نظرات کاربران درباره کتاب چه کسی از دیوانه‌ها نمی‌ترسد؟

افرین به نویسنده.کتابش چسبید بم.

خیلی ممنون از نویسنده محترم

بهترین کتابی بود ک خوندم

خیلی خوب بود من ک خوشم اومد

کتاب خوبی بود نقطه قوتش نقد جامعه بود و اینکه لایه های مختلف جامعه و معضلاتشونو به تصویر کشیده بود تصویر سازی کتاب عالی بود و داستان پر کششی بود با واقعیت سازگار بود این باعث میشد درک درستی از داستان ،برخوردها و تقابلهای شخصی و اجتماعی به آدم دست بده نقاط ضعفیم داشت که بماند ولی در کل ارزش خوندن رو داره و میشه فهمید که همه ما یه دیوانه زنجیری درون خودمون داریم ....

جالب بود... نثر نو یکم برام غیر طبیعی هست ولی این خیلی خوب بود... ارایه نداشت‌‌... دایره لغات گسترده ای نداشت... ولی قلم روانی داشت ...اما استفاده از تعلیق همه ی این کم بود رو جبران کرد و باعث شد که دلت بخواد تا اخر بخونی و بعد دست از سرش برداری... امیدوارم از اقایِ مهدی رضایی داستان های کامل تر و با همین جذابیت و حتی بیشتر بتونم بخونم... ممنون بابت آزاد گذاشتن یه سری از تعلیق ها♡

داستان خیلی خوب شکل میگرفت، و با تعبیرات جالب به نکات مهم اجتماعی اشاره میکرد و شیوه ی روایتش خیلی جذاب بود. منتها از پایانش اصلا راضی نیستم، و جوری تموم شد، که انگار نصف کتاب چاپ نشده و واقعا خورد توی ذوقم.

😐ذهنم درگیر بندع خدا شاهی شدع هنوزم 😀👍

من دیشب این کتاب رو خوندم و واقعا نمیدونم به همچین رمان ضعیفی چه امتیازی میشه داد فقط اینکه توصیه نمیکنم کسی مثل من وقتش رو با خوندنش تلف کنه.... نویسنده یک سری مطلب کلی تو سرش بوده که خواسته همه رو منتقل کنه بدون هیچ خلاقیتی... مثلا شب یک نفر رو به قتل می رسونه و فردا پسر هسایه ای خودش رو از آپارتمان پرت میکنه پایین!!!! توصیف خیابون هم جالبه گدا . دزد. بچه های کار. مهندسی بد شهرداری. فاحشه!!!! شخصیت داستان تو جنگل زندگی میکرد راحت تر بود... هرچند که خودش هم دست کمی از بقیه مردم نداشت.... تو مترو مانتو یه خانم رو پاره کرده ( البته من مثل ایشون نمیتونم از هر لفظی استفاده کنم) بعد .... بقیه مردم هم مرده بودن گویا!!!! !!!!! واقعا متاسفم برای آقای نویسنده که ایشون هیچ کدوم از ارکان نوشتن رو بلد نیستن .... کمی یاد بگیرید بعد کتاب چاپ کنید خواهشا.....

در این کتاب سعی شده از داستانهای شهوانی که در آمریکا در مجلات مبتذل میاد برای جلب توجه و تبدیل کردنش به یکی از موضوعات اجتماعی استفاده شود که به نوعی سو استفاده و تحریک خواننده محسوب می شود. مثل شبکه ها ماهواره‌ای انگلیس و آمریکا که کوشش میکنند توجه افراد رو ببرن سمت مسائلی جنسی و وانمود کنند موضوعات دیگری هم هست و باید به سیاست پرداخت. و در عین توجه کامل به شهوت چهره ای موجه و منطقی نشان داد.

چه کسی از دیوانه‌ها نمی‌ترسد. در یک کلام، نثر نویسنده و تفکراتش چیپ، متحجر و مشمئزکننده بود. داستان از زبان معلم ادبیاتی نوشته شده که برخلاف ظاهر موجهش میگه دیوونه‌م اما تا ته داستان، چیزی از دیوونگی تو این آدم نیست. جز اینکه به شدت لوس، متحجر و نادونه. این معلم یک ساله ازدواج کرده، دیالوگ‌های نخ‌نما و دم دستی با زنش داره. زنش تو مجله کار میکنه و روزی نامه‌ای از دختری که به دفتر مجله آورده رو میاره خونه و میخونه. داستان دختر، از شدت تحجری که طرز فکر نویسنده رو نشون میده و دم‌دستی بودنش، حالمو بد کرد. داستان دختری که تمام دوستاش فریب پسرها رو خوردن و بند رو آب دادن. متن کتاب با فقیرترین نثر و کلمات نوشته شده و واقعا حیف وقتی که براش بذاریم. جدای از متن و داستان ضعیف، عقاید مشمئزکننده نویسنده در مورد نگاهش به زن، تو ذوق می‌زد.

