نظرات درباره کتاب هر دو در نهایت می میرند و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
کتاب هر دو در نهایت می میرند اثر آدام سیلورا

نظرات کاربران درباره کتاب هر دو در نهایت می میرند

نویسنده:آدام سیلورا
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۴.۱از ۷۶۶ رأی
۴٫۱
(۷۶۶)
sayeh
متیو و روفوس من با شما، و با این کتاب زندگی کردم هیچوقت فراموشتون نمیکنم🫂💕 این کتاب عالیه ، حتما حتما حتما بخونیدش :) این کتاب درس بزرگی بهمون میده ، اینکه شجاعانه زندگی کنیم قبل از اینکه روز اخر زندگیمون با کلی افسوس از روزهای تلف شده و حسرت کارهای انجام نشده ، فرا برسه.
کاربر 6844786
منی که نفهمیدم متیو همون روفوسه یا نه
mahdih
ی جوری بهمون درس زندگی داد من ک هیچوقت از خوندش پشیمون نشدم و بلکه دوست داشتم بار ها بار بخونمش وقتی تموم گریم گرف اصلا کتابی نبود ک دوست داشتم زود تموم بشه
mahdih
من این کتاب رو خریداری کردم و خوندم قبلا با نشر نون و این کتاب عالیههه واقعا حتی بعضی از جاهاش گریه میکردم باهاشون می‌خندیدم اعصبی هیجان زده میشدم :) بقول تو با متیو روفوس باهاشون با این کتاب زندگی کردیم
محمدرضا
کتابی که کلمه به کلمه اش بوی زندگی می داد...
کاربر 4864770
ببخشید ی سوال داتشم جچوری میتونم از طاقچه کتاب بگیرم میشه لطفا راهنماییم کنید
LUHAN
کاربر fatemeh*bahari زندگی بدون مرگ معنی نداره.مثل دو روی سکه که اگه یه سمتش نباشه اون طرف معنی نداره.هر چقدر هم تلخ باشه... گاهی اوقات برای دیدن و درک کردن چیزی و زیبایی های اون باید بهش آسیب زد.اگه چیزی به اسم مرگ نبود...متیو و روفوس میتونستن لذت زندگی کرون رو تجربه کنن؟
fatemeh*bahari
چرا کلمه به کلمه اش بوی از دست دادن میداد برای من:(
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«هر دو درنهایت می‌میرند» داستانی است الهام‌بخش، احساسات برانگیز، دلربا و خیره‌کننده که به ما یادآوری می‌کند بدون مرگ، زندگی و بدون غم، عشق و دوستی معنایی ندارد و می‌شود حتی در یک روز هم که شده زندگی و دنیایمان را عوض کنیم. پنجم سپتامبر، قاصد مرگ به لیدیا زنگ نزد، چون او قرار نیست امروز بمیرد. اما اگر قرار بود بمیرد، مطمئناً به عزیزانش می‌گفت، برعکس بهترین دوستش که حقیقت را پنهان کرده و نگفته بود که قرار است بمیرد. لیدیا خودش مسئله را فهمیده بود. تک‌تک نشانه‌ها را دیده و همه را کنار هم چیده بود: متیو صبح خیلی زود آمده بود، حرف‌های مهربانانه و ناگهانی‌اش درباره اینکه لیدیا چقدر مادر خوبی است، پاکت نامه‌ی روی کابینت آشپزخانه که چهارصد دلار پول داخلش بود و مسدود شدن شماره‌اش که درواقع، خودش یاد متیو داده بود.