بریدههایی از کتاب چه نیازی است به علی؟
۴٫۶
(۹۴)
یکی از بزرگترین مسایلی که در تاریخ و جامعه ما مطرح است اسلام و تشیع میباشد که بسیاری از ما بدان معتقدیم. اما آن را به درستی نمیشناسیم. به مذهبی ایمان داریم که آشنایی درست و منطقی از آن نداریم. مثلاً به علی به عنوان یک امام، یک مرد بزرگ، یک ابرمرد حقیقی و به عنوان کسی که همه احساسها، تقدیسها و تجلیلهای ما را به خود اختصاص داده، اعتقاد داریم و همیشه در طول تاریخ، بعد از اسلام، ملت ما افتخار ستایش او را داشته است. اما متأسفانه آنچنان که باید و شاید او را نشناخته است، زیرا بیشتر به ستایش او پرداخته است نه شناختن او.
S
درد علی دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمهشبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده... و به ناله درآورده است. ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس میکند.
اما این درد علی نیست،
دردی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است، تنهایی است، که ما آن را نمیشناسیم!
باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را،
که علی درد شمشیر را احساس نمیکند،
و... ما
درد علی را احساس نمیکنیم.
hamed
بارها گفتهام و باز تکرار میکنم که انسان امروز به شناخت علی نیازمند است نه به محبت و عشق به او، زیرا که عشق و محبت بدون شناخت نه تنها هیچ ارزشی ندارد بلکه سرگرمکننده و تخدیرکننده و معطلکننده نیز خواهد بود.
ــسیّدحجّتـــ
«روزها شیر نمینالد. » در برابر نگاه روباهان، در برابر نگاه گرگها و در برابر نگاه جانوران، شیر نمینالد. سکوت و وقار و عظمت خویش را بر سر شکنجهآمیزترین دردها حفظ میکند. اما تنها در شبهاست که شیر میگرید.
مهدی
دکتر جرج جرداق، که بزرگترین انسانی است که علی را به بشریت امروز شناسانده است، در کتاب الامام علی صوت العدالة الانسانیه میگوید: «ای روزگار! کاش میتوانستی همه قدرتهایت را، و ای طبیعت! کاش میتوانستی همه استعدادهایت را در خلق یک انسان بزرگ، نبوغ بزرگ و قهرمان بزرگ جمع میکردی و یک بار دیگر به جهان ما یک علی دیگر میدادی. »
HAB
وقتی دانشجوی من در این زمان و در این مملکت که کشور علی است از من میپرسد که «برای شناختن علی چه کتابی را بخوانم و برای اینکه سخنان و نظریات و افکار و اعمال او را خوب بفهمم به چه متونی مراجعه کنم؟ » من جواب درستی ندارم که به او بدهم.
این گلهای است که من نه تنها به نمایندگی معلمین، بلکه به نمایندگی همه مردم از دانشمندان خودمان دارم که: شما برای شناساندن درست علی به ملتش، به این مردم شیفتهای که با همه حیاتشان، ایمانشان و خونشان در راه علی و برای علی مبارزه کردهاند، چه کردهاید؟ ملت و مردم ما در این راه کوتاهی نکردهاند، اما دانشمندان ما که وظیفه آنها معرفی علی بود کوتاهی نمودند. یک ایرانی نیمهتحصیلکرده نیمهکتابخوان و نیمهدانشمند باید بهتر از هر کس دیگر علی را بشناساند و معرفی کند و اگر محققی در دنیا خواسته باشد به جامعهای برود که علی را بشناسد، آن جامعه باید ایران باشد
S
بیستوسه سال مبارزه برای مکتب، ایمان، عقیده؛ بیستوپنج سال تحمل ناملایمات و خودخواهیهای افراد برای حفظ وحدت مسلمین در برابر دشمن بیگانه؛ و پنج سال حکومت برای استقرار عدالت در میان توده مردم.
این است که امروز روشنفکر جامعه اسلامی، از هر مذهب و مکتبی که باشد، همینقدر که آزاده و آزادیخواه و ضد استعمار و استبداد و ضد تبعیض باشد، به علی نیازمند است.
S
در مقدمه کتاب حجر بن عدی، حقیقتی را نوشته بودم که گفتند: «مصلحت نیست! » نوشته بودم، اگر دانشجویی بخواهد درباره بتهوون ـ که یک موسیقیدان آلمانی است و در خود اروپا همه سبک موزیک او را نمیپسندند ـ مطالعه کند و بدین منظور از من راهنمایی بخواهد، با وجودی که آشنایی با او برای مردم ما چندان لزومی ندارد و آثارش را کمتر کسانی میپسندند و میفهمند و احساس میکنند، معهذا حداقل سه کتاب مستقل بسیار عمیقِ درستِ زیبا و محققانه و بیش از صدها مقاله و کنفرانس و بحث و مصاحبه علمی و خواندنی وجود دارد. اما درباره علی یک کتاب که بتوان ادعا کرد این بزرگ مرد را لااقل برای دانشجویان و دانشآموزان و طبقه کتابخوان و روشنفکر به خوبی بشناساند یافت نمیشود. همهاش ستایش است و مدح و شعر. اما معلوم نیست که این کسی را که این همه میستاییم کیست و چه میگوید. این مردی که ایمان ملتی را در این قرنهای سخت و دشوار به خودش وقف کرده و ملت ما سالهای فراوان، محبت او را به قیمت زندانها و شکنجهها در دل خود مشتعل نگهداشته و نسل به نسل به بهای جان خود به دست ما سپرده و مردی که این همه تجلیل میشود و این همه دلها برایش میتپد و این همه عشقها نثارش میگردد، کیست.
