نظرات کاربران درباره کتاب ما دروغگو بودیم
۳٫۷
(۲۹۴)
shayestehbanoo
تابستان ١٥ سالگی کیدنس سینکلر توی جزیره ی خانوادگیشون اتفاقی براش میفته که منجر به پاک شدن خاطراتش میشه ، حالا کیدی بعد از ٢ سال به جزیره باز میگرده تا خاطراتی رو که فراموش کرده بیاد بیاره ، اول از همه از دید من ترجمه رمان رفته رفته خوب میشه، البته شاید دلیلش عادت کردن حواننده به نثر خاص رمان باشه ، دوم اینکه رمان موضوع خوبی داره هرچند از نیمه رمان تاحدی میشد حدس زد ولی نوشتار و داستان کشش لازم رو ایجاد میکنه برای به پایان رسوندن اون ، سوم داستات کش پیدا نمیکنه و از دید من همه چیز سر جای حودش و به وقت خودش بیان میشه در اخر توصیفات رمان خوبه و فضا سازی مناسبه و از این رمان میشه که فیلم فوق العاده ای ساخته بشه .
کتاب خوره
راستیتش به نظرم یکم عجیب بود داستانو پیچوند ولی ارزش یه بار خوندن رو داره
ⓝⓐⓩⓐⓝⓘⓝ
اگر با پایان غم انگیز مشکلی ندارید ، بخونیدش.
_آخرش نمی تونستم جلوی اشک هامو بگیرم_
کتاب باز
قلب آدم درد میگیره. چقدر از پایان متنفرم! کاشکی رمان در خط یکی مانده به آخر متوقف بشه و هرگز به پایان نرسه. ما به نقطه ای میرسیم که فکر میکنیم انتهای ماجراست. ولی حقیقت این است که "زندگی ادامه دارد"، این حقیقت شادی آور نیست! بینهایت تلخ است.
به دنبال آلاسکا
ارزش یه بار خوندن رو داره…
برخلاف بقیه زیاد از پایان داستان شوکه نشدم!
شاید چون همه میگفتن پایانش شوکه کنندست…
royroy.rb
های کاپی:)
royroy.rb
و دوباره کاپی:)))خوشم میاد هرررر جا کتاب خوبی باشه توهم هستی
zeynabour
عه سلام کاپی 🥲
Amity
سینکلرها برای شما لالایی میگن، شاید خستهکننده باشه و شاید جذاب... اگه میخواید بخونیدش، مواظب باشید خوابتون نگیره؛ چون که آخر کتاب، یهو از خواب قشنگتون بیدار میشین و میبینین یه پایان عجیب و معرکه برای یه داستان نسبتا ساده رقم خورده و شما حتی روحتون هم خبر نداشته!🚶♀️
#بخوانید
j
🙂کتاب تموم شد و حس میکنم فصل اخر و حقیقت قلبم رو تیکه تیکه کرد ک میتونم صدها بار دیگه برم و این فصل رو بخونم
تا ۱۰۰ صفحه اخر کتاب داشتم ناامید میشدم ولی هرچی به پایان نزدیکتر میشد بیشتر و بیشتر عاشق این کتاب شدم
عاشق دروغگوهام:)
dokhtare porteghali
تنها نکته مثبتش برای من پایانش بود که شنیده بودم غافلگیری داره و این باعث شده بود از اول کتاب هی در مورد اخر کتاب حدس بزنم و خب همش اشتباه بود جای اشتباهی دنبال مقصر میگشتم
❌❌❌❌❌خطر اسپویل
حماقتشونو نمیتونم درک کنم چجوری به عقل چهار نفر نمیرسه وقتی میخواید جایی رو آتیش بزنید باید اول همگی از داخلش بیاید بیرون بعد آتیشو روشن کنید. یکیشون میگه "همونجا تو طبقات خودتون آتیشو روشن کنید خوب نگاه کنید که داره میسوزه بعد بیاید بیرون" و بقیه هم میگن باشه😐 یکم این موضوع برام غیرقابل باور بود
کاربر ۳۴۷۷۸۳۷
اره مست بودن به عقل ناسلیمشون نرسیده
sansan
چون مست بودن
atousa
دقیقا من که خوشم نیومد احمقانه بود
Mohammad
(۹-۸-[۲۱۶])
کتاب نسبتا خوبیه، داستان در کنار اینکه تمی عاشقانه و تراژیک داره، در برگیرنده نوعِ زندگی در نظام سرمایه داری، تعصبات نژادی و پراگماتیسم آمریکاییه؛ تقریبا از همون اوایل داستان میشه پایانش رو حدس زد ولی به خاطر داستان پردازی خوبش ارزش خوندن رو داره.