آدام سیلورا، نویسنده‌ی جوان اما باتجربه که این روزها در آمریکا ستاره‌ای در حال اوج شناخته می‌شود، در نیویورک متولد شد. قبل از اینکه به نویسندگی روی بیاورد، کتاب‌فروش بود و بعد به شرکت درحال‌توسعه‌ای پیوست که برای جوان‌ها و نوجوان‌ها به شیوه‌ای نوین و خلاقانه کتاب نقد می‌کرد. پس‌ازآن، شروع به نوشتن کرد و کتاب‌هایش، یکی پس از دیگری، جزئی جدانشدنی از فهرست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز شدند و ده‌ها جایزه‌ی ریزودرشت را از آنِ این نویسنده‌ی جوان کردند. متیو و روفوس که به‌واسطه‌ی قاصد مرگ متوجه مرگ زودهنگام خود شده‌اند، برای جلوگیری از تنها مردن به دنبال همراه روز آخری برای خود می‌گردند. آن‌ها در اپلیکیشن آخرین دوست، با یکدیگر آشنا می‌شوند و زمان باقی‌مانده از عمرشان را تا جایی که در توان دارند، زندگی می‌کنند. داستانی زیبا و تأمل‌برانگیز که ارزش زندگی، عشق و دوستی را نمایان می‌سازد.❤️🌿
Zoha
واقعا ممنونم بعضی نظرات خیلی سطحی و اعصاب خرد کنن
مایلزِ آلاسکا
واقعا پیشنهاد میشه:)
Alaska
کاپی the first to die at the end رو خوندی؟
سارینا
کاپی سلاممممم
selin
عه کاپی ندیده ها
kosarnrb
لحظه به لحظه باهاش زندگی کردم 🫂و همین الان که تموم شد حس غم زیادی دارم :)) پیشنهاد میشه ؟ بزار تو صدر لیست کتابات دوست من همین🙂
/
خیلی عالی بود واقعا بخونید 🥺🤌🏻🫀💕
Rozhan
واقعاااا عالی تر از عالی بود دلم میخواد برگردم به زمانی که نخونده بودمش و دوباره و دوباره بخونمش این کتاب باارزش نیست.خود ارزشه؛)
hanie
برای گروه سنی نوجون بیشتر توصیه میشه. کتابخونه نیمه شب در مقایسه با این کتاب برای من خیلی جذاب تر بود. یه نکته دیگه که من متوجه شدم نسخه ایرانیش حذفیات و سانسور داره و بین متیو و روفوس رابطه دیگه ای هم بوده که خیلی ظریف سانسور شده !
14diamonds
کتاب حالت رفاقت داره.
✓ H . A ✓
کتاب یه حالت عاشقانه داره؟؟
ned
کتابخانه نیمه شب که واقعا ضعیفه یعنی این از اونم بدتره ؟
realarezu
من نسخه فیزیکی کتاب رو خوندم .. کتاب جالبی هست داستان دو نفر در روز اخر زندگیشون.. جدا که از مرگ گریزی نیست و چه بسا اگر افراد روز اخر زندگی خودشون رو می دونستند شاید اونروز خیلی کار ها انجام میدادند نمی دونم شاید هم نه ... شما چی؟اگر می دونستید فقط ۲۴ ساعت دیگه وقت دارید چکار میکردید؟
Mahi.G243
شهر رو میگشتم و با خودم وقت میگذروندم
کاربر 7336687
من کارایی رو می کنم که هیچ وقت انجام ندادم
ALVIN
به جای اینکه وقتتون رو هدر بدین که مثلا از لحظع لحظه زندگی لذت ببرید به جا خوندن این کتاب پا صحبت پدر مادر بشینید التفاتش بیشتره
دانش‌آموز گم شده‌ی هاگوارتز
فک کنم این اولین کتابیه که من براش مطمئن نیستم توی طاقچه می‌ذارم:( می‌دونید من ایده کتاب رو دوست داشتم و می‌دونم که این کتاب به ما یادآوری می‌کرد قدر تک تک لحظه های زندگیم رو بدونیم اما داستانش منو جذب نکرد و فقط چون می‌خواستم ببینم چه شکلی می‌میرن داستان رو ادامه دادم چیزی که منو خیلی اذیت می‌کرد توضیحات و توصیفات زیادش بود مثلا وقتی که چند جمله رد می‌کردم می‌دیدم که چیز زیادی از دست ندادم و این منو خسته می‌کرد داستان روون و جملات خیلی قشنگی داشت ولی با این حال من خیلی حوصله‌ام سر رفت و اونجوری که خیلی توی اینستاگرام معروف شده بود من انتظار چیزی خیلی بیشتر از این رو داشتم! و با اینکه فکر می‌کردم قراره سرش یه دله سیر گریه کنم اما حتی سر اتفاقاتی که می‌افتاد خیلی ناراحت نمی‌شدم و از اینکه چرا ناراحت نمی‌شم ناراحت میشدم🤣💔 خودم نفهمیدم چی گفتم🤧💔 و اینکه ما حتی از روی اسم کتاب می‌دونیم که چه اتفاقی قراره بیفته پس نباید دنبال چیز هیجان‌انگیزی باشیم:/ و در نهایت می‌دونم که این کتاب طرفدار زیاد داره ولی این نظر من بود:)
دانش‌آموز گم شده‌ی هاگوارتز
🦥🦥🍄
کاربر 7796227
موافقق
دانش‌آموز گم شده‌ی هاگوارتز
بله قطعا می‌تونست بهتر بشه🙂
lonelyhera
شامل اسپویل البته این رمان جای اسپویلی نداره ولی خب ‌.... قلبم شکست ... توی هر ص از کتاب ارزو میکردم این ماجرا دروغ باشه و این ها از دست مرگ فرار کنند ولی اینطور نشد متیو و روفوس مردن ولی روز آخر کامل و شگفت انگیزی گذروندن و زندگی کردن این مهمه نه ؟ چقدر شخصیت روفوس رو دوست داشتم اون شجاعت بی نظیرش رو ، فکر میکنم من هم نیاز به همچین دوستی دارم ..من بیشتر شبیه متیو ام کسی که اگه بفهمه امروز میمیره تو خونه سنگر میگیره ، فکر میکنم منم به یه روفوس نیاز دارم دلم میخواد گریه کنم ولی جایی هستم که نمیشه مرگ متیو خیلی بیشتر از مرگ روفوس من رو تحت تاثیر قرار داد. چقدر تاثیر ما رو زندگی هم زیاد و شگفت انگیزه ، اگه متیو روفوس رو نمی شناخت چی ؟ اگه اون برنامه یه ادم پوچی رو بهش معرفی میکرد و اون هم تصمیم میگرفت با همچین ادم مسخره ای رفیق بشه؟ شاید تا اخر زمان مرگش توی خونه میموند :))) روفوس متیو رو شجاع کرد ولی این دلیل بر این نیست که روفوس از چیزی نمیترسید بلکه اونم نیاز داشت که بهش یاداوری کنن شجاع باش :) روفوس و متیو عزیز من با شما زندگی کردم قلبم در حال گریستن برای شماست شما باید یک زندگی طولانی رو تجربه میکردید:)) از روفوس همدلی و همراهی و شجاعت رو اموختم و از متیو مهربانی فداکاری و استقامت :))) بدرود متیو ، بدرود روفوس
کاربر 7336687
حرفاتو خیلی زیبا و با احساس نوشتی منم امید وارم که بتونم مثل اونا از تک تک لحظات زندگیم استفاده کنم و لذت ببرم
Arisa
ولی تو زبان اصلی کتاب این دوتا کاپل بودن نه دوست صمیمی :)
Zar
باورم نمی‌شه.
کاربر ۳۹۸۲۴۸۴
میدونستم میدونستم شیپ کردنشون بی فایده نبود همش منتظر یه صحنه ای چیزی بودم ولی نا امید شدم واقعا😖😖😖
Alma
دقیقا😕
⌠رِیحـــونَکــ🌒🌱⌡
عنوانش مرگِ و تک به تک جمله هاش طعم زندگی میده! موضوعش پایانِ و هر ثانیش یه شروعه! و همین تناقض هاست که این کتاب رو تبدیل کرده به کتابی که میتونه بعد خوندنش دیدت رو نسبت به همه چی تغییر بده ، نسبت به بودنت و حتی نبودنت! دوست قشنگم ، بخونش و لذت ببر!🫂💙
یلدا روشن
۲)برعکس تصورم اصلا دوسش نداشتم ایده ی کتاب جالب بود خیلی زیاد ولی متن کسل کننده ای داشت و بعضی جمله ها زیادی رو مخ بود خیلی دوست داشتم نصفه ولش کنم ولی فقط بخاطر اینکه یه جایی یکی از دو قهرمان این داستان ایدی اینستاگرامش رو نوشت و ،من سرچ کردم ایدیش رو و دیدم واقعا همچین اکانتی هست!و دقیقا همون تاریخی که شخصیت کتاب زندگیش تموم میشه اخرین پست اون پیج هم گذاشته شده و چون کاربرا از سراسر دنیا اومدن و زیر پستش روزو ساعتی که کتاب رو تموم کردن گذاشتن منم میخاستم این کارو بکنم و فقط بخاطر همون تا آخر خوندمش به هر حال پیشنهاد نمی کنم✋🏻🚶🏻‍♀️
