نظرات کتاب ماهی و جفتش
کتاب ماهی و جفتش اثر ابراهیم گلستان

کتاب ماهی و جفتش

۳٫۷
(۱۶۸)

نظرات کاربران

farez
با تمام دوستانی که کتاب رو دوست نداشتند مخالفم! ایشون هم عکاس بودند هم نویسنده هم فیلمساز! و دید بسیار خوبی داشتند.حالا بکذریم از اینکه احتمالا خیلی ها جفت گیری و لقاح خارجی ماهی ها رو ندیدن و دقیقا این توصیف زیبایی از این مسئله بود. میدونستید مانی حقیقی نوه ی این نویسنده است؟ چه جالب!
A.S
اتفاقا اسم آقای گلستان رو دیدم یاد چند نفر افتادم که یکیش مانی حقیقی بود ! یکی هم فروغ و یکی هم لیلی گلستان
mehregan
داستان تفاوت دو دیدگاه را نشان می دهد واقع بینی یک کودک و رویایی بودن یک بزرگسال ، مرد دوست دارد هر چه را در فکر خود دارد در آکواریوم ماهی ها ببیند جفت بودن با هم بودن چیزی که شاید در زندگی خودش وجود ندارد ، کودک واقعیت را می بیند آنچه را که در می توان در جامعه دید (مصداق این حرف که می گویند حرف راست را باید از دهن بچه شنید) که در پایان مرد حرف بچه را قبول نمی کند و دوست دارد باز هم در رویای خودش باقی بماند . داستان جالبی بود
0
Anaahitaa
مرد قصه در اصل سعی داشت چیزی رو که خودش آرزوی داشتنش رو داره در آبگیرها جست و جو کنه، عشق.
Ghasem Sadeghi
تا جمله آخر داستان خواننده فکر میکنه چه نوشته بی سر و ته و بی‌مضمونیه، اما جمله آخر میخ داستان رو میکوبه و ...
0
masroor
از نظرم داستان این مفهوم رو میتونه داشته باشه ک عشق واقعی هر کس خودش است و در حقیقت تصویری از خودش است انچه ما برای عشق در دیگران جست و جو میکنیم در حقیقت درون خودمان است و باید درون خودمان به دنبال شخصی بگردیم ک ایده ال ماست و یعنی عشق واقعی هر کس در حقیقت خودش است یه جورایی از نظرم ، مفهومش واضحه ولی واقعا این ک ادم درکش کنه سخته
inthemoon_
دقیقا
Najib
عجب نظر فلسفی و جالبی
masroor
خیلی ممنون ☺
امیر
من فک میکنم منظور نویسنده از این داستان این بود که برخی از آدما تمایل دارن همه چیزو از منظر تصورات خودشان ببینند هرچند اگر خلاف واقعیت باشن.
hajar
بسیار زیبا.به نظرم از همین جمله ی ، ببین اون دوتا چه قشنگ باهمند و جمله ی دیگر هیچ دو موجودی را تا این اندازه هماهنگ ندیده بود یا در همین باب بود، میشه به معنی داستان پی برد.شاید معنیش هماهنگ بودن با خود و دوست داشتن خودمون میتونه باشه.
0
لنی
#داستان_کوتاه داستان کوتاه: ماهی و جفتش نویسنده: ابراهیم گلستان از دو منظر و با دو ایده می‌توان به داستان نگاه کرد: ۱. اغلب ما معمولا آنچه را که می‌خواهیم می‌بینیم. مرد دوست دارد آنچه را که در فکر خود و در آرزوی خود دارد ببیند، جفت بودن و با هم بودن دو موجود، چیزی که احتمالا در زندگی خودش وجود ندارد و کودک واقعیت را، آنطور که هست، می‌بیند چون در این خصوص خیال و آرزویی ندارد. جالب است که در پایان قصه هم مرد حرف کودک را نمی‌پذیرد و میخواهد در خیال خود باقی بماند. ۲. از منظر دوم مفهوم قصه می‌تواند این باشد که عشق واقعی هرکس در وجود خودش است (در حقیقت تصویری از خود اوست) و آنچه ما از عشق در وجود دیگران جستجو می‌کنیم در واقع در درون خودمان نهفته است. 7.5/10 99.9.23 #ابراهیم_گلستان
Z.a.h.r.a
باور چیزایی که میبینی ساده انگاریه گاهی توهم ما... لامپ مهتابیه گاهی ذهنت تورو میده بار... گاهی تو رو میزاره سرکار از علی عظیمی
Ghazal..
👌خوب بود

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰ صفحه

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰ صفحه

صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد