نظرات کاربران درباره کتاب کجا میریم بابا؟
۴٫۲
(۷۹)
AS4438
کتابی فوق العاده جالب وغم انگیز، عالی بود.
Asma Abedini
این کتاب در رابطه با پدری هست که صاحب دو فرزند معلول هست ...کتاب تلخه ولی طوری نیست که نشه خوند، خیلی روان و کوتاهه...کمک میکنه بتونیم پدر و مادر افراد معلول و خودشونو کمی بهتر درک کنیم و همدردی کنیم باهاشون...اگه رشته تون طوری هست که ممکنه با اینجور افراد برخورد کنید، حتما پیشنهاد میکنم بخونید...حتی اگه در ارتباط نیستین هم، خوندنش توصیه میشه ❤️
کاربر ۳۲۰۶
حقیقتش از نوع خیلی از افکار پدره خوشم نیومد...
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بررسی کتاب کجا میریم بابا؟ نوشته ژان لویی فورنیه
در تاریخ ادبیات، نویسندگانی که به یک موضوع تابو پرداختهاند، همواره مورد هجمهی شدیدی قرار گرفتهاند و بار انتقادات و سرزنشهای بسیاری را به دوش کشیدهاند. ژان لویی فورنیه یکی از نویسندگانی است که با صداقت از تفکرات شرمگین و احساس گناه خود در خلق فرزندانی معلول سخن گفته است. او زندگی سراسر عذاب و خالی از امید فرزندانش را با زبانی طنز و صمیمی به تصویر میکشد و گاهی با اعترافات کوچک از بار گناهان خود کم میکند. او در کنار زشتیها و سختیهای زندگی، از لحظات زیبا و عشق خالص به دو فرزندش سخن میگوید و آنها را دو پرندهی کوچک قُر کرده مینامد.دربارهی کتاب کجا میریم بابا اثر ژان لویی فورنیه
ماجرای کتاب «کجا میریم بابا» از تولد دو کودک ژان لویی فورنیه آغاز میشود. متیو و توما با دوسال اختلاف از یکدیگر به دنیا میآیند. آنها هر دو معلولیت جسمی و ذهنی دارند. این کتاب زندگی او و دو فرزندش را روایت میکند. ژان لویی که در کتاب پیشین خود با رفتارهای درست و غلط پدرش شوخی کرده بود، اینبار دو فرزند معلولش و احساسات خود را سوژهی اصلی این کتاب قرار داده است.
نام کتاب «کجا میریم بابا؟» از سوالات بیپایان توما الهام گرفته شده است. فورنیه زندگی با کودکان معلول خود را از زاویهای متفاوت تعریف میکند و حرفهای نگفتههای خانوادههایی را بیان میکند که در رنج و غم او شریک هستند. این کتاب از 89 حکایت خواندنی و شیرین تشکیل شده است.
خلاصهی کتاب کتاب کجا میریم بابا
متیو و توما، فرزندان ژان لویی فورنیه هستند. متیو از معلولیت شدیدتری نسبت به توما برخوردار است و تنها ارتباطی که با جهان پیرامون خود برقرار میکند، تقلید صدای ماشین است. توما دو سال کوچکتر است. او هنگامی که به دنیا میآید مانند یک کودک سالم بود. اما فورنیه و همسرش متوجه میشوند دومین فرزند آنها نیز مشکلات جسمی و ذهنی بسیاری دارد. فورنیه فرزندان خود را در آغوش خانواده بزرگ میکند، اما مشکلات متعدد بچهها و اختلافات خانوادگی باعث میشود او متیو و توما را به یک مرکز توانبخشی بفرستد و تنها آخر هفتهها را با آنها بگذرانند.
دنیای ماتیو و توما تنها به سیب زمینی سرخ شده و مکعبهای بازیش، و یک جملهی «کجا میرویم بابا» محدود میشود. در نهایت متیو بر اساس مشکلات جسمی شدی جان خود را از دست میدهد و فورنیه را با عذاب وجدان بسیار تنها میگذارد.🙂🤍
Hadith
فقط خواسته ها و آرزوهای یک پدر بود... شکایتها و شاید درد دلهایش....در مورد فرزندانی که دلش می خواست سالم باشند.... اما در کنارش مشخص بود هیچ دغدغه ای غیر از فرزندانش نداشت.... ثروت، سفر، رستوران و هتل و خیلی چیزهایی که حتی خانواده هایی با داشتن فرزندان سالم آرزویش را دارند.... اما کاملا نشان میداد که همه این ثروت بدون سلامتی یعنی هیچ....
کاربر ۱۵۱۵۳۳۲
دوست نداشتم .چیزی به خواننده یاد نمیده.حس ناامیدی داره
حجم
۶۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۶۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان