نظرات کاربران درباره کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم
۴٫۲
(۳۱۲)
pejmannavi
من بیست سالم بود این کتاب رو خوندم. کل کتاب رو حفظ بودم. هر شب قبل خواب میخوندم. دو بار کامل پای تلفن برای دوستام خوندمش. اون زمان این کتاب نایاب بود. از دوستی گرفتم و به دوست دیگه ای امانت دادم. دو نسخه از رو کتاب نوشت. برای خودم و خودش و بعد امانت رو برگردوندم. تاثیر گذارترین کتاب زندگیم بود. اگه نمیدونید باید بگم یک نسل دختر اگر اسمشون "هلیا" شد بخاطر این بود که پدر یا مادرشون این کتاب رو خوندن. نادر ابراهیمی میگفت این اسم رو روزی در راه سفر به اصفهان در اتوبوس با بازی با کلمه "الهی" ساخت. ... اما دوست دیگه ای داشتم که بارها سعی کرد این کتاب رو بخونه هرگز از صفحه 5 جلوتر نرفت. کلا کتاب رو نمیفهمید. اگه با دید یه داستان بخونید همین اتفاق براتون میفته. حداقل چند بار باید بخونید تا داستان رو از میون نثر بینظیر ابراهیمی که خاطره و داستان و واگویه های شخصی راوی رو درهم ریخته تشخیص بدین.
فر شید
درود بر شما ،
چطور میتونم کد تخفیف رو به کسی هدیه کنم؟
الهام حمیدی
خاطره هاتون چقدر جذاب و باحال بود ...مرسی حالمو خوب کرد 😍😍🥰🥰🥰🥰🥰🥰
maryam mafakheri
ممنون که خاطره تون رو به اشتراک گذاشتید
ماهی
این کتاب تصویری از یک رویا بود به نظرم 😌❤
رویایی توام با عشق، دلتنگی، حسرت و هزاران هزار حس و حال دیگر...
و در حین خواندن کتاب این احساسات به خوبی به مخاطب منتقل می شود...
این کتاب پر از توصیفات شاعرانه و زیبا بود و من دوستش داشتم😊😍
اما
نمی تونم بگم مطابق با انواع سلایق بود چون این سبک کتاب ها علاقمندان خاص خودشون رو دارن...
در این اثر، ماجرای اصلی داستان در پس زمینه ی احساسات، رویاها و دلتنگی های پسر قصه بیان شده
و متن کتاب بیش تر از مسیر داستان ، رویا پردازی و تصویر سازی های زیبایی را در ذهن ثبت می کرد .
********************
(( بار دیگر شهری که دوست میداشتم))پر از رویاهای دست نیافتنی بود با خواندنش بارها یاد این شعر زیبا از هوشنگ ابتهاج افتادم:
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی
بزم تو مرا می طلبد ، آمدم ای جان
من عودم و از سوختنم نیست رهایی
********************
بخشی از متن کتاب :
برویم یک خانه ی چوبی کنار رودخانه بسازیم، آن جا که جنگل و دریا با هم کنار می آیند. با چوب های خشک یک کتابخانه ی کوچک درست کنیم. می توانیم همه ی کتاب هایی را که دوست می داریم، داشته باشیم و یک تخت چوبی. ما هرگز آن قدر خسته نخواهیم شد. شب ها بیدار می نشینی و من با تو از سنگ فرش کوچه های تنگ، از گلاب جاری زمستان ها و از نسیم بهار نارنج های شهری که سال ها ساکن آن بودیم سخن خواهم گفت.😌❤
ماهی
لطف دارید نیایش عزیزم💗💟
خوشحالم که شعر انتخابی ام مورد پسندتون بود بانوی عزیز و مهربون💖🌸
نیایش
ماهی جان ممنون از نظر زیباتون.
بخصوص آن قسمت از شعر استاد ابتهاج با صدای محمد اصفهانی برای منم خاطره انگیزه 😍👌🌹🌹🌹🌹
ماهی
لطف دارید ترمه بانوی عزیز❤
ممنون از نگاهتون🌹🌹
اِیْ اِچْ|
بخوام تو یه ترکیب توصیفش کنم: سلسله توصیفات نفسگیر!
هسته جملات به خاطر حجم عظیم تشبیهات و تشخیصات و توصیفات، گُمه! میتونم بگم این اثر، یه اثر سلیقهایه. داستان رو باید از لا به لای نثر، با مشقت کشید بیرون(ناگفته نماند خودم تقلب کردم نظرات و خوندم تا فهمیدم اصل داستان چیه😶)
تعابیر عجیب و فوق العاده ای داره. داستان گنگ و جذابی رو روایت میکنه. جملات عجیبی داره. گاهی آدم فکر میکنه چطوری نوشتن چنین چیزی از بشرِ معاصر ممکنه؟!
ولی در کل دوستش میداریم:)
اگر عضویت کتابخونه دارید و با عنایت به نظرات، مشکلی با سبکش ندارید، گزینه مناسبی برای خوندنه. کوتاه هست و در عرض یه نیمه شب تا سحر خونده میشه.
سپاس.
az8353779
دمت گرم که حرف دل منو زدی ،اخه این چه کاریه که اینقدر گنگ و پیچ در پیچ باشه یه داستان
حــق پرســت
این کتاب بوی بارون می داد .
تلفیقی از عشق و داستان و فلسفه ...
برای خودم تجربه ی زیبا، اندوهبار و سنگینی بود اما این کتاب رو به هر کس توصیه نمی کنم.
شاید برای هرکس هم اوایل جذاب نباشه.
نیاز به این داره که شما پیش زمینه ای از کتاب خونی داشته باشید. داستان به این صورت نیست که پله پله جلو بره
بلکه مثل پازل های پراکنده ای باید تیکه های کتاب و تصویر سازی ها رو هر قسمت که می خونید کنار هم بذارید.
تصویر سازی و تعبیر های منحصر و قوی داره.
از لحاظ ادبی هم قوی هست و ضربه های پر معنا و مفهومی داره.
شما باید تحمل داشته باشید و اولش که سر در گم شدید داستان رو رها نکنید. اواسطش هست که یاد میگیرید چطور نخ ها و پراکندگی های ذهنی تون رو کنترل کنید. در ضمن باید تمرکزتون بالا باشه
و با تامل و تحمل واژه به واژه همه چیز رو هضم کنید. این کتاب رو به نویسنده ها و اهل قلم حتما توصیه می کنم چون برای خودم مثل قرص تقویتی بود.
باعث شد به نوشتن برگردم. طعم لذید لحن ادبی جناب نادری، ذائقه و الهامات رو به جوشش میندازه
هر چند ثقیل، هر چند غمبار،
هر چند عاشقانه ...
نامه ها و در بخش نهایی نرسیدن نامه ها به دست هلیا، مرگ مادر و شکستن پدرش بخش هایی بود که عمیقا من رو متاثر کرد
وَ ملموس ترین جمله ی این کتاب برای من :
"انتطار فرسایش زندگیست "
کاربر ۲۶۷۹۳۶۶
بسیار زیبا تفصیر کردی ممنونم
پرنیان
آخیییییش!
حالم جا اومد!
این کتاب، اولین کتابی بود که از نادر ابراهیمی خوندم و الان تمام سلولهام این رو طلب میکنن که کتابهای دیگهی ایشون رو هم بخونم. اصلاً حس میکنم بعد از نثر بینظیر این کتاب، نثر هیچ کتاب دیگهای به چشم نخواهد اومد. :))) در حیرتم که چهطور کسی میتونه اینقدر دقیق، واژهها رو از ذهنش بیرون بکشه و روی کاغذ، مثل یک نقاشی ظریف، ترسیمشون کنه!
.
.
.
