نظرات کتاب هوش سبز
کتاب هوش سبز

کتاب هوش سبز

۲٫۲
(۱۲۱)

نظرات کاربران

غفاری
این داستان قربانی زیادی ایده‌هایش شد‌. ایده‌های مرگ، مهاجرت، پیری و فراموش و از همه مهمتر ایدهٔ هویت همه در این داستان مجال ظهور می‌یابند اما از یک داستان کوتاه انتظار نمی‌رود بتواند تمام این‌ها را که هر کدام می‌تواند دستمایهٔ یک رمان شود ، به پرداخت درخوری برساند. داستان زیادی شلوغ است. شخصیت اصلی فرزند طلاق است، پدرش بیمار بوده و آلزایمر داشته و خودش به کانادا مهاجرت کرده. این شلوغ و پر ایده بودن باعث شده موقعیت‌ها پرداخت لازم را پیدا نکنند. اما باید گفت داستانی خوش تکنیک و روان است، با فلش‌بک‌های به موقع ، فضاسازی خوب، استفاده مناسب از خواب و پایان‌بندی خوب.
ســـارا 🌱
پنج ستاره میدم بخاطر ذهن فوق العاده ازاد نویسنده و توانایی او در محدود کردن ذهن دریایی اش به تنگی کوچک و دخترک ماهی کوچک تری که سارافون زرد پوشیده، و این تنگ و ماهی را به ما خواننده ها بخشیده...تنها نکته منفی داستان استفاده از یه کلمه ی نابجا بود که جایگزین کردنش با یه کلمه مناسب تر لطمه ای به سیر داستان و اثر گذاری اون وارد نمیکرد. با وجود اینکه ادبیات یعنی ازادی احساس، بدون بازخواست شدن، اما امیدوارم این مسئله رواج پیدا نکنه در اثار نویسنده های جدید...
حمید
از خواندن داستان لذت بردم. با وجود فلش بک های متعدد اما ایجاد سردرگمی نمیکرد. با حداقل واژه ها احساسات راوی نسبت به شخصیت ها، نشان داده شده بود. به نظرم استفاده از برخی واژه ها که دیگران اشکال دیدند اون هم در دیالوگ اصلا بد به نظر نمیومد. چون وظیفه ی دیالوگ همینه که ویژگی های یک شخصیت و یا تیپ رو نشون بده. نویسنده از عهده ی کار بر اومده . شاید جا داشت قسمت پایانی داستان بسط داده میشد. اون قدر هاج و واج رها کردن نویسنده کار درستی نبود. پایان باز یک داستان وقتی خوبه که خواننده احساس نکنه باز هم صفحه ی دیگری مونده و احتمالا باید ورق بزنه. برای هوش سبز این تعداد شخصیت ها تالزام داشت. شاید تعدد شخصیت ها برای مخاطبی که تمرکز خوبی روی داستان ایجاد نکرده آزاردهنده باشه که به همین منظور نویسنده باید برای تفکیک شخصیت ها چاره ای می اندیشید و کمی اون ها رو از هم فاصله میداد. البته اعتقادم این نیست که تمام مخاطبین باید یک داستان رو دوست داشته باشن و همین که تعدادی مثل بنده ازش لذت وافر ببرن نشون دهنده ی قوت داستانه. مخصوصا توصیف دریای خزر در کنار اقیانوس آرام در من مخاطب ایجاد حس دلتنگی کرد که جای تبریک به نویسنده داره. متشکرم نویسنده ی عزیز.
e.king
داستان شخصیت پردازی کم رنگی داشت و همین باعث میشد با داستان ارتباط برقرار نکنیم
neda zand
هوش سبز؟ ! به نظرم اصلا اسم مناسبی نیست .من جای نویسنده نیستم ولی از دید من اسم فاکتور مهمی در نگارش داستان است و در واقع اولین چیزی است که خواننده از داستان دریافت میکند وباید نقطه اتصالی با داستان داشته باشد جمله بندی داستان خیلی جاها اشکال داشت و از لحاظ نگارشی صحیح نبود پل زدن به گذشته در داستان نویسی یک تکنیک است که دراین داستان کوتاه انقدر که باید موفق نبوده اما من حس دختر راوی داستان را کاملا درک کردم واین را نکته مثبتی میبینم پایان داستان راهم دوست داشتم ،انصراف از کار در آسایشگاه بعداز مرگ فرانسواز که به اشتباه راوی را دوست کودکی اش میپنداشت وراوی این اشتباه گرفته شدن را دوست داشت وانگار نقطه امید برای راوی بود...
shamsa
خوب بود.
پریسا
داستان جالبی است. فقط کمی زیادی پیچیده. اما چه پایان خوبی دارد.
sajedeh
آخرش نفهمیدم چی شد
ali
داستان قوی و عمیقی بود ، هرچند توی شروع انتقال به زمان های مختلف کمی بی مقدمه اتفاق میافته و ممکنه خواننده کمی گیج بشه ولی به مرور فضا و زمان دستش میاد. تا به حال داستانی ندیده بودم که این همه جمله معترضه و سوال های مفهومی مطرح کنه و تازه داستانش هم گیر نکنه! که نقطه قوت اثر بود. شاید جا داشت روی تصویر حال و روز شخصیت پدر در بیماری که برای راوی دردناکه مکث بیشتری داشته باشیم و وصف وسیعتری ازش بشنویم.
parisa
نویسنده در خلق فضای سورئال موفق بوده، به زیبایی و لطافت از مرز میان واقعیت و خیال عبور کرده، سپس با طرح پرسشهایی فلسفی ذهن را به پویش وا می دارد، پرسشهایی در زمینه شباهت میان حس امنیت در فراموشی پیری و خیالات کودکی، هیچستان پشت این دو (کودکی و فراموشی)، بی نهایت پیش روی کودکی و گوارایی هیچ و بی نهایت. پرسشهایی که بیانگر دیدگاه عمیق فلسفی نویسنده ای جوان است، حتی در مورد دورانی (سالمندی) که هنوز آن را تجربه نکرده است. البته گفتنی است که در خاتمه داستان، چنین به نظر می رسد که ذهن خواننده درگیر این فضای سورئال و سوالات چالش انگیز فلسفی آن، نیازمند پردازش بیشتری پیش از خاتمه داستان می باشد. فقط چند نکته در مورد نگارش وجود داردکه به دو مورد آن که به نظر اینجانب می توانست متفاوت باشد، اشاره می کنم: جایگزینی، "اگر فرانسواز یادش می رفت پیر نیست، جوان نبود؟ " با "اگر فرانسواز یادش می رفت پیر است، جوان نبود؟" چون جمله یادش میرفت پیر نیست به مفهوم این است که او جوان بوده در حالیکه فرانسواز پیر بود. جایگزینی "پیش از کودکی هیچ نبود." با "پیش از کودکی هیچ بود." "چون هیچ و نبود، هر یک به تنهایی مفهوم نیستی را می رسانند ولی هر دو در کنار هم امده اند، البته مشابه چنین کاربردی هر چند که از لحاظ مفهومی صحیح نمی باشد، در فارسی بسیار متداول است. در کل داستانی لطیف و تاثیر گذار و نشان دهنده تفکرات فلسفی و عمیق نویسنده بود و برایشان موفقیت های بیشتر آرزومندم.

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه

صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد