۳٫۹
(۸۵)
درکش میکردم اما نمیتوانستم او را ببخشم.
zohreh
کوچک که بودم، پدر و مادرم به من میگفتند که هیچگاه نباید مردم را سریع قضاوت کرد و باید به ایشان فرصتی دوباره داد.
zohreh
اینطور که میگویند، عشق همیشه بیخبر از راه میرسد.
zohreh
نیویورکتایمز رو آنلاین بخونین، دیگه چه نیازی هست بیاین روزنامهٔ محلی بخرین؟ دیگه نگم براتون از کسانی که کلاً ترجیح میدن با فیسبوک سرگرم باشن و چیزی نخونن.
zohreh
- من؟ من زیبام؟
- آره احمق جون!
- ولی خودم اینطوری فکر نمیکنم!
پاسخی به من داد که تا این لحظه آن را از یاد نبردهام:
- آدمهایی که زیبان، خودشون هیچوقت خودشون رو زیبا نمیدونن.
hamtaf
هیچوقت چیزی نمیتونه جلوی هنر رو بگیره. شما میتونین بسوزونین، سانسور کنین، ممنوع کنین ولی فایدهای نداره.
شیلا در جستجوی خوشبختی
آدمهایی که زیبان، خودشون هیچوقت خودشون رو زیبا نمیدونن.
آرنیکا
اصلاً مهم نیست ریشهت چیه. مردم جایی که الان هستی رو میبینن.
zohreh
زندگی گاهیاوقات بازیهای بدی برامون داره.
zohreh
این دقیقاً همون پیامیه که جامعه داره به ما منتقل میکنه. یا توی زندگیت به یه جایی برس و یه افتخاری برای خودت دستوپا کن، یا سرت رو بذار زمین بمیر.
zohreh
عدالت، بهسان شمشیری دولبه و تیز است که حتی وقتی حق با شما باشد و برنده شوید هم، ممکن است در انتها آسیب ببینید.
zohreh
منتقد باید حقیقت رو برملا کنه! مشخصه! باید به مردم عامه کمک کنه خوب رو از بد تشخیص بدن. میدونین، فقط بخش کوچکی از مردم هستن که خودشون میتونن خوب رو از بد تشخیص بدن. متأسفانه امروز هم که هرکی دوست داره در هر موردی نظر بده. همین هم باعث شده که بار مسئولیت ما منتقدها خیلی بیشتر بشه.
zohreh
زندگی در این رستوران آرامتر است.
zohreh
آنها همیشه پشت میزی ثابت مینشینند؛ زیر عکسی از مادربزرگ و پدربزرگشان، بههمراه پرترهٔ بزرگی از ناتاشا؛ عکسهایی که وجود آنها را ابدی کرده و قرار است همیشه حواسشان به قهرمانان شما باشد.
zohreh
بهم قول بده که یه روز توی یه جای آروم، یه رستوران میزنیم و از نیویورک میریم. اونطوری میتونیم یه زندگی آروم داشته باشیم.
zohreh
هنر یه روزنامهنگار رفتن به جاهاییه که بهش اجازه نمیدن.
zohreh
دوست یعنی کسی که تو خوب میشناسیش و تحت هر شرایطی دوستش داری.
zohreh
روز خشم که فرا برسد
تمام دنیا را تبدیل به خاکستر خواهد کرد
zohreh
اگر از من بپرسید، بدون تردید به شما خواهم گفت که هر کاری در توانم بود برای خانوادهام انجام دادم. اما اگر از آنها سؤال کنید به شما میگویند که این کار را بیشتر برای خودم کردم؛ برای غرورم و نیز اعتیاد به کارم.
zohreh
یک کتابفروشی بینظیر در خیابان اصلی شهر داشت. کتابفروشیای که بهسرعت تبدیل شد به خانهٔ دوم من.
zohreh
حجم
۵۴۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۹۶ صفحه
حجم
۵۴۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۹۶ صفحه
قیمت:
۱۵۷,۰۰۰
۷۸,۵۰۰۵۰%
تومان