نظرات کاربران درباره کتاب مشاوره ازدواج

داشتم نظرات رو میخوندم و یک مطلب برام جذاب بود. آدما وقتی منظورت رو نمیفهمن مهم نیست تو کی هستی و تاحالا چیکارا کردی... مهم اینه چون نفهمیدنت حتی یک ستاره هم بهت نمیدن. *یا حق*

از اول هر چه باشد تا آخر هم همان میماند! گاهی "تغییر" بی معنی ترین واژه ی دنیاست اکثرِ آدمهایی که میگویند عوض میشوم نه تنها عوض نمیشوند بلکه همانی هم که بودند را یادشان میرود! درست مثلِ لباسی که فروشنده غالبمان کرده و سالهاست قرار است در تنمان "جا باز کند"، اما هر روز بیشتر خفه مان میکند! درست است میگویند:گذر زمان همه چیز را درست میکند،اما گاهی گذر زمان آن روی سکه ی برخی هارا نشان میدهد! عوض شویم،تغییر خوب است،اما بهایی دارد. حواسمان باشد بهایی سنگین نپردازیم:)

نکته ک جالبه پایان داستان جمله خانم ک میگه ،ادما عوض نمیشن ،پس چرا اون مرد رمانتیکی ک ابتدا در شروع داستان باهاش اشنا شدیم تغییر کرد شد این ادم تغریبا بی احساس،یا اصلا از اول اینطور نبود ، تخیلات و اروزهای ک داشت و میخواست در واقیعت وجود داشته باشه رو به مشاورمیگفت

جالب و آموزنده زن در میان حرف هایش به مشاور گفت :انگار من اثاث خانه ام در حقیقت هم ،این خانم، اثاث خانه است،چون هیچ حرف و احساسی رو به همسرش منتقل نمیکنه رمز پویایی و شادابی و دوام یک زندگی:حرف زدن و درد دل و انتقال احساساته.

قضیه اینجاست که وقتی رابطه مون با عزیزانمون دچار مشکل میشه ؛ میشینیم و به خاطر ازدست دادنشون مرثیه میگیم اما حاضر نیستیم برای نجات رابطه مون تلاشی بکنیم به این بهانه که قرار نیست چیزی تغییر کنه

جالب بود مخصوصا آخرش که گفت آدما که عوض نمیشن درصورتی که خودش از عوض شدن رفتار همسرش ناراحت بود.

واقعا پر مفهوم بود، اگه آدما عوض نمیشدن شوهره مثل قبل رمانتیک بود منظور این داستان خیلی واضح بود

ادمها عوض نمیشن تکراری میشن ایکاش هیچ وقت برای هم تکراری نمیشدیم ...

اینکه معتقد هست آدما عوض نمیشن اما از عوض شدن شوهرش شاکی هست ! وحاضر نیست با شوهرش درد دل کنه اما دنبال درمان میگرده بتنهایی بدون حضور منشا درد! تلنگری هست به ما 👏

اتفاقا این داستان خیلی از زندگی های مشترک میتونه باشه مشاوران زیاد با این مسائل روبه رو میشن افراد اغلب بعد مدتی از ازدواج احساس میکنن که طرف مقابلشون دیگه آدم سابق نیست دیگه مثل اوایل بهشون احساس نداره" تا حدی" این اتفاق میفته ولی آدما تغییرات خودشون رو کمتر حس میکنن اینکه خودشون چطور رفتار میکنن که بازخوردش رفتار طرف مقابله و معمولا هم به جای بیان حس واقعی غر میزنن یا بهانه میگیرن و اصل مطلب که باعث ناراحتیشونه پنهان میمونه و اینکه هرچه از یک ازدواج بگذره دو طرف باید بلد باشن چطور نشاط خودشون و زندگیشون رو حفظ کنن که مطمئنا بلدن اگه بیشتر رو زندگی و همسرشون تمرکز کنن ماها خیلی راحت صحبت میکنیم ولی انگار یاد نگرفتیم از احساساتمون هم مثل مسائل روزمره حرف بزنیم نکته داستان همینجاست ناتوانی در ابراز احساس باعث میشه سکوت کنیم خیال پردازی کنیم دادگاه تشکیل بدیم تو ذهنمون قضاوت کنیم و حکم آخر رو برای طرف هم بدیم ! یک داستان معمولی بود

زمان تقریبی مطالعه : 15 ثانیه. پیام داستانک : من را نخوانید.

بدک نبود...مفهومِ‌ زیبا و عمیقی داره ولی خب سَر و تَهی نداره...بهتر بود داستان پردازیه بهتری روش انجام میشد

شاید نویسنده میخواسته ب ما بگه ک احساسمون و حداقل ب همسرمون بازگو کنیم

داستانی کوتاه اما سرشار از معنا و پیام👏

نخواه ازم ک مثبت باشه رایم😐 چی بود این اخه؟؟؟؟؟؟😐😒

زن با مرد صحبت کرده و مرد تغییر نکرده زن صحبتی نکرده و مرد هم طبیعتا تغییر نکرده زن خودش هم تغییر کرده و به دنبال اون رفتار همسرش هم عوض شده باید دید کدوم مورده، قضاوت سخته😕 البته به شخصه باور دارم تغییر سخت، اما امکان پذیره..

شاید اولش فکر کنید چقدر چرت بود، منتها واقعاََ عالیه. خیلی زیبا و ساده حرفش رو می‌زنه، توی کوتاه‌ترین حالت ممکن.

جواب زن غیر عادی است، اصولا همیشه حرف زنها اینه که هی میگم ولی کو گوش شنوا، چون اثری نداشته دیگه نمیگم، نه اینکه بگه نه نگفتم چون آدما تغییر نمیکنند، نویسنده این حرف رو تو دهن زن گذاشته که بگه چرا مشکلش رو با شوهرش اصلا بیان نکرده. بعد از اون هم آنچه عیان است چه حاجت به بیان است ، شوهره خودش نمیفهمه رفتارش مسخره است یا باعث سردی تو خونه شده یا یادش نمیاد اول عروسی گرمتر بودند الان نیستند.

همین؟ خیلی کوتاه تر از کوتاه ٥دقیقه داشتم با صفحه کلنجار میرفتم

چه متن طولانی داشت .خیلی شانس داریم کتابای مدرسه ودانشگاه اینقده طولانی نیستا.