میشه گفت کتاب در هالهای از مِه خاکستری میگذره. مِه، ذهن راوی رو گرفته و به ذهن مخاطب هم سرایت میکنه؛ مِهی که ناشی از خاطرات گنگ کهنهست که راوی هرچهقدر در هم و برهم احساسشون میکنه، همونقدر در هم و برهم (و البته هنرمندانه و باظرافت) تعریفشون میکنه و یه دریچه باز میکنه تا به ذهن آشفتهش سری بکشیم و از اونجا، نظارهگر داستانش باشیم.
.
پن: به این کتاب بیشتر به چشم یک قطعهی ادبی زیبا نگاه میکنم تا یک اثر داستانی. و پنج ستاره رو به نثر پخته و شاعرانهاش میدم.
.
پ ن ۲: یک بار کتاب رو خوندم و یک بار با صدای پیام دهکردی شنیدم. هردو تجربه به غایت دلپذیر بود برام.
Amity
👌👌
پرند
واقعاً دلنشینه نثرشون😍👌🏼
قاصدک
منم اولین کتابی ک از نادر ابراهیمی خوندم همین کتاب فوق العاده بود 👌🍃
k.t
باز هم رقص دیگری از واژگان🌷
.
به اندازه ی نشستن و تماشای یک درخت که برگ هاش رو به نسیم سپرده حال خوب داد به من 🌳🍃
.
من واقعا با خوندن از این قلم حال خوبی دارم...هرچند کتاب روایتگر تلخی بود اما طعم تلخی نمیشد گفت به جا گذاشت بر قلب من...انقدر که لطیف این قلم..
از این کتاب بسیار آموختم و بهترینی که آموختم :
صبر باید کرد در جایی که جانی برای صبر نمانده است ... و تسلیم شدن در جایی که تمام توانم را خرج کرده ام و هرچه در زندگی دارم؛ تمامش ندامت است و بس
.
🗒چون همگانی یادداشت نداره اساسا هرچه خواستم یادداشت کنم بریده گذاشتم 😆
بخوانید و لذت ببرید ⚠فقط یه موضوعی هست که اگر آدمی هستید که از مسیر لذت نمیبرید و سر راست دنبال نتیجه اید این تخیل سیال پر تفصیل شاید سخت باشه براتون همراه شدن باهاش.
🌟 najme🌟
یه جورایی خیلی قلمش قوی بود برای هضم بیشترش باید دوباره بخونمش 😀
4fdream
شنیدن نسخه ی صوتی کتاب رو با صدای پیام دهکردی بهتون پیشنهاد می کنم.
هم فوق العاده ست.
هم با تغییر لحن و صدا، پس و پیش شدن های زمانی در روند داستان رو کاملا روشن می کنه.
moony
«گریستن هلیا. تنها و صمیمانه گریستن را بیاموز.»
Helia
چه زیباست که دراین همه دیار غم و بی کسی متنی ،حرفی،سخنی لحظه ای تورا دگرگون کند...
روحتانشاد
farzane
اولین کتابیه که از نادر ابراهیمی خوندم،....با خوندن این کتاب تفاوت دنیای شیرین و بی دغدغه کودکی با بزرگسالی و تلخی جدایی و گذر زمان و خیلی حس های مختلف رو تجربه میکنید... جمله های عمیقی هم داشت که بریده هایی ازشون گذاشتم.
mr.nobody
نادر ابراهیمی واقعا محشره! تا حالا نویسنده ایرانی که بتونه به پاش برسه ندیدم...
ساناز
عاشق این جمله کتاب هستم:در پایدارترین شادی هانیز غمی نهفته است و درپاک ترین اعمال، قطره ای ازناپاکی...🍂🍂🌾🌾🌱🌿❤️
ساناز
سلام بله ؛)
ساناز صادقی
عه شما هم اسم منید؟
سلام ببخشید مزاحم شدم.
میتونم بپرسم اهل کجایید؟
خوشحالم دیدمتون.ترک هستید؟.اخه ساناز ترکیه.
❥ⓕⓣⓜⓗ❥
هلیا!
برای دوست داشتن هر نفس زندگی،دوست داشتن هر دَم مرگ را بیاموز
و برای ساختن هرچیز نو،خراب کردن هرچیز کهنه را
و برای عاشق عشق بودن،عاشـق مرگ بودن را
✧✧✧🎑🍁🍂🍃
به نظـرم کتاب خیلی خوبیـه،ولی گنگ وتا حدودی سخت خوان هست و باید با تمرکز خوندنش.
من قبل از خوندن کتاب معرفی و خلاصه کتاب رو داخل اینستاگرام خونده بودم بخاطر همین خلاصه ایی ازش میدونستم و به نظـرم کسی که کتاب رو میخونه باید قبلش خلاصه ایی ازش خونده باشه.
و دوست دارم مدتی که گذشت بازم بخونمش تا بهتر درکش کنم...♡
مهیار
نادر ابراهیمی از معدود نویسندگانیست که عشق را نه از نوع زمینی اش بلکه از جنس آسمانی اش تجربه کرده
plato
دوستشدارم..دوستش خواهی داشت✌
نسیم🍁
بینهایت عاشق این کتاب هستم انقدر خوندنش برام شیرین بود که ذره ذره میخوندم که زود تموم نشه :)) یک نثر شاعرانه و لطیف داره کتاب های مرحوم ابراهیمی چندین جنبه رو در کنار هم در بر میگیره؛ عاشقانه ،سیاسی، اجتماعی، فلسفی حتی.. بسیار پر محتواست.
🌸فطرس🌸
باید گفت که نادر ابراهیمی از آن دسته از نویسندگانی است که خط به خط نوشته هایش سرشار از احساسات لطیف است که حتی تعابیر به ظاهر ساده را هم زیبا و لطیف جلوه می دهد.و از خواندن خیلی از تعابیرش به وجد می آیم. اما در این اثر نادر ابراهیمی، نکته ای بود که در طول داستان ذهنم را اذیت میکرد و آن هم ابهام در شخصیت پردازی بود. هر چند که شاید خود این موضوع هم نوعی مهارت به حساب بیاید، نمی دانم! اما هر آنچه که بود، دوست داشتم با شخصیت ها ارتباط بیشتری برقرار کنم و بیشتر بشناسمشان. اما آنقدر قلم ایشان لطیف و زیبا برایم جلوه میکرد که باعث میشد باز هم به دنبال عبارات بروم هر چند که ابهام در شخصیت ها موجود بود.
💮فطرس💮
زیبا دیدین مامان جان ❤🙏😊
مادر بزرگ علی💝
ممنون کتاب را خیلی زیبا توصیف کردید🌹🌹🌹
Helia
مهم ترین چیز حسیه که از خوندن کتاب به دست میاری حس شیرین و لطیفی که بند بند وجودت را از خودش لبریز میکند 🌻
Mina
احساس لطیفی داره طوری که بوی دود چوب خیس خورده رو به وضوح احساس میکنی.
طعم تلخ و شیرین رو با هم احساس میکنی.واقعا زیباست...
nazi87
سلللام!
Fariba
این کتاب مثل یه رویای دور و غم انگیز میمونه پر از خاطرات و حرفهای ناگفته ای که مدام در ذهن تکرار میشن و تو رو در گذشته و آینده ای که هیچوقت نیومده غرق میکنن. یه حس غمگین خوبی داره که دوست داری یکسره بخونیش.
صلای صبوح
عالی بود کلمه به کلمه و پاراگراف به پاراگرافش با روح و روان آدم بازی می کرد ... تصویری که نویسنده ترسیم میکنه خیلی دلنشین و لطیف و البته غم انگیزِ... قشنگ آدمو میبره تو سواحل شمال ...نادر ابراهیمی واقعاً یکی از درجه یک ترین نویسنده های معاصر ایران است خدا رحمتش کند.
حجم
۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۵۰۰
تومان