درخت آزاد هنوز از ته مانده های باران دیشب آنقدر نمدار است که با وزش هر باد قطره های آب به سر و صورت شاپور می پاشد و لابه لای تارهای زمخت ریش و سبیل تابداده اش گیر می کند.
علی رضا
الان دختره نجیبه، ماه و می مانه، کس و کار این همه مومن و مقدس، همه آدم حسابی. تعریفش و تمام کردن نمی تونی. همینکه خطبه عقد خوانده شد. این دختره پاشو از دروازه گذاشت به درون، میشه شمر ذوالجوشن. سرو شکل این جن و می مانه. کس و کار این همه دزد و بی دین و ایمان