نظرات کاربران درباره کتاب دوهفتهنامه موفقیت ـ شماره ۳۷۱ ـ نیمه اول اردیبهشت ۹۷
۵٫۰
(۳)
ツAlirezaツ
باز هم مصاحبه جالب دیگری این بار با پرویز فلاحی پور بازیگر نقش نصرت در سریال شهرزاد .
و بررسی 10نابغه برتر جهان که خیلی جالب بود.
معجزه ی سپاسگزاری
عرض ادب.
در پاسخ به سوال یکی کاربران این متن اینجا آورده شد.کمی طولانی اما ارزش خواندن دارد.
_ فرض کنید به ادارهای رفتهاید و کارمند اداره با کمال بیادبی یا بیتوجهی با شما برخورد میکند و کارتان را راه نمیاندازد.
_ بغل دستیِ شما در مکان عمومی سیگار میکشد یا با صدای بلند موسیقی گوش میدهد.
_ راننده باقی پول شما را نمیدهد.
_ یک نفر به شما توهینی میکند که حقتان نیست.
_ جنسی را خریداری کردهاید که مطلوبتان نیست و دوست دارید آن را پس دهید.
_ به نانوایی رفتهاید و نانوا در ازای پول شما نان نامطلوب و مفتضحی در اختیارتان میگذارد.
_ سر کلاس حق با شماست اما استاد به شما زور میگوید و شما جرأت نمیکنید به او چیزی بگویید.
_ توی کتابخانه یک آدم کمشعوری موبایلش را بیصدا نکردهاست و رویِ روح و روان شما راه میرود.
_ بویِ پا یا دهان یا اخلاق گند همکارتان آرامش شما را سلب کرده است.
_ همسایه بالایی شما طوری سروصدا میکند که انگار استادیوم فوتبال است.
_ خودرویی را میبینید که عینهو گاو میرانَد (بلانسبتِ گاو)
_ آرایشگاه موهایتان را خراب کرده است.
_ مدیر یا کارفرمای شما همچون برده با شما رفتار میکند.
_ از یک رفتار همسر خود راضی نیستند...
و شرایطی بسیاری از این دست که هر روز برای ما اتفاق میافتد.
در این مواقع که کارد به استخوان میرسد معمولاً ما ایرانیها دو گونه عمل میکنیم:
یک_ یا عصبانی میشویم و با یک انفجار درونی شروع میکنیم به رفتارهای تکانهای و دری وری گفتن و پرخاشگری و حرفها و حرکات حاکی از خشم؛ و یا متلکهایی که زیربنایش خشم است. خشم هم که خشم میآورد، و بعد هم درگیری و دعوا و فرار و باقی ماجرا.
دو_ یا اینکه میترسیم و در خودمان میریزیم و جسارت بیان اعتراضمان را به هر دلیلی نداریم. اما عینهو حُناق به زیرِ گلویمان میچسبد و آرامش ما را برای چند روز یا چند ساعت به هم میریزد و گاهی به ناخودآگاهمان میرود و چندسال در آنجا بازی درمیآورد.
اما یک راه میانهای هم وجود دارد که خیلی از ما ایرانیها بلد نیستیم
و یادمان ندادهاند و ارادهای هم برای یادگیری آن نداریم.
باور کنید حتی این وضعیت در برخی مدیران یا بزرگان کشور هم وجود دارد که فقط همین دو وضعیت را چالشهای سازمانی، کشوری یا بینالمللی روبروی خود میبینند. یا درگیری و ابراز خشم، یا ترس و فرار.
این راهِ میانه عبارت است از جرأتورزی. یکجور شجاعتِ بودن.
اینکه تو اولاً جرأت بیان حرفت را داشته باشی
ثانیاً این جرأت و شجاعت را بتوانی در قالبی انسانی، پخته و متمدنانه بیان کنی. مثلا در قالب شوخیهای لطیف و انسانی؛ یا طوری که طرف مقابل را هم درگیر ماجرا کنی و او بتواند خودش را جای شما بگذارد و به اشتباه بودن کارش پی ببرد.
نقل شده روزی نامهای به دست خواجه نصیر الدین طوسی رسید که با کلمات زشت از او بدگوئی شده بود، از جمله این سخن زشت را خطاب به او نوشته بودند: "یا کلب ابن کلب: ای سگ پسر سگ".
خواجه نصیر، جواب آن نامه را با کمال متانت نوشت:
"اینکه به من سگ گفتهای صحیح نیست؛ زیرا سگ با چهار دست و پا راه میرود و ناخنهای دراز دارد، ولی من قامت راست دارم و روی دو پا راه میروم و ناخنهایم پهن است، ناطق هستم و خنده بر لب دارم، پوست بدنم آشکار است، ولی پوست بدن سگ به واسطه پشم بدنش پوشیده شده است؛ در نتیجه، این نشانهها بیانگر آن است که من با سگ فرقهای بسیاری دارم ". او به همین منوال بقیهی ناسزاگوئیها را پاسخ داد، بیآنکه یک کلمه زشتی به کار برد.
جرأتورزی نیاز به خودسازی درونی، تمرینِ شجاعت و یادگیری فنون مذاکره دارد. برای تمرین از یک جا شروع کنید: از جرأتورزی در یک کار کوچک.
حجم
۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
قیمت:
۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد