بریدههایی از کتاب اسم تمام مردهای تهران علیرضاست
۲٫۸
(۲۶)
«خب میدونی عزیزم، زندگی کلاً چیز عجیبیه.»
«چیش عجیبه؟ اینهمه آدم هر روز به دنیا میآن و میمیرن. ما برای اینکه خودمون رو گول بزنیم بهش اینهمه صفتهای عجیبوغریب میدیم. به نظر من زندگی خیلی هم معمولی و سادهست.»
مری و راه های نرفته اش
لبخند یکی از بیرحمانهترین و قدرتمندترین سلاحهای دنیاست.
مری و راه های نرفته اش
اگه بچهای گنجشکِ مُرده یا عروسکِ بیسرش رو جایی قایم کنه که بقیه نبینن، شاید کارش به نظرمون عجیب و احمقانه بیاد، ولی بیشترِ ما در تمام عمر بزرگترین ترسهامون رو مثل گنجشکِ مُردهای گوشهوکنار زندگی پنهان میکنیم، بدون اینکه فکر کنیم داریم کار احمقانهای میکنیم. ولی بالاخره یه روز بوی گندیدگیِ جسدی که قایم کردهیم بلند میشه.
مری و راه های نرفته اش
مهمترین چیزهای زندگی همیشه معلوم و بدیهی هستن، مثل یه آناناسِ زرد و درشت روی میز ناهارخوری، ولی بیشترِ ما ترجیح میدیم بهش نگاه نکنیم یا اون رو به شکلی که خودمون دوست داریم ببینیم و به خودمون بگیم من مطمئنم این یه موزِ رسیدهست.
مری و راه های نرفته اش
بدبختی هم مثل خوشبختی میمونه؛ یهو شیشهٔ پنجره رو میشکنه و مثل توپ میافته وسط زندگی آدم.
مری و راه های نرفته اش
اما خیلی طول نکشید که پریسا بفهمه احساس ترحم بیشتر از هر شکست و خیانت و دروغی میتونه زندگیِ مشترک رو به خط پایان برسونه.
مری و راه های نرفته اش
بیشترِ ما در تمام عمر بزرگترین ترسهامون رو مثل گنجشکِ مُردهای گوشهوکنار زندگی پنهان میکنیم، بدون اینکه فکر کنیم داریم کار احمقانهای میکنیم. ولی بالاخره یه روز بوی گندیدگیِ جسدی که قایم کردهیم بلند میشه
منا
حرکت زمان مثل قاشقی که بخوای بهزور توی شیشهٔ عسلِ سرد بچرخونی کند شده بود
مری و راه های نرفته اش
جمع شدن بغض رو توی گلوش احساس کرد، انگار دود دورش رو گرفته باشه و ازش جدا نشه و مثل تیکهپارچهای نیمسوز هر جا میره دود رو با خودش ببره.
مری و راه های نرفته اش
زندگی گاهی مثل یه شهربازیِ چراغونی با یه عالمه اسباببازیِ تازه و هیجانانگیزه که تو مامانت رو توش گم کردهای و بستنیقیفی خوشمزهای هم که توی دستت گرفتهای داره آب میشه و میریزه روی انگشتهات.
مری و راه های نرفته اش
توی خیلی از آدمها یه آدمِ دیگه هست که همهچیز رو بیشتر از خودش میدونه. آدمی که وقتی توی یه ملاقات مهم دستوپات رو گم کردی دمِ گوشِت میگه الآن باید چی بگی یا توی خیابون یهو میکشدت عقب و میگه مراقب باش، یه ماشین داره با سرعت به سمتت میآد و یه لحظه بعد میبینی یه ماشین با سرعت از جلوِ دماغت گذشت.
مری و راه های نرفته اش
حجم
۱۲۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
حجم
۱۲۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
قیمت:
۴۱,۵۰۰
۲۰,۷۵۰۵۰%
تومان