نظرات کاربران درباره کتاب مدیر مدرسه

سانسور شدست...واقعن خیلی مسخرس حتمن نویسنده یه دلیلی داشته که از یک کلمه ای استفاده میکنه یا داستانی رو نقل میکنه شما به چه حقی سانسور میکنی اخه.طاقچه جمعش کنی بهتره ...

کتاب تقریبا در هر صفحه چند خط و حتی گاهی نصف صفحه سانسوری دارد و متن بی سر و تهی از آب درآمده است. پیش‌نهادم به طاقچه این است که یا اصل کتاب رو بگذارید یا کلا حذفش کنید‌! فکر نمی‌کنم آل احمد خدابیامرز هم راضی باشد که کتابش نصفه‌نیمه و بی‌سر‌ و‌ ته در دسترس مردم قرار بگیرد.

داستان خیلی جذابی نبود ولی لحن بسیار تند و قلم بسیار گیرایی داشت،خیلی استفاده کردم👍 ولی بزار ببینیم با سانسور به کجا میرسید

مدیر مدرسه داستان مدیر هایی است که بدون هیچ سررشته و توان مدیریتی با پارتی و رشوه وارد دنیای مدیریت میشوند وفکر میکنند کار آسانیست اما همین که بار مسولیت بر دوششان میافتد اگر دلسوز باشند باز حرکتی انجام میدهند مثل مدیر مدرسه که هر چه میخواست بی توجه باشد به مسائل ومشکلات بازهم نمیتوانست کفش بچه ها لباسشان اینکه آنقدر توجه داشت که بچه ها بخاطر خوب نبودن کفش نمیتوانند بدو بدو کنند ومدام به زمین میخورند وآنها که کفش خوب دارند بچه ننه اند وعرضه ی دویدن ندارند دانش آموزان فقیر باهوش ودانش آموزان غنی درس نخوان هستند مدیر مدرسه حکایت جامعه ای است که همیشه همین گونه است آنان که دارنداستفاده نمیکنند وآنها که ندارندسرشار از هوشند ومعرفت مدیری که فکر میکند کار آمد نیست اما هست مدیری که میبیند چون نمیتواند وتاب تحمل دیدن سختی ومشکلات را ندارد در نهایت استعفا میدهد درست است که زیاد بلد کار نیست اما نمیتوانست بی تفاوت باشد واین که جسارت کافی نداشت برای مدیریت ،نهایتا او را سوق میدهد به سوی استعفا ای کاش همه ی مدیران وقتی میبینند جسارت دفاع از حق را ندارند خودرا موظف به استعفا بدانند

نمیدونم چرا طاقچه انقدر علاقه به کوتاه کردن یک متن دارد!...این بار چندمیست که کتابی میخوانم و صفحاتی از آن حذف شده و یا غلط تایپی دارد!!!!!!!!!!!!!!...اصل این کتاب را تهییه کردم و با پی ادفش مقایسه...حذفیات بسیار زیاد است!

از کتابهای جلال نباید انتظار قصه‌های پیچیده و اتفاقات عجیب و غریب داشت. کتابهاش انعکاس زندگی واقعیه با نگاه تند و تیز و انتقادیش. همین ساده گویی و رک و راست بودنه که قصه‌هاش رو جذاب میکنه. مدیر مدرسه هم از این تعریف استثنا نیست و بی‌اندازه به واقعیت نزدیک میشه.

