و بعد فصل سوم، پنج سال حکومت برای عدالت.
خودش از همان اول اعلام کرد و گفت «من دیگر از این حکومت و امارت بر شما بیزارم. اما فکر کردهام که این قدرت را به دست گیرم؛ شاید بتوانم حقی را، از این حقهایی که به زانو فرو افتادهاند، بر پای دارم و یا باطلی را، از این باطلهایی که بر پای ایستادهاند، از پای در اندازم. » این، اعلام فصل سوم زندگی علی است.
دانشجو
و چه دردناک است وقتی که میبینیم اشخاص پاک و درست و سالم به خاطر غرضورزی نسبت به فردی که با او همعقیده هستند، آلت اجرای افتخاری دشمن مشترک میشوند. اینها مأمورین آماتورند؛ حرفهای نیستند؛ بیپول و مزد و منت برای دشمن خدمت میکنند و خدمتهای بزرگ را اینها میکنند، زیرا که اینها موجه و پاک اند و واقعا وابسته نیستند.
دانشجو
عشق و محبت علی بعد از شناختن اوست که به عنوان عامل نجات انسانیت میتواند نقش خود را بازی کند
دانشجو