نظرات کاربران درباره کتاب دختری در جنگ

یک داستان واقعی از جنگ بالکان ،از کرواسی ،زیاد چشمگیر نبود.

فضای جنگ و آواره بودن رو به خوبی با فضاسازی هایی که کرده به نمایش گذاشته

دختری در جنگ شاید عنوان جامعی برای رمانی به این تلخی نباشد، شاید نویسنده خواسته تمام درد و رنج کتاب را در همان لغت شومِ عنوان بگنجاند؛ جنگ! از سویی این لغت به اندازه ی تمام تلخی ها تلخ و از همه ی سیاهی ها سیاه تر است و از سویی دیگر نمیتوان آن همه تلخی و سیاهی را در سه حرف گنجاند. تا پیش از این درباره ی جنگ بوسنی و هرزگوین بسیار کم خوانده و شنیده بودم.بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و جنگ سرد، یوگسلاوی سابق که بخشی از شوروی به حساب می آمد، درگیر جنگ های داخلی شد. صرب ها، خواستار به رسمیت شناخته شدن دولت خود و یکپارچگی بودند. از این رو کشتار کروات ها شروع شد. در تاریخ آمده که جنگ بوسنی پس از کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم، عنوان بزرگترین نسل کشی را به خود اختصاص داده است. روایت داستان کتاب دختری در جنگ در فصل اول، آنا را در ده سالگی به تصویر می کشد. آن هنگام که شادمانه در میان کوچه های زاگرب می دود و با همسالانش بازی می کند. اندکی بعد ابرهای تیره سر می رسند و ناآرامی ها آغاز می شوند. شهر رنگ و بوی آتش و دود و خون به خود می گیرد. همسالان و دوستان آنا دیگر خوشحال نیستند، آنها نسل سوخته ی جنگند. گرسنگی، ترس، ناامیدی و گاه یتیمی مجالی برای دنیای پاک کودکانه شان نمی گذارد. آنا هم از این قاعده مستثنی نیست. فصل دوم اما، همانگاه که انتظار داری ببینی چه بر سر آنای ده ساله آمد، نوار قیچی می خورد و میرود به بیست سالگی آنا در کشوری بسیار دورتر از کرواسی، به ایالت متحده. اما اثرات جنگ هنوز بر پیکره ی روان آنا خودنمایی میکند. کابوس ها در خواب و بیداری زندگی را برایش تلخ کرده اند. تصمیم میگیرد به کشورش برگردد، کشوری که حالا از پس ناآرامی ها، آرام آرام سر بلند می کند و جسم دردناکش را مرهم می نهد. آنا به دنبال نشانه ها می رود. از دوست دوران کودکی اش خبر می گیرد. به دنبال گور دسته جمعی ای که پدر و مادرش در آن دفن شده اند می گردد. خاطره ها را باز می یابد تا شاید روانش را آرام کنند.دختری در جنگ شاید روایتی بود از دختری که با گذشته ی خود در ستیز است. دختری که توان درک از دست دادن همه ی داشته هایش را ندارد و به انکار می پردازد. دختری که می بایست به همه ی کابوس هایش سرک بکشد تا شاید زخم های روحش، التیام یابند. جنگ خراش بزرگی بر پیکره ی جهان هستی فرود می آورد. چه آنان که در جنگ بوده اند و تلخی ها را تجربه کرده اند، و چه کسانی که از جنگ گفته و شنیده اند از دردهای این خراش بزرگ بی نصیب نمی مانند.🥀

یکی از بهترین کتاب‌هایی بود که در مورد جنگ این منطقه خوندم.

هدف از نوشتن این کتاب رو متوجه نمیشم.نه به اطلاعاتم چیزی افزود و نه تونستم با شخصیت اصلی همدردی کنم