یلدا روشن
جو مارچ سلیقه ها متفاوته دیگه🙂🌱
جو مارچ
من دوسش داشتم به نظرم جالب بود
یلدا روشن
کاربر دقیقااا
StarShadow
از اون دسته کتابایی بود که بعد از تمام کردنش، یه تجربه ی جدید و ارزشمند بهت هدیه میده. شما نه تنها این کتاب رو میخونید بلکه زندگی میکنیدش. به شخصه خودم خیلی به این موضوع فکر کردم. اگر فقط یک روز به پایان عمرم مانده بود، چه کارهایی میکردم؟ البته به نتیجه ای نرسیدم... به نظرم بیشتر شبیه متیو میشدم؛ اما فکرنمیکنم به یکی مثل روفوس نیاز میداشتم که بیاد دریچه ی دنیای بیرون رو به روم باز کنه. جنبه مثبت کتاب دقیقا همینه. آدم ناخوداگاه، به این سمت کشیده میشه که خودش رو جای کرکترها بزاره. چون ۲۴ ساعت باقی مانده از عمرت و تصمیم گیری در مورد کارایی که باید قبل از مرگ انجام بدی، ماجرایی نیست که هر روز باهاش سروکار داشته باشیم و تجربش کنیم. در اکثر اوقات حتی یه بارم این فرصت پیش نمیاد. چون مرگ هیچ وقت خبر نمیده... اینجوری خواننده گاهی با کرکترها همزادپنداری میکنه یا روشی متفاوت از روش کرکترها، در پیش میگیره. اما تمام برداشتم از کتاب این بود: انسان نه تنها روز آخر زندگیش بلکه تمام عمرش رو باید شجاعانه زندگی کنه تا حسرت های زندگیش رو به حداقل برسونه. شاید داستان پردازی زیاد پرکشش نبود اما ایده و داستانی گیرا و قشنگ داشت. برای کسانی که دنبال کتابی هستن که ازش تاثیر بپذیرن میتونه جذاب باشه. پ.ن: ۱_ این کتاب که از نشر نون منتشر شده سانسور شده. اگر بخوام بی پرده بگم رابطه ی متیو و روفوس در انتها به یک رابطه ی عاشقانه تبدیل میشه که البته این در روند داستان تأثیر خاصی نداشت. ۲_ یه مسئله ای ذهنم رو مشغول کرده. همونطور که از اسم کتاب معلومه، هر دو در نهایت میمیرند. پس چطور داستان تا لحظه ی اخر زندگیشون از زبان خودشون یا همون اول شخص بیان شده؟😐
breit und müde:)
بیاین درست بمیریم
aida
🥺🥺🥺🥺
عطا لطفیان
و درست مردن نیاز به «درست زندگی کردن» داره!
Rozhan
این کتاب چیزی فراتر از معرکه‌س حتی اگه داستانش کمی تغییر یافته باشه من ادم کتابخونی نیستم ولی این کتاب رو در تمام جاهای ممکن خوندم چون واقعا جذاب و عالی بود اخر کتاب وقتی نوشت "پایان" تیری شد تو قلبم و اشکی از گوشه چشمم سر خورد دلم نمیخواست این کتاب هیچوقت تموم بشه واقعا عالی بود به همه پیشنهاد میکنم بخونن♡♡♡♡
- 𝘔𝘪𝘯𝘦𝘳𝘷𝘢
کتاب‌های زیادی راجع‌به معنای زندگی خوندم که همشون روی این موضوع که زندگی رو زندگی کنید تاکید داشتند؛ اما هیچ‌کدوم تاثیر زیادی نداشتند. این کتاب کاری رو کرد که همه‌ی اون کتاب‌ها قرار بود بکنند. داستان متیو و روف، بیشتر از اونی که فکر می‌کردم تاثیرگذار، زیبا، غم‌انگیز بود‌. پایانی گرچه تلخ، اما بسیار زیبا. داستان دوستی و زندگی متیو و روف رو به همه‌ پیشنهاد می‌کنم، خوندنش واقعا برای همه ضروریه.
