نظرات کاربران درباره کتاب پاییز فصل آخر سال است
۳٫۵
(۷۸۹)
nunuei
چه قلم زیبا و ملموسی دارن این بانو، اسلایس او لایف دلپذیر و غمگینی بود لذت بردم از خوندش.
دقت کنید که کتابها هم مثل فیلمها ژانر دارن از هر کتابی مطابق ژانرش انتظار داشته باشید این رمان برشی از زندگیه؛ قرار نیست یک داستان پر هیجان یا پر از جملات فیلسوفانه داشته باشه صرفا زندگی سه نفر رو روایت میکنه مثل زندگی خیلی از ماها یه جاهایی از داستان ما مثل لیلا نه دل موندن داریم نه پای رفتن، یه وقتا مثه شبانه توی تروماهای خودمون غرقیم و یه رابطه سمی هم میشه قوز بالا قوز یه وقتام مثه روجا نمیفهمیم تو زندگی دنبال چی هستیم فقط میدوییم.
کاربر 3090482
قلم خانم مرعشی فوقالعادهست.
فا.۴۸
داستانی که در عین تزریق فضای سنگین و کسالت بار در انتها می تواند امید را به انسانها منتقل کند. داستان ساده در عین حال پیچیده از سه همکلاس دانشگاهی. رفاقت در این داستان حرف اول است. رفاقت و شک. شک و سرگردانی در تصمیم مهم زندگی.
زهرا مرادی
داستان زندگی سه دختر بود، صرفا برشی از زندگی آنها، بی هیچ سرانجامی... داستان تلخ بود، و غم کتاب با هر سطر به جون آدم میشست... با وجود روایت رفت و برگشتی کتاب، ماجراها و اتفاق ها گم نمیشد...
eli
فضا سازی و انتقال حس و تغییر صحنههای جالبی داشت. ولی شالوده ی قصه رو دوست نداشتم و وفتی تموم شد به شدت توی ذوقم خورد و ناراحتم کرد. حس خوب تموم کردن یک کتاب رو نداشتم.
کاربر 1439459
فقط میتونم بگم افسرده دل افسرده کند انجمنی را، واقعا تم افسردگی و ناامیدی در این کتاب قویا موج میزنه و بر همه مطالب مثبت کتاب سایه میندازه
کاربر ۳۸۸۲۷۴۸
چرا باید یهو رمان تموم شه؟ پایان باز چرا داشت اونم به این بازی
کاربر ۳۰۴۲۱۳۰
خیلی کسل کننده بود بدون هیچ نقطه ی اوجی و بدون کشش. توصیفات طولانی که در پیش بردن داستان نقشی نداشت هم زیاد دیده می شد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
موضوع شخصیت پردازی وتصویر سازی جذابی داشت وتعلیق ها به جا بود
Soha1388
خیلی خوبه ممنون از نویسنش
کاربر 3324227
واقعا افتضاح کاش نمی خریدم کل کتاب ناامیدی از چیزی که اتفاق افتاده و کاری نمیشه کرد
sheyda
خیلی غمگین...
Gohar Forouzandeh
واقعا تموم شد !!!!! یاد نموننه های کتاب افتادم که نصفش رو میخونی بعد باید پول بدی
سارگل
کتاب مذخرفی بود سراسر انرژی منفی ، با پایانی باز و قصه ای که از خوندنش کلی خودم رو سرزنش کردم
حیف وقت و هزینه م...
bookadict
فقط به لحاظ توصیف و تصویرپردازی به نظرم کارش خوب بود. به عنوان داستان، نه گرهای نه ریتم خوبی نه مسئلهای، نه پیشرفتی.. هیچ. ما فقط شاهد چند اپیزود از جدالهای درونی چند دختر بودیم و روایت در حد یک توصیف باقی موند.من توصیه نمیکنم به کسی.
پری مهجو
برای من مثل واگویه درونی بود که مدام در من متجلی می شد
sahebeh68
برای افرادی که هدفشون از خوندن کتاب اینه که چیز با ارزشی ازش بدست بیارند مناسب نیست.
حرمان
یادداشتی بر رمان «پاییز فصل آخر سال است» از نسیم مرعشی
«پاییز فصل آخر سال است» رمانیست که دارد سر خواننده را شیره میمالد، با اندوه توخالی، با دغدغههایی که اکثر ما درگیرشانیم و همهی اینها تنها به این خاطر که خانوم مرعشی داستانی نداشته که تحویل ما بدهد.
