نظرات کاربران درباره کتاب جنگجوی عشق

کتاب خوبی بود وتوبعضی قسمتهاش اوج خوبی داره

زیباترین توصیف از احساسات...خودم رو لحظه به لحظه با هر جمله دیدم...انگار توصیف احساسات من بود

بهترین کتابی بود که درباره ی خودشناسی،زیباشناسی،زندگی زناشویی و روح یک زن خواندم.

از جمله به جمله این کتاب لذت خواهید برد.

شاید این دو جمله کتاب را توصیف می کنه، سفر به درون خود، عشق ورزیدن به خود و دیگران

نمیدونم واقعا لازم بود این همه اغراق انگار تو همه مسائل دلسوزی خواننده رو میخرید و صفحه به صفحه هم همین بود

❤

برای دومین بار خوندمش توی بدی غرق بشی بعد سعی کنی خودتو نجات بدی ، نجات دادن مسئله اصلی همینه یه نجات بدون بازگشت ...

کتاب فوق العاده هستش لطفاً همه زنها و مردها برای شناخت احساس خودشون بخونن

خیلی کتاب مزخرفی بود، دختره خودش تمام عمرشو تا فیهاخالدون توی منجلاب و کثافت بوده ولی واسه شوهرش ادای قدیسین رو در می آورده.

سلام کتابی است که در نهایت صداقت ما را باخودمون روبرو می کنه.

بعد خوندن این کتاب حس میکردم خیلی حالم خوبه و احساس قدرت و نشاط میکردم ولی کاذب بود درواقع به رابطم با شوهرم گند زده شد. از بودن با شوهرم متنفر شده بودم. برام عجیب بود واقعا. رفتم پیج نویسنده رو نگاه کردم و دیدم بله ایشون خودش همجنسگراست. روی ناخودآگاه من تاثیر بدی گذاشته بود نوشته هاش....

من یک زنم با تمام دغدغه های یک جنگجوی عشق کتاب به طرز شگفت انگیزی باعث شد به این فکر کنم که فارق از تمام دنیای بیرون و تمام وظایفم به عنوان دختر همسر و مادر یک دختر جنگ جو عشق در درونم فریاد میزند که خود نمایی کند کتاب بسیار زیبا ، روان و تاثیر گذاری بود ممنونم از برنامه بی نظیر طاقچه

دلچسب

به نظرم خیلی قشنگ بود اونقدر که دلم می خواست کل صفحات پایانی کتاب رو واسه بقیه به اشتراک بذارم

کتاب ترکیبی از داستان و روانشناسی در خود دارد، در طول داستان با زیر و بم های شخصیتی گلنن آشنا میشوید، گاهی از او‌متنفر میشوید، گاهی همزاد پنداری میکنید و در آخر در جستجوی راه حل میگردید. در کل کتاب خوبی بود.

حس من خوب بود همذات پنداری کردم باهاش

عالی

این کتاب از زبان یک خانم نوشته شده و به چالشهایی که درزندگیش داشته اشاره میکنه ،اوتمام احساساتش رودرهر مرحله به خوبی توصیف کرده وروش غلبه به آنهاروتوضیح داده من خوندن کتاب رو به کودکان و نوجوانان توصیه نمیکنم

قسمت‌های قشنگ و آموزنده زیاد داشت ولی نمی‌تونم بگم در کل کتاب خوبی بود. من به سختی تمومش کردم. چیزی که کتاب رو ضعیف می‌کرد به نظرم این بود که اتفاقای بد زندگی نویسنده مثل سیلی می‌خورد تو صورتت و آدم نمی‌دونست این همه تلخی رو کجای دلش بذاره. می‌شه آسیب‌ دیدن رو طوری روایت کرد که هضمش برای خواننده راحت‌تر باشه؛ چیزی که من توی کارای فردریک بکمن به خوبی می‌بینم. با همه این‌ها، همونطور که توی نظرات مشخصه، خیلی ها هم اوکی هستن با طرز روایت نویسنده. در نهایت این کتاب رو تشبیه می‌کنم به یه عطر سنگین که آدمایی که استشمامش می‌کنن رو دو دسته می‌کنه؛ یا خیلی حال می‌کنی باهاش یا سعی می‌کنن سریع‌تر از فضا خارج شن.