Iman
کتاب با ایده جذابی شروع می‌شه و به پایان می‌رسه. معمولا من خیلی نگران و حساسم که داستان کتاب لو نره ولی این بار تجربه کاملاً متفاوتی بود. تو این کتاب خواننده آخر داستان رو می‌دونه، این بار نیومده ببینه کشمکش قهرمان در آخر داستان به کجا می‌رسه. اومده ببینه قبل از افتادن اون اتفاق، یه آدم چجوری می‌تونه زندگی کنه. چطوری می‌تونه تغییر کنه؛ حسرت های زیادی داشته باشه ولی باهاشون کنار بیاد و جای حسرت خوردن سعی کنه شرایط رو تغییر بده. چطور از بودن با بقیه لذت ببره، دوست خوب پیدا کنه و حتی در لحظات آخر، خاطره بسازه. این خیلی مهمه. امیدوارم همه از کتاب لذت ببرند.
farez
هر دو در نهایت میمیرند.... عنوانی جالب و کاملا بی پرده از انتهایی که انتظارشو میکشید.بدون حاشیه...بدون تعارف و استثنائا بدون غافلگیری... انگار که رسالتش انگیزشی بودن باشه، چیزی که این روزها ژانر مورد علاقه ی این نسل شده.‌ اسم داستان گذاشتن رو یک جمله ی کلیشه ای و زیبا بنام: دم را غنیمت بشمار!.... همینقدر ساده...با تکرار و‌تکرار در هر بخش کتاب و با عنوانی جدید.... دلم نمیخواست اسم داستان رو روی این کتاب بگذارم. همینطور که روی کتابخانه ی نیمه شب، اسم داستان و روایت داستانی نمیگذارم....اثری متوسط رو به بالا از نظر ژانر، قابل قبول از نظر ترجمه و سانسور ، و در اخر کاملا عامه پسند.... از اینکه میتونست جایی از کتاب، خط داستان رو تغییر بده....میتونست با یک ایده ی دیگه، جون یکی از این دو نفر رو نجات بده و عملا نیازی به کاپل گی بودن این دو‌ کرکتر نباشه! شاید حتی با جنسیت مخالف دادن به این دو شخصیت میتونست کمی واقع پذیر تر بکنه داستان رو....اینها همه نشون میده این اثر، رسالت دیگه ای داشته.... و اون هم کاملا واضحه. همینطور که گفتم، داستانی نبود که ازش لذت ببرم...خوندمش چون لازم داشتم کسی جز من، احساساتش رو در مورد اینکه اگر بهش بگن فقط امروز رو زنده ست چه میکنه، روایت کنه....این سوال، چیزیه که همیشه از خودم میپرسم....اگر فقط چند ساعت دیگه زنده بودم....چیکار میکردم؟! . . . احتمالا....در آغوش میگرفتم کسایی رو که نمیتونم و هیچوقت نتونستم.... در نهایت....کتابی نبود که بتونم با اطمینان پیشنهادش بدم. علاقه مندان خاص خودشو داره که خب....با نهایت احترام من جزوش نیستم.
کاربر ۲۵۹۲۶۳۹
این کتاب من رو خیلی غمگین کرد نه اینکه مطالب ناراحت کننده باشه بلکه اصل موضوع داستان خیلی ناراحت کننده است. در تمام مدتی که کتاب رو میخوندم بسیار افسرده شده بودم . به کسی که روحیه اش خوب نیست توصیه میکنم این کتاب رو نخونه .
shirin
من با تک تک ثانیه های این کتاب زندگی کردم 🧡 انقدرررر داستان پردازی و ترجمه روون بود که واقعاااا لذت بردم جوری که وقتی مینشستم پای کتاب ساعت از دستم در میرفت وقتی به اخر کتاب نزدیک شده بودم چون شبا خانواده زود میخوابیدن و چراغارو خاموش میکردن برای اینکه کسی نفهمه بیدارم و چیزی نگه من کتابو برمیداشتم و زیر نور خیلیی کمی که از پنجره میومد تو اتاق میخوندمش. تو خوندنش شک نکنین حتی اگه تو بی نهایت نیست و تخفیف نداره بهتون قول میدن ارزش ریال به ریالی که برای خریدش خرج میکنیدو داره امیدوارم لذت ببرید از خوندنش🧡😍

حجم

۲۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۲۹,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۱۷صفحه بعد