نظرات درباره کتاب راننده شب و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب راننده شب

نظرات کاربران درباره کتاب راننده شب

۲٫۸
(۲۱۶)
گیسو
زمان برای مطالعه این داستان:4 دقیقه -------------------------------- اول که میخونیش یخ میزنی از شدت سرمای روابط یه خانواده ی مرفه ...از روزمرگی خسته کننده و کسالت بار یه خانواده ی پولدار که محبت و علاقه توش رنگ باخته ،از مردی که خانواده اش بجای محبت درخواست پول میدن فقط ...پیشخدمت و غذای فرانسوی و ویسکی و سه تا ماشین مدل بالا تو پارکینگ ... بعد یهو یجای داستان چشمت گرد میشه😳😦 مرد مرفه ای که خانمی رو همچون بسته ی بی ارزش توی دستش ،بی ارزش میبینه و ...... یه سکوت همه جا رو فرا میگیره و همه چی طبق روال همیشه ادامه داره و ... بی رحمانه و غم انگیز خلاصه اینکه فکر نکنید شادی و محبت و عشق فقط با پول تو زندگی آدما جریان پیدا میکنه ،همیشه این جمله رو قبول دارم که :: پول زیاد چیزی رو بهتر نمیکنه بلکه هر چیزی که هست رو تشدید میکنه ،اگر قبلش یه روانی سواستفاده گر بودی با زیاد شدن پولت یه روانی تررررر و سواستفاده گر تررررر میشی ،اگر خیر و محبتت به کسی میرسیده با ورود پول تشدید میشه این ،پول ... پول تشدیدگره نه تغییر دهنده آدم ... همونطور که مرگ ... مرگ هم تشدیدگره ... اگر قبل مرگ آدم دزد و حقیر ی باشی بعد مرگ هم همون خواهی بود منتها حقیر تررر
کاربر 4817636
تاحدی قبول دارم ..همه انرژی های مثبت و منفی تو وجود همه ما هست..فقط یه اهرم‌فشار لازمه تا اون خوی وخصلت پنهان بزنه بیرون یا مثل جرقه زدن تو انبار باروت ویه انفجار بزرگ..مثلا میگن فلانی از وقتی زن گرفته بد شده و..نخیر تو وجودش بود و نقاب داشت و خودشم متنفر از نقش بازی کردن بعد که زن میگیره باهاش صحبت میکنه یا به مرور زمان زن ومرد شبیه هم میشن اون طرف میشه اهرم فشار و متاسفانه آدم بده داستان یا مثلا میگن یارب روا مدار اینم اشتباهه..چون اون از اول سرشار از عقده حقارت کمبود بوده و حسرت کشیده تورویاهاش چیزایی که دوست داشته رو تصور کرده وقتی حالا دری به تخته خورده این وضعش اوکی شده شروع میکنه عقده‌ گشایی یا برآورده کردن حسرت ها آرزوهاش و..
امیدباراندوست
صفحه ۷ که وجودنداشت
حسین یعقوبی
گیسو جان،فقط خداست که دانای مطلقه، فقط خداست که جایگاه آدمها رو مشخص میکنه!!! اصلا به ما آدمها ربطی نداره کی توی این دنیا چیکار کرده!!!!البته این موضوع در مورد کسانیکه جنایت کردند فرق می‌کنه!!!! اگه کسی به ما ظلم کرد باید جواب ظلم شو بدیم، اصلا ما حق نداریم ونباید مظلوم باشیم اما اگه به عنوان مثال کسی دزدی میکنه این ما نیستیم که آخرت اون رو معین می کنیم بلکه فقط خداست که از درون، نیات و از همه چیز آدم ها و بنده هاش خبر داره پس لطفاً به جای خدا حکم نکنید
ati
