نظرات کاربران درباره کتاب بانوی پاریسی ما

عجب کتاب خاصیه

خیلی کتاب خوبیه بخصوص اگه با دقت خونده بشه میشه مهارت نویسنده رو دید

قشنگ بود

👍👍👍👍

بسیار عالی و خواندی. با تشکر

من این کتاب رو بزور تموم کردم،روند داستان ها خیلی کند بود و پایان بعضی داستان ها نامعلوم بود بعضی جملات برام نامفهوم و پیچیده بود بیش از حد جزئیات درش نوشته شده بود که خیلی هم مهم نبودن بنظرم این کتاب چیزی بمن اضافه نکرد

عالی

یه کم وایب داستان شوهر آهو خانم رو میداد ولی روند داستان کند بود و به نظر می رسید در ادامه شخصیت های معرفی شده یه ارتباطی با هم پیدا کنن من نتونستم با روند کندش کنار بیام، شاید در ادامه بهتر میشد...

خیلی خوبه که چالش کتاب‌خوانی طاقچه باعث شد تا من سمت نویسنده‌های خاورمیانه برم، مخصوصا کشور پاکستان. در درجه اول، عنوان کتاب به نظرم جالب بود و باعث شد بخوام معرفی کتاب و بعد خود کتاب رو بخونم. و اما خود کتاب، کتاب به صورت مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاهه که "تا حد کمی" بهم مرتبط هستن. در واقع، اگر بخوام بهتر توصیفش کنم، کل کتاب مثل یه منظره می‌مونه که توی هر بخش تمرکز داستان روی یه قسمت از اون منظره کلی‌ه. هم‌چنین، داستان‌ها ترتیب زمانی رو هم می‌شکنند. رد پای بعضی شخصیت‌ها در چندین قسمت هست ولی نه به عنوان شخصیت اصلی در همه آن‌ها. چیزی که درباره این اشتراک‌ها به نظرم جالبه اینه که مثلا وقتی داستان اول رو می‌خونین، با چند شخصیت فرعی آشنا می‌شید و بر اساس همون حرف‌ها و برهمکنش‌های کمی که این شخصیت‌ها دارند، در ذهن‌تون شناخت و یا قضاوتی از آن‌ها شکل می‌گیره و در داستان یا داستان‌های بعدی، وقتی اون شخصیت‌ها تبدیل به نقش اصلی می‌شن، شما با خود واقعی اون‌ها آشنا می‌شید و می‌تونین درستی اون برداشته اولیه‌ رو بسنجید. به علاوه، این که هر بار شخصیت اصلی داستان تغییر می‌کنه، باعث میشه شما با دیدگاه‌ها و فرهنگ افراد از طبقات مختلف جامعه شناخت پیدا کنین؛ از یک نگهبان یا خدمتکار ساده تا اربابی که بسیار ثروتمند و با نفوذه و به قولی "آقا زاده‌"هایی که همه فرنگ رفته‌اند و حتی در بهترین دانشگاه‌ها درس خوندن. در خلال توصیف‌های نویسنده و گفت‌وگوی شخصیت‌ها، اطلاعات مفیدی هم درباره وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پاکستان به دست میارین؛ مثل نقش مذهب، فساد مسئولین و مشکلات معیشتی مردم. هم‌چنین، خیلی خوب می‌تونین جایگاه زنان رو در سطوح مختلف جامعه سنتی زمان درک کنین. نکته‌ منفی از دید من گاهی جمله‌بندی نامناسب هست که از روانی متن تا حدی کم می‌کنه ولی خیلی آزاردهنده نیست... در کل، اگر علاقمند هستین تا با جامعه پاکستان (که شباهت‌هایی هم با ایران داره) بیشتر آشنا بشید، کتاب خوبیه برای خوندن👌 #چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳

کتاب داستانهای کوتاه در مورد شخصیتهای مختلف ولی مرتبط به هم است.داستانها بسیار ساده و زیبا نوشته شده اند و اطلاعات خوبی در مورد زندگی مردم پاکستان ارباب، رعیت، زن، مرد و ... می دهد.برای من فوق العاده جالب بود که کتابی تا این حد ملموس و در جاهای متفاوت از جامعه ایران، از یک نویسنده پاکستانی بخوانم.

دانیال معین‌الدین، نویسنده‌ی آمریکایی پاکستانی، پدرش پاکستانی و مادرش نروژی آمریکایی بوده، وقتی از هم جدا می‌شن با مادر و برادرش می‌ره آمریکا، برمی‌گرده پاکستان برای مراقبت از پدر پیرش، مسئولیت باغ‌های انبه پدرش ر بر عهده می‌گیره، بعد از مرگ پدرش می‌ره آمریکا به تحصیلاتش ادامه می‌ده، داستان می‌نویسه. بر خلاف بیشتر نویسنده‌های آمریکایی-آسیایی که تمرکزشون بر مهاجرات و مسائل مهاجراست، درباره‌ی پاکستان و جامعه و مردم پاکستان می‌نویسه. نواب برق‌کار: مسئول نگهداری و تعمیر موتوربرق چاه‌های آب مزرعه‌های آقای «هارونی»ه. ۱۲ تا دختر داره و برای گذران زندگی کارهای متفرقه‌ی زیادی هم می‌کنه. از ارباب یه موتورسیکلت نو می‌گیره که بتونه راحت‌تر به مزرعه‌ها و چاه‌ها سرکشی کنه. ما از این داستان نتیجه می‌گیریم که هیچوقت مسافر سرراهی سوار نکنیم. سلیمه: به عنوان خدمتکار دختر «هارونی» استخدام شده که ساکن کاناداست و اومده به پدرش سربزنه. شوهرش معتاده، به «رفیق» خدمتکار شخصی ارباب نزدیک می‌شه، عاشق هم می‌شن، بچه‌دار می‌شن. از این داستان نتیجه می‌گیریم که عاشق آدم اشتباهی نشیم. به دوست‌داران داستان‌های کوتاه با پایان غیرمنتظره توصیه می‌کنم. دارم به این نتیجه می‌رسم که از چالش امسال خوشم نمیاد. این مواردی که باید تو یادداشت رعایت کنیم سختمه. #چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