نظرات کاربران درباره کتاب فصل نان؛ داستان‌های کوتاه

در زندگی شخصیت اصلی، درد نان از وقتی چشم باز کرده شروع شده و تا وقتی کتاب بسته میشه هم وجود داره. محتوای کتاب برای ماها آشناست و زیاد ازش خوندیم‌، شاید که تکراری باشه، اما من به شخصه از سه چیز خوشم آمد. نحوه روایت که داستان‌ کوتاه‌ های‌ زندگی یک کودک، تا به نوجوانی اش بود. تنوع وقایع در عین انسجام کلام، و اتفاق جذابی که در آخرین داستان پیش میاد -که در واقع به نظرم " خروج از حماقتِ فقر " میتونه نامیده بشه- نکاتیه که من به شخصه به یادم می‌مونه.

کتاب فصل نان کتابی است بسیار زیبا با نگارشی روان و جذاب. همانطور که از عنوان کتاب مشخص است نویسنده در این داستان کوشیده به دغدغه نان، فقر و دشواریهای مربوط به قشر فقیر جامعه بپردازد. نویسنده در این کتاب با بیان رنج شخصیتهای داستان به نگرشها و طرز تلقی شخصیت های داستان به نوع زندگیشان می پردازد و به نوعی نشان میدهد که فقر گریبانگیر مردم جامعه نتیجه جبر و سنت حاکم بر آنان است. انتهای داستان با همان ساختاری پایان می یابد که ابتدای داستان داستان شروع می شود یعنی داستان که با دوندگی های اشخاص برای رسیدن به نان و سختیها و مصائبشان شروع می شود در ادامه با همان سختیها نیز پایان می یابد. فضای داستان به نوعی حزن انگیز است که کاملا حس ترحم مخاطب را برمی انگیزد و به نوعی خواننده را با آن سختیها شریک میکند.👌

واقعا کتاب خوبیه، من سالها پیش خواندم. نوشتار کتاب پر از سادگی و صمیمیت و احساسه

«افسوس توی این دنیا کاه را جلوی سگ می‌گذارند و استخوان را پیش اسب.»

وصف حال حاضر هم هست با وجود گذشت زمان

چقدر انسان های بزرگی مانند عمو غلام حسین رو دوست دارم، انسان هایی که در سختی های زندگی ممکنه خیلی چیزها رو از دست بدن ولی شرافت رو نه، و چقدر با وجود فقر مادی، ثروتمند و غنی اند. . این خاطرات تلخ و شاید شیرین، پیام هایی دارن که به یک بار خوندنش حتما می ارزه.

این مجموعه داستان، داستان های بهم پیوسته و اونطور که من فهمیدم ماجراهای زندگی خود نویسنده است. داستانها درباره فقر و غم نان یک پسر نوجوانه که تابستان‌ها پیش اوستا بناها کار می کنه تا هزینه تحصیل سال بعد خود رو تامین کنه. داستان ها رئال و کاملا باور پذیر و از بطن جامعه بود. بسیار لذت بردم از خوندنش. توصیه می کنم خوندنش رو.

داستان درد و رنج مردمی که گویا با رنج زاده شده و به رنج جان دادند .

درود در صفحه 23 کتاب ماجرای نیاز علی ندارد واژه - رگ گردن - به اشتباه_ رنگ گردن - نوشته و نیاز به اصلاح دارد

میشه گفت زندگی نامه خودنوشت. محتوای کتاب درباره فقر هست.

در حالی که داشتم کتابو میخوندم برای ساعاتی تو فقر مطلق زندگی کردم و با بی پولی و تنگدستی دست و پنجه نرم کردم. مثل اینکه با کسی همسفر بشی و خاطرات تلخ گذشته شو برات تعریف کنه... آخر کتاب دوست داشتم بدونم بعدش چی شد...

خواندنی است. ساده است و شخصیت‌هایش بیشتر اوقات شخصیت نمی‌شوند اما باتوجه به زمان اثر، داستان‌هایش خواندنی اند. مسئله اصلی نویسنده فقر است و دشواری معاش و انسان‌هایی که در این دنیای ناعادلانه در هم میلولند.

زیبا و روان اما گزنده. زیبا اما تلخ😔...

یکی ازبهترین