شاید با یه بار خوندن و سطحی ازش گذشتن چرت به نظر بیاد اما یکم به عمق داستانش که فکر کنیم ذهنو درگیر میکنه . و میبینی اینجور ادما در جامعه ما فراوون هستند که برای رسیدن به ارامش دست به هرکاری میزنند . تا جایی که دیگه پول و مادیات اونا رو راضی نیگه نمیداره و دنبال یه سرگرمی برای رهایی از این مشغله های روزمرگی هستند . داستان قشنگ و ترسناکی بود. به نظر شما چندتا از این ادما میتونند یه جامعه رو نابود کنند تا به ارامش درونی خودشون برسن؟!!
🇮🇷💪🏻🇮🇷REZA
به قول بزرگی آرامش در سکون هست، نه هیجان
Fateme Gholamalian
تعدادشون کم نیست اما مهم اینه که بعد از این کار هم به آرامش نخواهند رسید...
fateme
به نظرم به نوعی از جنون رسیده بود ، حتی ثروت هم بهش آرامش نمیداد و به ظاهر با کشتن آدما به آرامش میرسید و میتونست بخوابه ، گرچه ثروتش هم اعضای خانواده رو از هم دور کرده بود و زندگیش به یکنواختی رسیده بود
Ali Hashemi
هدف , از نظر من ,بیان تبعیض طبقاتی بود (شرابِ ناب ... موسیقی از همه طرفِ خونه ... ازون طرف, کاغذِ بی ارزشی که چیزِ بی ارزشِ دیگه ای داخلشه ...) با چاشنیِ فخر فروشی نویسنده در تصویرسازی ... جالب بود 👍
Zahra Yasi
شخصیت و کردار مرد دو نتیجه داشت ۱. توانایی عالی در رانندگی ۲. آزمایش موتور و بدنه ماشین اما باطن داستان شاید اینو می‌رسونه ک ۱. آرامش بعضی از افراد قشر مرفه در نابود کردن زندگی دیگرانه ۲. یا مرد در خانه ای ک کسی با او دوست نیست و عدم توجه به اوست ، ترجیح میدهد با ماشین خود رفیق باشد و توانایی رانندگی اش رو به ماشینش با زیر گرفتن دیگران اثبات کند
eli
حتی ثروث هم عادی میشه ! به زندگی بدون هیجان و کسل کننده اش، اینجوری هیجان میداده...زندگی ای که توجه و محبتی توش دیده نمیشه و انگار فقط پول اونا رو دور هم نگه داشته ...
امیرعلی
برخلاف نظر بعضی از دوستان مثل خانم گیسو و... من فکر نمیکنم ک پول الزاما باعث چنین رفتاری شده باشد. مردی رو داریم ک برای زنش مهم هست، در اعتراض زن ب زیادی کار کردن و شرابی ک مرد دوست داردو منتظر ماندن برای خوردن شام دسته جمعی نشانه هایی از یک چهار چوب خانوادگی معمولی می بینیم، اتفاقا این خود مرد قهرمان داستان هست ک ذاتا یک قاتله با لذتی عجیب جوری ک:ب کتابخونه میره ولی حواسش جایی دیگه ست(زیر گرفتن یک سوژه تازه) سپر ماشینشو با فلزی محکم برجسته میکندو بهش افتخار هم می کند، آدمها رو پایین تر از مگس ها میبیند و محل پیدا کردن سوژه ها رو بخوبی می شناسد (مثلا فاصله درختان، خیابانی خلوت و تاریک و..) و حتی صدای شکستن استخوان و... مردیست با اعتیادی عجیب مخدری بنام قتل(کشتن) امیرعلی
Somayeh
زاویه دیدتون جالب بود. و خب بله درسته نمیشه پول رو مقصر این رفتار دونست، من ک نظرمو زیر کتاب نوشتم، عقیده ام اینه ک نبود محبت و عشق باعث بوجود اومدن همچین هیولایی شده.
علی
داداش قاتله زن بود نه مرد یه بار دیگه داستان را بخون
گیسو