S
امروز باید بیشتر به سخنی گوش دهیم که علی را به عنوان یک انسان بزرگ، یک رهبر، یک امام و یک سرمشق میشناساند.
در تاریخ اسلام شاید به اندازه لازم ستایش و تجلیل از علی شده باشد، به طوری که ما بتوانیم کتابخانههای بزرگی از اشعار و مقالاتی که در کرامات و مناقب علی سروده و یا نوشته شده، و در تجلیل از مقام و عظمت او در پیشگاه خداست، ترتیب دهیم. اما متأسفانه وقتی دانشجوی من در این زمان و در این مملکت که کشور علی است از من میپرسد که «برای شناختن علی چه کتابی را بخوانم و برای اینکه سخنان و نظریات و افکار و اعمال او را خوب بفهمم به چه متونی مراجعه کنم؟ » من جواب درستی ندارم که به او بدهم.
S
«تو حق را به مرد میسنجی، یا مرد را به حق؟ » حقیقت را از روی شخصیتها تشخیص میدهی و یا شخصیتها را از روی حقیقت؟
حق برای خودش ملاکی دارد که آن، شخصیتها نیستند؛ پارسایان نیستند و برای تشخیص باید به آن ملاکها برگشت و شخصیتها را با آن سنجید.
hamed
که میگوید: «تو حق را به مرد میسنجی، یا مرد را به حق؟ »
sajjad shafagh
«۲۳ سال مبارزه برای مکتب، ۲۵ سال سکوت برای وحدت، ۵ سال حکومت برای عدالت» و «علی، مکتب، وحدت، عدالت»
شکوفه ▪︎
«تو حق را به مرد میسنجی، یا مرد را به حق؟ »
میـمْ.سَتّـ'ارے
علی کسی بود که هیچ پیوندی با جامعه یثرب نداشت، مگر شمشیرهایی که به خاطر حق زده و رنجها و خطرهایی که به خاطر حقیقت کشیده، و همین شمشیرها او را تنها گذاشته. بنا بر این علی در مدینه تنهاست.
از این دردناکتر، اینکه علی در میان پیروان عاشقش نیز تنهاست. در میان امتش، که همه عشق و احساس و همه فرهنگ و تاریخش را به علی سپرده است، تنهاست. او را همچون یک قهرمان بزرگ، یک معبود و یک اله میپرستند، اما نمیشناسندش و نمیدانند که کیست، دردش چیست، حرفش چیست، رنجش چیست و سکوتش چراست.
مهدی
یکی از سربازان علی به عنوان اعتراض به او میگوید که «اگر تو نصیحت کردی و آنها را به صلح دعوت نمودی و زیر بار نرفتند، چکار میکنی؟ » علی پاسخ میدهد که «با آنها میجنگم. » سرباز با تعجب میپرسد که «حتی با امالمؤمنین و طلحه و زبیر میجنگی؟ مگر ممکن است که اینها بر باطل باشند؟ » علی در اینجا جملهای دارد که طه حسین میگوید «در زبان بشر از وقتی که سخن گفتن پدید آمده است، جملهای به این عظمت به وجود نیامده است» و آن جمله این است که میگوید: «تو حق را به مرد میسنجی، یا مرد را به حق؟ » حقیقت را از روی شخصیتها تشخیص میدهی و یا شخصیتها را از روی حقیقت؟
حق برای خودش ملاکی دارد که آن، شخصیتها نیستند؛ پارسایان نیستند و برای تشخیص باید به آن ملاکها برگشت و شخصیتها را با آن سنجید.
maryam_z
درد علی دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمهشبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده... و به ناله درآورده است. ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس میکند.
اما این درد علی نیست،
دردی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است، تنهایی است، که ما آن را نمیشناسیم!
باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را،
S.Abolqasem
نهجالبلاغه بعد از قرآن بزرگترین کتاب ماست که آن را نمیخوانیم و نمیدانیم و نمیشناسیم؛
ــسیّدحجّتـــ
محبت بیمعرفت ارزش ندارد، بتپرستی است.
ــسیّدحجّتـــ
یکی از مواردی که به عنوان نمونه برای فهمیدن بیماری عوامزدگی میتوان گفت، تلقیای است که از انسانهای بزرگ و شخصیتهای برجستهای که در مذهب ما وجود دارند، میشود. ارزشهای واقعی یک انسان را درک نمیکنیم و مثلاً نمیدانیم علی چرا بزرگ است. فقط میدانیم که بزرگ است؛ میدانیم که عظمت دارد؛ میدانیم که از ما خیلی عالیتر و متعالیتر است. ستایشش میکنیم و به او عشق میورزیم. اما چرا بزرگ است؟ چه بزرگیها و چه فضیلتها دارد؟ نمیدانیم. بر اساس ملاکی که خود علی و مکتب او میدهد او را تحلیل و ارزیابی نمیکنیم، زیرا که اصولاً ملاکها را نمیشناسیم.
hamed
به قول جرج جرداق: «کجا هستند نویسندگان حقوق بشر تا حقوق بشر را در عمل بفهمند؛ نه در سخنرانی و خطبه و مراسم و سازمان ملل و یونسکو که همه دروغاند. »
mamal123
حجم
۳۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۳۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
قیمت:
۸,۰۰۰
تومان