Mohammad
مهرسا
سلام، سردرگمی نداره که، شما کتاب رو انتخاب می کنید و بعدشم شروع می کنید به یادگیری و تمرین و تمرین..
من فعلا همین کتاب سیروس شمیسا به ذهنم میرسه، کتاب کاملیه. نمیدونم مطالبش برای شما سنگینه یا نه ولی بازم از بقیه بپرسید شاید کتاب های بروز تر و بهتری پیشنهاد بدن. خب مسلما اوایلش یه کم سخته ولی ادامه بدین درست میشه. من اون موقعا هر کتابی دستم میومد میخوندم زیاد درگیر این مسایل نبودم، فکر میکنم دارید یه کم سخت میگیرید.
یلدا روشن
۱۰)اگه قتل جرم نبود نویسنده ی این کتاب و می کشتم😐من حدس میزدم پایان شو ولی خوشبینانه فکر می کردم اشتباه می کنم و اشتباه نمیکردم متأسفانه😶🔪
Dentist
نثر جذابی داشت. کوتاه، جذاب، با تم عاشقانه و پایان غیرقابل پیش بینی.
دختر خوانده پروفسور اسنیپ فقید 🐍💚
وای خدای من ترجمه فاجعههه بود. به دفعات، فاعل رو آورده بود اخر جمله😑 مثلا : نمیتونم این کار رو انجام بدم من 😐 یا: میتونم اونو بفروشم هم😐 برام سواله که ترجمه بعد از تموم شدنش، چک نمیشه؟ 🤦🏻♀️
با وجود ترجمه ی فاجعه، داستان جالبی بود و من دوستش داشتم.
n re
ترجمه افتضاح بود واقعا
Maryam R
کیدنس سینکلر ایستمن بزرگترین نوه خاندان سینکلر دو سال پیش تو یه ماجرا حافظهش رو از دست داده، اون بعد از دوسال برگشته به جزیرهای که کل دوران کودکیش رو تو اون گذرونده برای اینکه میخواد بفهمه چی شده؟ بقیه بهش گفتن که کیدی رو در حالی که لباس زیر تنش بوده توی آب پیدا کردن فقط همین اما اون میخواد که بیشتر بدونه؛ برای همین میره سراغ دروغگوهاش: گت، مرین و جانی. اونا حتما بهش میگن که چی شده. اونا دروغگوهان، اونا همیشه با همن. همیشه...
اولش اصلا فکر نمیکردم ماجرای جذابی پشت این داستان باشه اما هرچی بیشتر جلو رفتم برای دونستن ماجرا حریصتر شدم. هرچند اواسط داستان حدسیاتی زدم که درست بود اما اینکه چه اتفاقی افتاده رو نتونستم حدس بزنم و آخرش واقعا شوکه شدم، حقیقتا شوکه. داستان جذاب و ترجمه جالبی داشت. توصیه میشه ❤️
سما
بد نبود یه جاهایی ترجمه ضعیف بوده. 50صفحه اخرش غافلگیر کننده بود .در کل برای یه بار خوندن بد نبود.
آلیس در سرزمین نجایب
کادنس، جانی، میرن، گات
چهار دروغگو هستند. سه عضو از خانواده بینقص سینکلر و یک غریبه.
سینکلرها ساکن و مالک جزیره بیچوود هستند. داستان در مورد اختلافات خانوادگی، احساسات نوجوانان و واکنش این دو قشر به یکدیگره.