هر از گاهی شاهد چند توصیف خوبیم بهطور مثال: «این لکهی ماست خشکشده، که با هیبت زرد زشت کویری تکهتکهشدهاش حالم را بههم میزند.» در فصل دوم هنگامی که زندگی لیلا دارد به روال معمول برمیگردد اینطور توصیف میشود: «شیشهپاککن را میپاشم روی لکهی زرد خشکشدهی ماست، روی میز شیشهای…» طراحی شخصیتهای مرد ضعیفترین و تحمیلشدهترین بخش کتاب است از میثاق، مرد سیسالهای که وسط جروبحث با همسرش میگوید: «من میخواهم مثل آدمبزرگها زندگی کنم.» که بگذریم تازه به ارسلان میرسیم که در شش ماه اول رابطهاش با شبانه به نقل از خود شخصیتها به او کمتر از گل نمیگوید و با همه بگوبخند میکند ولی ناگهان رفتارش با شبانه خشونتآمیز میشود و نویسنده بهخاطر اینکه بگوید این آدم کارمندی است و فلان و بهمان یک پراید سبز لجنی لخه میاندازد زیر پایش و از سرتاپایش ایراد زورکی درمیاورد.
نویسنده چون قصهای نداشته روایتاش را با رنج و نگونبختی زورکی آب داده و نه اینکه ناآگاهانه خواسته باشد توی کتابش مردانگی سمی را نهادینه کند (منظورم از مردانگی سمی چنین جملاتیاند: «کاش بودی و میدیدی در کاری که همیشه میگفتی برای من نیست، چهطور رویم حساب میکنند و خیالشان از من راحت است.» اتفاقا از قصد اینکار را میکند چون اگر چنین کاری نکند دیگر چیزی برای روایت ندارد پس مجبور میشود شخصیتهایش را بهزور نگونبخت و نیازمند به تایید و حمایت مردان کند.
وضعیتی که شخصیتها درگیرشند موجه نیست. برای نرفتن لیلا نویسنده دلیل موجهی نداشته، آخرهای کتاب تازه از زبان روجا میشنویم: «فقط دنبال این بود که به خودش ثابت کند میثاق چهقدر دوستاش دارد. مازوخیسم داشت اصلاً.» جدای اینکه همین توجیه خام را ما در آخرین تکهی رمان میخوانیم، چرا خود لیلا بین آنهمه برونریزی و خطابهایش به میثاق در اولین تکهی کتاب هیچ اشارهای نکرد اگر پشیمان بود و بابت نرفتناش غصه میخورد؟ همهی اینها بهعلاوهی اینکه لیلا را نویسنده شخصیتی مطیع جلوه میدهد. مرعشی اگر اتکا و رنج را از رمانش بگیرد دیگر چیزی ندارد، شخصیتها درگیر روزمرگیاند، نقلپذیر نیستند، یکجایش را هم نمیتوانی برای این و آن تعریف کنی تا سر ذوق بیایند و مشتاق شوند. نه اینکه نشود از و دربارهی روزمرگی داستان نوشت، از روزمرگی هم میشود داستان نوشت مثل کاری که کارور میکند، کارور اما شرایط را به شخصیتهایش تحمیل نمیکند شرایطشان همان است به این خاطر که با موقعیتی که برایشان طراحی شده نمیتوانند جور دیگری باشند.
نوع نگاهی که سه راوی کتاب دارند تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد به جز روجا در تکهی آخر پاییز، تهِ تفاوتشان این است که مثلا شبانه چند کتاب بهخصوص را دوست دارد ولی روجا فیلمبین است و توی ماشیناش کوهن گوش میکند. دیالوگها هم همین ضعف را دارند، به خاطر ساخت مشخصشان انگار تمامی دیالوگها متعلق به یک شخصیتاند.
برای درک بهتر و نشان دادن مواردی که بهشان اشاره کردم چند نمونه از متن رمان میاورم:
از ذهن لیلا: «و من دوست ندارم برای کسی بگویم که حتا مارگارت تاچر هم، در خانه چیزی نداشت جز زنیتاش. که فوقش با آن میتوانست دل کسی را نگاه دارد. تو دلت رفته بود، ماندن نداشتی دیگر.»
«حقوق گرفته بودم و خانم خانهی خودم بودم. خانم بودم و دلم مهمانی میخواست. مهمانی دادن انتهای زنانگی است. دلم زنانگی میخواست بعد از اینهمه وقت.»
از ذهن شبانه: «مردهای قدبلند نباید گریه کنند، حتا اگر منتالریتارد باشند یا هر کوفت دیگری. مردهای قدبلند که گریه میکنند، دنیا سست میشود. به تار مویی بند میشود و هر انگشتی میتواند آن را روی خودش آوار کند.»
از ذهن روجا: «دلم میخواهد یک لحظه برد پیت فیلم فایت کلاب بشوم و صورتش را با مشت بیاورم پایین.»
کوها
راستش من تا صفحه ۲۹ خوندم. قبلش حس کردم چه کتاب خوبی ولی وسطای صفحه ۲۹ یهو حس کردم دیگه نمیخوام بخونم و بعد از چند کلمه زور زدن دیدم نه. دلم نمیخواد کدر بشم باهاش. آدم نوجوونه تحمل داستانی کدر رو داره ولی بزرگترش میشه دیگه طاقتش نیست انگار. اما قلمش ونوع روایتش دوست داشتنیه.
سحر
چی شد تهش؟؟؟؟؟؟؟
حجم
۱۶۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه
حجم
۱۶۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۴,۵۰۰۵۰%
تومان