نظرات کاربران درباره کتاب روز و شب یوسف

داستان کوتاهی از دولت ابادی که هنگام نگارش کلیدر نوشته شده. داستان مادری فداکار ،قانع،ساکت ... پدری که فقط هست و سکوت کشنده اش..‌ زن همسایه ؛همان شیطان انسان نما سایه ،ترسناک وهم انگیز یوسف و نوجوانی و بلوغ و ترس و توهم خیال و خیال نوجوانی در حال بزرگ شدن مرد شدن انقدر خوب و قابل درک و قابل لمس صحنه های ترس توصیف شده که میشود لحظه به لحظه با شخصیت اول ترسید و وحشت کرد. فضای کتاب تاریک و وهم انگیز فقط یه جمله پدر و مادرا زمان بلوغ مواظب فرزندانتان باشید و تنهایشان نگذارید

طاقچه‌ی عزیز، خواهشا مجموعه آثار محمود دولت‌آبادی رو به کتابخونه‌ی بی‌نظیرت اضافه کن، واقعا جای خالی آثارش حس میشه ممنونم

اره منم موافقم جای خالی سلوچ حتمن بزارید.ممنون

بسیاربسیاربسیار کتاب زیبایی بودحتمابخریدوبخونید 😊

لطفا کتاب جای خالی سلوچ ازین نویسنده رو هم بذارین

توصیفات و فضا سازی بسیار زیبا بود . خیلی جالب دوران بلوغ رو از دید یه پسر نوجوان به تصویر کشیده بود . واقعا لذت بردم کوتاه و خواندنی

روایتِ زیبا. کلمات هیجان انگیز. خشونتِ شخصیتِ نوسنده در تمام داستان و نقد آن زمانه به زیبایی.نقد دوران بلوغ و تغییرهایش. بزرگ شدن و مرد شدن. لذت بردم

اقای دولت آبادی یکی از بهترینهای ادبیات کشور، ما هست، عمرشان دراز باد، ✋

خوب بود

فکر می کنم جزو کارای دست گرمی نویسنده است. چندان جالب نیست

ولی خدایش این چیزارو مما دهه شصتیا خوب درک می کنیم

سیر داستان زیبا و خواندنی بود ولی پایانش بسیار گنگ بود و کاملا آزاد. داستان افکار یک نوجوان رو بسیار عالی توصیف کرده است و به نظر من همراه با نقد اجتماعی آن زمان ایران هم هست. توصیه میشود.

مگه میشه دولت آبادی کتاب بنویسه نخوندنی!!!؟ مسلما ارزش خوندن داره

توصیفات و شرح داستان قشنگ بود ولی من نفهمیدم آخرش چی میخواد بگه؟ به چی میخواد برسه؟ نتیجه؟؟؟هدف؟؟؟؟

فضا سازی داستان عالی و البته تاریک بود... ولی من به شخصه حس کردم آخرش گنگ و باز بود... درود بر استاد دولت آبادی

داستان جالبی بود از پسر نوجوونی که صبح تاشب درگیر بار تمایلاتش و بلوغش هست. و در آخر به نظرم تصمیم میگیره مرد بشه یا برای همیشه بره یا یه بلایی سر خودش بیاره. خلاصه که خیلی دوستش داشتم

قشنگ بودولی من باید دوباره بخونم تا بفهمم بعضی جاهاش برام مبهمه مخصوصا اخرش

داستانش خوب بود ولی آخرش خیلی گنگ بود

بی نظیره. سپاس طاقچه

ماجرای یک شبانه روز یوسف،نوجوونی که تو دوره بحرانی سنش به سر میبره. کتاب با اینکه حجم کمی داره اما خیلی سرراست و جامع حرفش و میزنه(احوالات و ذهن پریشان یک نوجوان) یوسف با خودش درگیره و سرش پر از چرا ها و سوال های فراوان و تو همین حین حس میکنه که سایه ای دنبالش، سایه ای که تا آخر کتاب با یوسف همراه ولی خواننده نمیتونه مطمئن باشه از وجود یا عدم وجود سایه. تو کتاب همسایه، پدر، خواهر و مادر یوسف، هر کدوم نشون دهنده خصوصیات و یه قشر از مردمن که نویسنده نقد کرده مثل مادر دلسوز و مطیع یوسف یا پدر خشک و مذهبی که همیشه ساکت. آقای دولت آبادی در هنگام نگارش کلیدر حرف هایی تو ذهنش وجود میاد که نمیتونه تو کلیدر جا بده و برای همین شروع میکنه به نوشتن این ایده ها و هم ذهنش رو از اون ها آزاد میکنه و هم نوشتن کلیدر رو متوقف میکنه. این موضوعات هر کدوم یک کتاب میشن که یکی از این آثار میشه " روز و شب یوسف " اگه هنوز از نویسنده چیزی نخوندین بنظرم بهترین شروع برای آشنایی با قلمشون است. به دلیل خوش خوان بودن و سرراست بودن کتاب