صرفا چون نظر شما متفاوته دلیل نمیشه بقیه نظر ندن آقای به ظاهر محترم ! فکر کنم خودتونو و نظرتونو خیلی بزرگ دیدید که به نظر بقیه احترام نمیزارید، احتمالا شما تازه وارد وادی کتابخوانی و تبادل نظر شدید که همچین بی فرهنگی ای از شما دیده میشه .دیدگاه و نظر شما محترم اما اجازه ندارید به نظر بقیه بی احترامی کنید . موفق باشید
عاشق کتاب
راننده شب داستان عجیبی بود از جنون مردی به ظاهر عادی و خانواده دوست، شاید هر کدام از ما هم در پس چهره معقول و روزمره مان درونی پر آشوب داشته باشیم.
Somayeh
👍👍👍👌👌؟؟؟؟
میـمْ.سَتّـ'ارے
به نظرم نویسنده سعی داشت بگه بعضی افراد جامعه به خاطر بی دردی بیش از حد!! دچار جنون میشن و برای ارضای روحشون دست به چنین کارایی میزنن😔😔
حسینی
بهتره اسمشو بذارن.راننده ی دیوونه. والا....
zahrat
جالب بود من دوست داشتم، آدمای به ظاهر عادی اطراف ما گاهی میتونن خیلی خطرناک باشن
Anaahitaa
زیر گرفتن مردم بیچاره ای که از طبقات پایین تر بودن نماد این بود که چه بسا مردم ثروتمندی که به خاطر این اختلاف طبقاتی مردم پایین دست رو زیر میگیرن و له میکنن و دیگه پول به تنهایی نمیتونه راضیشون کنه. جالب بود ارتباط داستان با این موضوع، دوست داشتم.
raoof
برداشت جالبی بود من خودم اولش که خوندم چیزی نفهمیدم که منظورش چیه! نظر شمارو که خوندم دیدم میتونه درست باشه و همچین حرفی پشت داستان باشه
mohamadAMIN
من فکر کنم میخواست قشر مرفه و قشر ضعیفه جوامع رو مقایسه کنه و بگه اقداماتی که قشر مرفه انجام میدن باعث ضربه زدن به قشر ضعیف میشه و مثه اینه که انگار با ماشین استخوان های یه نفر رو خرد کنی. البته معتقدم خوب بیان نشد و گیج کننده بود
متک
دوستای گل از رو احساس تصمیم نگیرید به عنوان یه داستان کوتاه عالی بود چه انتظاری دارید از یه داستان پنج دقیقه ای؟
:-)
انگار زیر گرفتن اون بنده خدا باعث می شد سرش رو راحت رو بالش بزاره!👏جالب بود
فربد
مطالعه در وقت اضافه ایده‌ی خوبی هست ولی کلاً مخالف داستان‌های تا این اندازه کوتاه هستم. شبکه‌های اجتماعی به اندازه کافی ذهن ما رو تنبل کردن که خیلی وقتا حوصله مطالعه‌ی چند صفحه کتاب رو نداریم. کوتاه یا بلند بودن داستان ربطی به زیبایی نداره بعضی وقتا یه جمله هم می‌تونه زیبا و تاثیرگذار باشه. این داستان کوتاه هم به عنوان یه اثر ادبی قابل قبول بود.
A.🍁
یعنی هر شب میرفته یکیو بکشه که لذت ببره؟؟این زن بیچاره حتما مادر چند تا بچه بوده داشته براشون غذا میبرده خب😢😢😢 البته شایدم همینطوره مرفهین بی درد جامعه کم کم به پوچی میرسن چون دیگه آرزویی ندارن که بخاطرش تلاش کنن و یه چیزای ناهنجار میشه تفریح و سرگرمی براشون
سارا
ناراحت کننده بود😯 من فکر میکنم بیانگر این هست که آدم هایی به ظاهر عادی و انسان حتی خانواده دار و متمول در پشت پرده چه اهریمنانی هستند😨
neda
داستان زیبایی است و البته، چه شخصیت های وحشتناکی در داستان نفس می کشند!

حجم

۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷ صفحه

حجم

۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
۲
...
۶صفحه بعد