کسانی که می خواهند مفهوم توکل به خدا و توسل به اهلبیت را درک کنند می توانند از لابلای صفحه های این کتاب و سیره این شهید گرامی و بزرگوار به مفاهیم بلندی دست پیدا کنند. روحش شاد یادش گرامی و راهش پاینده باد

نام‌گذاری کتاب خیلی جالبه، کدام خط مقدم؟! خط مقدم تشکیل یگان موشکی یا خطی که سردار تهرانی مقدم در اون پیشرو هست، خط شهادت، خط اخلاق مداری و... جالبه که فصلهای کتاب هم با یک خط نام‌گذاری شده‌اند.😃 هم چنین طرح جلد کتاب هم بسیار زیباست؛ قاب عکس خاتم کاری شده‌ی سردار که انگار شبیه یک موشکه. این کتاب برشی کوتاه از زندگی سردار تهرانی مقدم هست. داستان گذاشتن سنگ بنای موشکی ایران... روایت با ملاقات شخصی به نام سلیمان از کشور لیبی با سردار شروع می‌شه که برای خرید تجهیزات جنگی به ایران اومده و از اینجا به بعد با فلش بکی به دوران جنگ برمی‌گردیم و داستان سفر سردار در زمان جنگ به سوریه و لیبی برای بازدید از برخی پایگاه‌های نظامی این کشورها رو میخوانیم. 🎳شاید اسپویل: سلیمان در زمان جنگ از طرف لیبی برای کنترل موشکهای فروخته شده به ایران اومده بود اما حالا کشوری که یک روز با منت، موشک به ایران می‌فروخت و براش شرط و شروط می‌گذاشت حالا برای خرید تجهیزات، سلیمان رو فرستاده و این قسمت از داستان برای من پر از حس افتخار و غرور بود.🎳 در ابتدا تنها کاربرد موشک در ایران برای حمایت از عملیات بود، لذا نیازی به موشکهای دوربرد نبود اما بعد از شروع بمباران شهرها و مناطق غیر نظامی توسط عراق، امام اجازه مقابله به مثل را به فرماندهان جنگ می‌دهند. به همین خاطر در سال ۶۳ سردار تهرانی مقدم با چندتن از فرماندهان و سفیران کشور عازم سفر می‌شه مقصد اول کشور سوریه هست و قرار بر بازدید از مکان‌های مختلف نظامی. سردار تهرانی مقدم به همراه حسن شفیع‌زاده، از قسمتهای نظامی مخصوصا توپخانه و موشک بازدید می‌کنند از جمله مقر نیروی دریایی در لاذقیه و توپخانه‌ی آن،دانشکده‌ی آموزش توپخانه در حلب و... و سه بازیدی بعدی در لیبی. سوریه برای کمک به ایران قول آموزش موشک اسکادبی روسی رو میده و لیبی قولِ دادن موشک. از یک جایی به بعد داستان به سه بخش تقسیم می‌شه؛ همراه سردار تهرانی و بچه‌های توپخانه، آموزش در سوریه رو دنبال می‌کنیم.همراه وحید دستجردی و حسین جعفری به دنبال گرفتن موشک از لیبی هستیم. و با سردار حاجی زاده به دنبال آمادگی برای تحویل موشک. و بعد هر سه روایت به هم می‌پیوندند. در بحبوحه‌ی جنگ، زمانی که کل دنیا مقابل ما ایستاده بود، سردار حاج محسن رفیق‌دوست، تهرانی و شفیع زاده و حاجی زاده تیم موشکی رو تشکیل دادند و ما قدرت و امنیت ناشی از موشک‌ رو مدیون این سرداران عزیزیم. چه خون دل‌ها که برای تشکیل تیم موشکی، آموزش اونها و برای گرفتن چندتا موشک، خورده نشد... کارشکنی و بدقولی لیبیایی‌ها سختی آموزش فشرده، کمبود امکانات و... کار نویسنده آفرین داره، کتاب به هیچ عنوان شبیه یک خاطره‌ی خشک و خالی و گزارش‌وار نیست، بلکه رمان‌گونه نوشته شده که به جذابیت کار اضافه می‌کنه. اما در بعضی قسمتها متن دچار گسستگی میشه، زبان سوم شخص تبدیل به زبان اول شخص میشه و روایتی از دفتر خاطرات همسر شهید بیان میشه یا در جاهایی از خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی استفاده شده در عین اینکه این سبک تقریبا جدید هست اما جالب نیست، اگر همان خاطره به صورت سوم شخص نوشته می‌شد بهتر بود. در کل اگر می‌خواهید کمی در مورد سردار تهرانی مقدم و تشکیل تیم موشکی ایران و عملیاتهای موشکی دوران جنگ بدونید، کتاب خوبیه. پ.ن: داخل کتابخانه‌ی همگانی هم هست.