-
-
نظر: قلم و ادبیات امیلی لاکهارت بینظیر بود. ساده بود و روان. توصیفاتش مو به تن آدم سیخ میکرد. میتونستم هر شخصیت رو تصور کنم. هر شخصیت رو طرح بزنم تو ذهنم و من با سینکلرها زندگی کردم. تقابل قدرت با بیباکی چنان داستانی رو رقم زده که تا پایان کتاب رو نخونید، چیزی از اون عایدتون نمیشه.
تمام سنین، هر سلیقهای باید این کتاب رو بخونن.
غرق بود تو اندوه و بوی تلخ سیگار کوبایی. اما چه تلخی! چه درد و رنج و اندوهی!
چسبید به گوشت سرخ رنگ قلبم و شد بخشی از لذتی که به یاد بیارم و همراهم بمونه.
درسهای زیادی داشت. باید خوندش. باید!
-
-
این کتاب رو با ترجمهی مهرآیین اخوت خوندم که فوقالعاده تمیز و زیبا بود.
Amaryllis
ممنون که ترجمهای که خوندید رو ذکر کردید. من نمونهها رو مقایسه کردم و ترجمه هیرمند رو پسندیدم.
Allabout_shin
هیچ چیزی ندارم جز اینکه غم انگیز بود خیلی غم انگیز
~fatemeh♡
همین الان کتابو تموم کردم 🙂
داستان عجیبی بود
ترجمه هم بعضی وقتا گیجت می کرد
نمیشه گفت محتوای بی نقصی هم داشت
در مورد پایانش هم فقط می تونم بگم شوکه کننده بود
و غیر قابل قبول
تا حدی احمقانه 👀
...
zoha
اولش خیلی با ترجمه ارتباط برقرار نکردم. اما بعدش عادت کردم و خوشم اومد. موضوع زیبا و بکر بود. پایانش اصلا قابل حدس نبود و خب داستانی تراژدی و غمناک.
nasrin
من ترجمه ی میلکان رو خوندم خیلی خوب بود
صالحه
اولش فکر میکنی که یک عاشقانه نوجوانانه آمریکایی جذاب رو میخونی، اما بعدش معمایی میشه و آخرش از فرط رویارویی با حقیقت، مثل یک رویای غیرعادی...
دوست داشتمش، در طول داستان جذابیتش کم نمیشه.
فقط ترجمه ضعیف بود.
zeynabour
نمیدونم چی بگم... کاش شروعش نمیکردم! پایان تلخی داشت، خیلی تلخ :))
ولی واقعا قشنگ بود.
بعد از اینکه کتاب تموم شد، کم کم معنی یک سری حرفایی که ساده از کنارشون رد شدم برام روشن شد. یعنی نباید برای اینکه زودتر به آخرش برسین، تند تند بخونینش...
ترجمه هم نسبتا ناروون بود ولی از اواسطش دیگه بهش عادت کردم. هرچند میتونست بهتر باشه در کل... (!)
اگه در کل بخوام به کتاب نمره بدم احتمالا بالای هفتاد درصد باشه؛ بستگی به سلیقه هر کس داره..
ygane_htt
حدودا دو روز میشد که سمتش نرفته بودم ولی با دیدنه این کامنت الان ساعت 4 شب جوگیر شدم که برم کتابمو بردارمو بخونم😁
zohreh
۷۴.
اتفاقی که کیدنس سینکلر، بزرگترین و اولین نوه خانواده سینکلرها، در تابستان ۱۵ سالگیش تجربه میکنه باعث میشه حافظهش از دست بده.
بنا به توصیه دکترها خانوادهاش از گفتن اتفاقات خودداری میکنن،
و حالا بعد از ۲ سال کیدنس آمادگی برگشت به جزیره و در ادامه یادآوری اتفاقات رو در کنار دروغگوهاش(!) داره.
ترجمه کتاب به مرور بهتر میشه،
و پایان شگفتانگیزی داره.
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان