نظرات کاربران درباره کتاب دختری که خواست فراموش شود!

سلام . خب می‌خوام درباره ی کتابِ دختری که خواست فراموش شود کمی صحبت کنم. مقدمه خیلی جالب بود به نظرم. چیزی که نویسنده درباره ی کتاب ها و کلمات توی مقدمه گفت رو خیلی خوب درک میکنم. اینکه قبل از شروع یه تیکه از وسط یا آخر داستان رو گذاشته بود باعث میشد که دوست داشته باشم تا آخرش بخونم و ببینم چی میشه. داستان درباره ی دختری به اسم صبا و دختر دیگه ای به اسم تانیا هست. هردو شونزده سالشونه اما تانیا از سه سالگی توی جنگل زندگی می‌کرده. یه روز احساس میکنه جنگل و محل زندگیش در خطره برای همین وارد دنیای انسان ها میشه و اونجا صبا رو ملاقات می‌کنه و باهم دوست میشن. صبا بیماری ای داشته که حافظه اش رو به مرور زمان قرار بوده از دست بده. صبا به تانیا کمک می‌کنه که مادر و پدرش رو پیدا کنه و در آخر یه اتفاقی میوفته و صبا همون دختریه که تصمیم میگیره فراموش بشه با اینکه خیلی از بیماریش ناراحت بوده ... من که داستان رو دوست داشتم. ممنون.