یه کتاب از هر نظر فوق العاده! قلم عالی، محتوای عالی و مستند و موضوع جذاب. وقتی سختی های بچه های سپاه رو برای زدن یه موشک میخوندم، تازه می فهمیدم چقدر خدا به ما لطف داره که از قدرتای موشکی جهانیم و الان دیگه دشمنامون میدونن دست پا خطا کنن یه سیلی آبدار موشکی منتظرشونه. خدا شهید طهرانی مقدم و همرزمانش رو رحمت کنه که با زحمت و تلاششون این امنیت رو به وجود آوردن

فکر میکردم زندگی نامه شهید مقدم هست ولی خیلی زود فهمیدم فشار کاری شهید مقدم مجالی برای زندگی خانوادگی برای ایشون نذاشته بود و این کتاب تنها یک برهه از فعالیت های موشکی شهیدو همکارانشون رو گفته ،مدام خودمو جای شهید و همکاراش میذاشتم و مطمین بودم اگه من بودم کم اورده بودم اونم تو اون شرایط سخت. ضمن خوندن کتاب سرماو استرس شب های عملیات موشکی کاملا حس میشد جدای از هیحانی که این کتاب داره واقعیت هایی از زمان تاریخ جنگ گفته که کمتر تو تلویزیون و مستند ها پخش شده من به شخصه خیلی از اتفاقات این کتاب رو نمیدونستم ..... ازینکه با نقش سردار حاجی زاده اون موقع ها هم اشنا شدم خیلی ذوق کردم .ای کاش زحمات و خون دل خوردن های ایشون و همکارانشون بیشتر بدونیم ....

🏵 لحظه هاتون به خیر و نیکی 🔸در خوندن این کتاب لحظه ای شک نکنید... هر ایرانی حداقل یکبار میبایست مطالعه کنه..... تا هربار که خبری راجع به موشکهای ساخت کشور و قدرت نظامی مون میشنویم بدونیم چه مشقتهایی برای این موفقیت ها کشیده شده.... چه پستی بلندی ها ، چقدر سنگ اندازی ، چقدر رنج پشت قضیه بوده ... یه ماجرای واقعی و جذاب که اتفاقات ریز و درشتش مثل یک فیلم میمونه که مدام خواننده رو به وجد میاره ، مایوس میکنه ، و گاهی هم میان انبوه مشکلاتی که سر برمیارن چشم انتظار میزاره.... 🔹 تلاشهای تیم چقدر جالب بود برام! گاهی تو دلم میگفتم دیگه هیچ راهی نیست! تموم شد! ولی اون همت و امیدی که در ادامه ماجرا میدیدم بسی بزرگتر بود... 🔹خط مقدم یک ایهام خیلی خوبی هست به عنوان اسم کتاب ... 🔸درمورد آقای محسن رفیقدوست هم که سیاست ها و ذکاوتشون در قضیه خیلی جالب توجه بود ، کتابی در طاقچه موجود هست که ترغیب شدم بخونمش. 🌾

در صفحات پایانی و جملات آخر، نگهداشتن اشکها در اختیارم نبود، اشک غرور و شادی و شعف و ....

خیلی عالی بود...اینکه فهمیدم برای رسیدن به توانایی بالایِ موشکی چه زحماتی کشیده شده خیلی برام دوست داشتنی و جذابه و البته آشنایی با شخصیتی مثل شهید تهرانی مقدم که تقریبا جز اسم چیزی ازشون نمیدونستم...پیشنهاد میدم حتما بخونیدش..

خیلی کتاب خوبی بود ، جلوتر که می رفتیم جذاب می شد.واقعا چقدر سختی کشیدن تا الان قدرت نظامی ایران این طور زبان زد شده.بوسه بر دست این شهیدان...

خط مقدم، سرگذشت دوسال از زندگی شهید حاج حسن طهرانی مقدم و تشکیل یگان موشکی سپاه است. داستان از جایی شروع می شود که حاج حسن در سپاه مسئول توپ خانه است، اما از آنجایی که دیگر توپ ها در برابر گستاخی ها و وحشی گری های صدام چندان کارگر نیستند، با مشقت فراوان، برای ایران موشک تهیه می شود و حاج حسن و تیمش هم می شوند اولین گروه متخصص موشکی و بنیان گذاران صنعت موشکی ایران. کتاب پر است از اطلاعات ارزشمند، از سختی های آموزش اولین نیروهای موشکی، تا سختی های تهیه ی موشک از لیبی و کره و سختی های برنامه ریزی و پرتاب...فهمیدن این که اولین موشک های ایران را لیبیِ تحت فرمان معمر قذافی، به ایران داده، برای من که خیلی جالب بود و شد فتح بابی برای مطالعه ی بیشتر درباره ی قذافی! دو نکته در این کتاب هست که باعث می شود آن را از بهترین کتب خاطرات دفاع مقدس بدانم: اولی اینکه کتاب در نگارش و پردازش قصه نمره ی قابل قبولی می گیرد؛ مثل بعضی از کتاب های دفاع مقدسی، پر از ایراد ویرایشی و نگارشی نیست و خواندنش حوصله را سر نمی برد. و دوم، با آنکه شخصیت اصلی کتاب حاج حسن است و الحق هم حق پدری بر گردن صنعت موشکی ایران دارد، نقش اطرافیان ایشان در پیشرفت شخصی و پیشرفت موشکی نادیده گرفته نمی شود...از خانواده گرفته تا همکاران و دوستان شان... کتاب پر از انرژی خوب است و پر از تلنگر. پر از یسر بعد از عسر، پر از شکست و پر از گشایش بعد از آن. کتاب پر از ایستادن است، پر از عقب نکشیدن، بی خیال نشدن. و در آخر قطعا پیشنهاد میکنم که خط مقدم را بخوانید.

عالی هر ایرانی حتما باید این کتاب رو بخونه تا بدونه چرا و چطور الان امنیت داره