کناب سانسور شده، **حتی اگر جواب سؤال را هم می دانستند باز درمی ماندند.یادشان می رفت یا شک می کردند. تازه سؤال امتحان چه بود؟ -سه گاو جمعا روزی فلان قدر شیر میدهند،اولی دوبرابر دومی و دومی یک برابر و نیم سومی; معین کنید هر کدام روزی چقدر شیر میدهند. یا وظایف کودکان نسبت به پدر و مادر. یا رود های چین و از این اباطیل ... و چه وحشتی!می دیدم و اعصاب شان را آنقدر به وحشت خواهند انداخت که وقتی دیپلمه بشوند یا لیسانسه،اصلا آدم نوع جدیدی خواهند شد. آدمی انباشته از وحشت! انبانی از ترس و دلهره. آدم وقتی معلم است،متوجه این چیزها نیست. چون طرف مخاصم است.باید مدیر بود، یعنی کنار گود ایستاد و به این صف بندی هر روزه و هر ماهه ی معلم و شاگرد چشم دوخت تا دریافت یک ورقه ی دیپلم یا لیسانس یعنی چه! یعنی تصدیق به این که صاحب این ورقه دوازده سال یا پانزده سال تمام و سالی چهاربار یا ده بار در فشار ترس قرار گرفته و قدرت محرکش ترس است و ترس است و ترس!**

با این همه تعریف که از این کتاب شنیده بودم ،انتظار بهتر از این را داشتم

اولین کتابی بود که از جلال آل احمد خوندم و به شخصه فکر می کنم بهتر از این نمی شد چنین داستانی رو نوشت. جلال آل احمد داستانی که تقریبا هیچ پیچ و خمی نداشت رو به بهترین شکل نوشته.

عالی بود

نکته قابل توجه در این کتاب این است که از زمان تالیف این کتاب تا کنون هیچگونه تغییری در نظام سیستمی ادارات بوجود نیامده و همچنان مسائل و مشکلات در مدارس به قوت خود باقی هستند تنها رنگ تجدد بخود گرفته اند واین جای بسی تاسف است

جلال آل احمد دوست‌داشتنی و چیزی جز شاهکار؟! میشه آخه؟😍🍃

من خیلی ازش خوشم اومد با این حجم کمی که داری ولی خیلی داستان های خوبی داره و کلی به منی که درگیری زیاد داشتم کمک کرد و بهم انگیزه داد

رمانی قابل لمس همراه متنی روان که هرازگاهی با کلمات سخت و کمترشنیده شده خوننده رو به چالش میکشه آموزنده و در یک کلام بی عیب و نقص جلال ثابت شدس نیازی به تعریف امثال من نداره آثارش رو بخونید و لذت ببرید

دوستان کتاب سانسوری نداره ولی خلاصه شدست. اگه حوصله دارید برید اصلشو بگیرید بخونید اگه نه میخواین فقط تیکش بزنین کافیه براتون. برای منی که نثر و همه تشبیهات و توصیفات آل احمد ارزش داره و دلیل خوندن کتاباشه نمیتونم نسخه خلاصه بخونم

فکر میکردم خیلی بهتر از این باشه،خورد تو ذوقم😐

کتاب در مورد زندگی یک مدیر مدرسه بود که سعی میکرد در عین اینکه ادم خوبی باشه زیاد خودش رو هم درگیر مسائل کاری نکنه اما همیشه هم درگیر میشد در کل داستان پردازی جلال ال احمد زیباست اما اینکه توقع داشته باشین با رمز و راز و پیچیدگی سرو کار دارین اینطور نیست مثله این میمونه ک خاطرات یک نفر رو به صورت منسجم بخونین اما برای من ارزش یکبار خوندن رو داشت.

راوی داستان مـردی است که به عنـوان مدیـر به یک مدرسـه میره،و دغدغه ها و مشکلاتی را که یک مدیـر داره شرح میده... داستان خوبی بود،من خوشـم اومـد👌

یک داستان بلند در مورد معلم های یک مدرسه با دغدغه هاشون اگه به این قضیه نگاه کنیم که این کتاب تو اوایل هزار و سیصد نوشته شده شاید جالبتر به نظر برسه که بقول سینوهه تاریخ همیشه تکرار میشه

خیلی جالب بود یک ادم دغدغه مند که مسئولیت میگیره و چقدر قشنگ شایسته سالاری رو میگه ....