البته رنج حقیقی ما آن چیزی نیست که گذر سالها آن را از ما میرباید، بلکه آن چیزی است که با گذر خود، آن را باقی میگذارد.
n re
آلبوم را که ورق میزنم، دورانی تمام عیار است که از دل عکسهای زرد شده، جان میگیرد.
n re
او همیشه کلام مناسب را در زمان مناسب داشت. نگاه اطمینانبخش و کلام درست.
n re
اگر آرامش میخواهی، برای جنگ آماده باش.
n re
هیولاها به راستی وجود دارند، اشباح نیز همینطور... آنها در وجود ما زندگی میکنند و گاهی وقتها برنده میشوند...
n re
درواقع دو نوع زندگی وجود دارد (...): زندگیای که مردم گمان میکنند شما دارید و یک زندگی دیگر. زندگی دوم است که مشکلساز میشود
n re
از اینکه این ابلهها درباره من قضاوت کنند، حالم به هم میخورد. کنایههای پیشبینیکردنی و مرتجعانهشان حالم را به هم میزند: «هنوز شوهر نکردی؟» «از بچه خبری نیست؟» «چرا اینقدر بد لباس میپوشی؟» «چرا هنوز مثل یه دختربچه زندگی میکنی؟»
n re
آدم وقتی میمیره، حرفای ابلهانه کمتری از دهنش بیرون میآد
n re
بر این باورم که در وجود هر انسانی، انسان دیگری هست. یک غریبه، یک توطئهگر بزرگ، یک حیلهگر.
n re
کاریترین مکر شیطان، آن است که انسان را به این امر متقاعد کند که او وجود ندارد.
مریم