ییلاق انگلیسی، داستانی نه چندان بلند در مورد آدم‌ها و روابط معنوی بینشون. یک روانشناختی کوتاه، تلخ اما شیرین. شاید اگر داستانی بالای ۴۰۰ صفحه بود، فلاکت شخصیت‌ها آدم رو به ستوه می‌اورد، ولی نویسنده -احتمالا هم به قصد- اون‌ها رو کوتاه بیان کرده بود تا بدون این‌که قلب خواننده زیاد از حد به درد بیاد، حرف‌هایی رو که می‌خواد بیان کنه. و در عین کوتاهی، تونسته بود شخصیت‌ها رو به نسبت خوب ارائه بده و همچنین فضایی جالب، فانتزی و رویایی -در عین واقعیت- بیافرینه. تنها جایی که یکم اذیتم کرد، بخش دوم، گذشته‌ی هارولد بود. به نظر نویسنده بهتر بود به جای اینکه یکهو و بدون وقفه گذشته رو از زبان هارولد بیان کنه، وقفه‌هایی توی اون برای بازگشت به زمان حال ایجاد کنه که سررشته‌ی داستان از دست خواننده در نره. در کل دوست‌داشتنی و قابل تامل. ترجمه‌هم یک سری ایراد داشت که بیشتر اون‌ها ویراستاری بود -فکر کنم این نشر ویراستار نداشته باشه- ولی در کل خیلی خوب بود.

ساعت 3:30 شبه و من یک نفس خوندم و همین الان کتاب رو تموم کردم.داستان سرگذشت زندگی چند نفره.جدا از واقعی یا تخیلی بودن این زندگی ها،چیزهای تکان دهنده ی زیادی لا به لای داستان هست.فضا سازی خوب ،دلنشین بودن شخصیت اصلی ،روند داستانی نسبتا خوب از نقاط قوت این کتابه.از خوندنش لذت بردم و خوندنش رو پیشنهاد میدم

داستان جالبی داشت ودر مورد سرنوشت چند نفر بود پایانش می تونست بهتر از این باشه و ادامه داشته باشه ولی خیلی خلاصه تموم شد .

نمونه ش خیلی خوب نبود😶

ساعت ۳:۰۵ نیمه شبه و منم مثل یکی از دوستان که‌نظر گذاشته کتاب رو یکسره خوندم. اوایل کتاب چندان جالب نیست اما از اواسطش جالب میشه، به خصوص آخرش که ماجرای زندگی جولیاست و متاسفانه خیلی تلخه در کل کتاب جالبی هست و خوندنش رو توصیه میکنم

داستان درباره زندگی شخصیه به نام هارولد از زبان خودش برای مردی که طی یک اتفاق با اون مرد آشنا شده، با اینکه روند عادی زندگیه اما توصیفی که از روابط بین آدمها ارائه میده جذابه. در انتهای کتاب، داستان زندگی دختری که ابتدای داستان از آشنایی هارولد با این دختر شروع شده رو میشه که به جذابیت کتاب اضافه میکنه. اما انتظار خوندن کتاب خیلی هیجان انگیزی نداشته باشین.