به نام خالق دلسوز و مهربانم 🌷.خدا قوت👋🌼🌻 . سلام عرض میکنم خدمت تمام دوست داران کتاب .. اولا که خوندن این کتاب مسلما خالی از لطف نیست ..هم طنز داشت هم غم هم وادار کردن مخاطب به کنجکاوی و حدس زدن ..ولی اگر حمل بر بی ادبی نباشه که اینطور پوست کنده میگم، معلمه واقعا خل بود! شخصیت خیالی نسترن توی ذهنش خیلی پررنگ بود و خودشو با اینکه به دیوانه بودن افتخار میکنه توجیح میکرد .ضمن اینکه ازدواج کرده بود و هنوز خیال نسترن رو در ذهنش داشت خودش خیانت محسوب میشه و فکر میکنم بخاطر همینه که اکثر ظلم هارو یک نوع خیانت میدید به قول معروف کافر همه را به کیش خود پندارد..با توجه به اینکه مخاطب اکثرا با راوی ارتباط برقرار میکنه و درکش میکنه و خودشو جاش میذارع منم درکش کردم ولی در اینکه مقصر هم بود شکی نیست به نظر من.. نقص دوم اینه که مشخص نشد کی شاهی رو کشت و اون مزاحمه نازنین بود یا نه و کی بود و چندین ابهام برطرف نشده ی دیگه !خب منم میتونم چیز های عجیب بنویسم که مخاطب کنجکار بشه ولی تهش با منطق مشخص نشه که نشد هنر!!.قلم نویسنده قوی بود کاش این ابهامات رو برطرف کنن در جلد بعد که در هنرشون شکی وارد نشه!!ولی درکل خوندن این کتاب رو پیشنهاد میکنم هموطن:)🌻

خوندنش حس خوب و بدی رو همزمان بهم داد. خوب بخاطر سادگی و قابل لمس بودن داستانش و شخصیت اصلی که حتی میشه از دیوونگیش الهام گرفت! بد هم بخاطر موضوعات مطرح شده تو داستانش که خیلی پررنگ تو جامعمون حضور دارند. لذت بردم؛ خوندنش خالی از لطف نیست.

کتابی زیبا بود هرچند خود شخصیت اصلی از اینکه داستان شیلا و لیلا و‌...که نام خود را فرستاده بودند ناراضی بود اما همین اتفاق برای ما هم افتاد نفهمیدیم که چه کسی قاتل آقای شاهی بود ،یا که اصلا خود آقای شاهی نبوده.یا نفهمیدم مزاحم تلفنی چه کسی بود‌. با این حال بسیار زیبا بود.

همیشه صداهایی که از خودمان در می اوریم فریاد نیست. گاهی یک نگــاه گاهی یک مشــت گره کرده گاهی سکــــــوت هم فریاد است..

موضوع های انتخاب شده، شخضیت پردازی‌ها، و البته اصطلاح دیوانه بودن نویسنده دلنشین و جذاب بود.. اما یک موضوع متفاوت این بود که پشت‌پرده های داستان تا آخر پشت‌پرده موند و هیچ‌چیزی مشخص نشد..!

علت اصلی کشش داستان برای خود من تکه تکه روایت کردن بخش هایی از داستان که به نوعی حاشیه داستان حساب می شد بود ولی برخی از قسمت ها انسجام لازم را نداشت و بعضی زمان ها شاهد صورت های انسانی از شخص اصلی بودیم گاهی هم رفتار هایش قابل تفسیر نبود به نظرم روند زندگی شخصیت اصلی تا حدی پوچ بود چون خودش را درگیر می کرد و توان نجات خود از درگیری هایش را نداشت و بی تفاوت عمل می کرد مسائل زیادی تعریف نشده باقی ماند به نظرم بیش از اندازه پایان باز بود

خیلی کتاب خوبی بود آدم بعد از خوندن کتاب نمیتونه از فکرش بیرون کنه و البته متفاوت بود

اگه ب دنبال داستان کلی میگردین توصیه نمیکنمش ولی نکته های فوق العاده قشنگی داره ک ارزش خوندن و داره ب نظرم

شخصیت دیوانه‌ش و برخی عقایدی که از زبان کاراکترهای مختلف داستان بیان شده، برام آشنا بود و فکر میکنم برای خیلی از ماها آشنا باشه. به گمونم خیلیامون تا بحال دغدغه‌هایی که توی این کتاب بهش اشاره شده رو تجربه کرده باشیم. منظورم بیشتر دغدغه‌ها و افکار شخصیت اصلی و شاهی هس. . شاید این کتاب چندان فاخر نباشه و به نظریات بدیع و عمیقی هم نمی‌پردازه اما به موارد ریز و درشتی اشاره میکنه که خوبه باز هم درموردشون تامل، و البته در جهت بهبود اوضاع تلاش کنیم . مطالعه این کتابو پیشنهاد میکنم اما بگم اگه نخونید هم خیلی مهم نیس!😁