نظرات کاربران درباره کتاب جشن تولد

همیشه تولد یه حس خوبه.. یادآوری میکنه زندگی یا سرعت در حال گذره.. عمر آدما یه حدی دارن.. تولد یادم میندازه که حواسم بیشتر به فرصتام باشه... هر سال این روز که از راه میرسه.. میرم رو به روی آینه میشیم و میگم.. خب زینب یه سال دیگه گذشت... چیکار کردی با زندگیت.. طوری ساختیش که بعدا پشیمون نباشی.. طوری ساختیش که پیش خدا شرمنده نباشی... زینب چه قدر توی این یک سال حواست به بقیه بود.. چه قدر حواست بود که خدا در لحظه به لحظه ی زندگیت همراهیت کرده... زینب یک سال بزرگتر شدی... یک سال دیگه هم به هجده سالگیت نزدیک تر شدی... یه سال گذشت و تو امسال باید دوباره زندگی کنی... اما حواست به زندگیت باشه.. یادت باشه که لبخند رضایت هیچ کس به اندازه ی لبخند رضایت خدا مهم نیست.. فردا قدم میگذاری در اولین روز از هفده سالگیت... ماشالله خانومی شدی ها.. اما یادت نره که پدر و مادرت دوست دارن دخترشون شبیه اسمش باشه.. مثل بانو حضرت زینب صبور باشه.. پس زینب صبور باش... مثل بانو با نجابت باش.. مثل بانو بودن سخته ولی سعی بر شبیه بانو شدن دلنشینه .. امسال باید خدا رو خیلی شاکر باشم ..امسال خیلی بیشتر از قبل نزدیکش بودم.. امسال تابستون کمکم کرد بتونم یک جز از کلامش و حفظ کنم... امسال خدا خیلی هوامو داشت.. ان شالله بتونم براش بنده ی خوبی باشم...