پایان و شخصیت پردازی /🍃) پایان غیر قابل پیشبینیِ اما شوکه کننده نیست چرا؟ چون معما نمیسازه که اصلا مخاطب بخواد پیشبینی کنه و به این ترتیبه که مخاطب با این که پایانش خیلی غیر قابل پیشبینیِ هیجان زده نمیشه ، کتاب هم تا نیمهٔ دوم خیلی کند و کشداره 🔴 ترجمه و ویراستاری به معنای واقعی کلمه افتضاحِ یه افتضاح واقعی جوری که فکر میکنی کتاب رو گوگل ترنسلیت ترجمه کرده، بعضی قسمت ها مترجم یه فاعل رو میاور بعد از فعل ( به صخره برخورد نکند و گاو / مترجم کلمه به کلمه ترجمه کرده یعنی ویراستار یه بار کتاب رو نخونده؟ ) یا انقدر فاعل رو در مکالمات نمیاورد که اصلا بعضی وقت ها از دستت در میرفت که کی داره صحبت میکنه

یک رمان خیلی جذاب ، معمایی و رازآلود که رهاش نمی کنین . دانای کل بیان کننده ی ماجراست و در طول داستان به دیالوگ ها و محاوره های زیادی بر می خورین که در اثنای اونا فلَش بَک های کوتاه و بلندی هم وجود داره و باعث میشه شخصیت‌ها رو خیلی خوب بشناسین ودرکشون کنین . از ترجمه ی روان و ساده ای برخورداره وفقط دو یا سه جا اشتباه و جابجایی نام‌ها وجود داشت . اتفاقات در استرالیا رخ میده و ماجراها حول وحوش یک خانواده ی مزرعه دار و دامداره که سالهاست درگیری های خاصی با مسائل مختلفی دارن ...حقیقتش خیلی توصیه میکنم بخونیدش بنظرم از قلم "جین هارپر" خوشتون میاد😊

اوایل داستان همون‌طور که دوستان هم اشاره کردند گنگ و مبهمه ولی وقتی خط داستان بدستتون اومد دیگه زمین گذاشتنش سخته «یه اثر جنایی درست و حسابی, زیبا و دردناک» کلمه هاییکه میتونم باهاش این کارو توصیف کنم کار قبلی نویسنده*خشکسالی* هم بی نظیره

داستان جنایی معمایی شسته رفته خوبی داشت . اوایل کتاب تا حدود شصت هفتاد صفحه کمی حوصله سر بر بود و خیلی کند پیش میرفت ولی بعد کم کم با معلوم شدن یکسری واقعیتها جذاب شد.

داستان در مورد ۳ برادر هست که یکیشون فوت میکنه و بقیه‌ی داستان صحبت های خسته کننده، بیابون و گرما و عرق... و یه تابلو و همچنان صحبت های کسل کننده‌. به سختی کتابو تموم کردم و از خوندنش لذتی نبردم. ترجمه هم به شدت ضعیف بود.

نسبت به کتابهایی که در ژانر جنایی خوانده بودم خیلی جذاب نبود

داستانی فوق العاده زیبا با پایانی غیر قابل پیش بینی!! ۵۰ تا ۸۰ صفحه اول داستان کمی کند و گنگ پیش میره ولی بهتون صدرصد پیشنهاد میکنم اصلااا ولش نکنید و داستان رو ادامه بدید چون مطمئنن عاشق داستان و قلم این نویسنده توانا میشید! تو هر لحظه ممکنه ب ی نفر شک کنید و در نتیجه.. اخرش کاملا شوکه میشید😂 و من این کتاب رو تووی روز تموم کردم و میتونم بگم جزو بهترین کتابای معمایی ای بود ک خوندم

دوستان شما با ترجمه مشکلی ندارین؟ ترجمه خیلی رو اعصابه😩

فضای داستان تو یه منطقه روستایی خلوت روایت میشه، در بین زمین‌های وسیع و آدم‌های کم. شخصیت اصلی داستان هم ساده و بدون افت و خیز هیجانیه و همه‌ی اینا کنار هم میشه یه سکوت در تمام داستان ولی یه سکوت جذاب هیچ جای کتاب ضربان قلب تون از هیجان معمای قتل بالا نمیره ولی برای من، حس کتاب و معمای کمرنگش جالب بود.

کتاب نسبتا خوبی بود اگر برگردم عقب بازهم می‌خونمش. داستان بیخود کشش داشت و می‌شد بجای بیخود کش دادن موضوع، فضای داستان رو با شخصیت‌پردازی پر کرد. متاسفانه ما اطلاعاتی از شخصیت‌ها نداشتیم زیاد. سرنخ‌ها خوب گمشده بودن لابه‌لای داستان اما بازهم کمی انتهای داستان قابل‌حدس بود. می‌شد شخصیت‌هارو درک کرد.

خیلی به به و چهچه کرده بودند درمورد این کتاب، که جنائیست و...ولی یک رمان تلخ پدر و پسری بیمار جنسی وروحی بود، جالب بود ولی جنائی نبود. معمائی بود ودرقالب روانشناختی افراد، دوست داشتم.

موضوع جالب بود اما نمی دونم سبک نویسنده این بود یا ترجمه خیلی روان نبود.