بریدههایی از کتاب چه نیازی است به علی؟
۴٫۶
(۹۴)
ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس میکند.
اما این درد علی نیست،
دردی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است، تنهایی است، که ما آن را نمیشناسیم!
میـمْ.سَتّـ'ارے
آنچه را که ما فاقد آنیم ایمان و قدرت ایمان نیست، بلکه عدم معرفت درست و منطقی و علمی به مسایلی است که بدان ایمان داریم.
hassan fatemi
انسان امروز به شناخت علی نیازمند است نه به محبت و عشق به او، زیرا که عشق و محبت بدون شناخت نه تنها هیچ ارزشی ندارد بلکه سرگرمکننده و تخدیرکننده و معطلکننده نیز خواهد بود.
hassan fatemi
علی، میثم خرمافروش را، که خرماهای خوب را از بد سوا کرده و به دو قیمت مختلف میفروخت میبیند و برآشفته به او میگوید «چرا بندگان خدا را تقسیم میکنی؟ » و با دستهایش خرماهای بد و خوب را مخلوط میکند و میگوید که «همه را با یک قیمت میانگین بفروش» یعنی تساوی در مصرف، اساس عدالت در همه مکتبهای عدالتخواه جهان.
f_altaha
این مردی که ایمان ملتی را در این قرنهای سخت و دشوار به خودش وقف کرده و ملت ما سالهای فراوان، محبت او را به قیمت زندانها و شکنجهها در دل خود مشتعل نگهداشته و نسل به نسل به بهای جان خود به دست ما سپرده و مردی که این همه تجلیل میشود و این همه دلها برایش میتپد و این همه عشقها نثارش میگردد، کیست.
معصومه
این است که علی در میان پیروانش هم تنهاست. این است که علی در اوج ستایشهایی که از او میشود مجهول مانده است.
درد علی دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمهشبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده... و به ناله درآورده است. ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس میکند.
شاپرک
در تاریخ اسلام شاید به اندازه لازم ستایش و تجلیل از علی شده باشد، به طوری که ما بتوانیم کتابخانههای بزرگی از اشعار و مقالاتی که در کرامات و مناقب علی سروده و یا نوشته شده، و در تجلیل از مقام و عظمت او در پیشگاه خداست، ترتیب دهیم. اما متأسفانه وقتی دانشجوی من در این زمان و در این مملکت که کشور علی است از من میپرسد که «برای شناختن علی چه کتابی را بخوانم و برای اینکه سخنان و نظریات و افکار و اعمال او را خوب بفهمم به چه متونی مراجعه کنم؟ » من جواب درستی ندارم که به او بدهم.
مهدی فیروزان
درد علی دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمهشبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده... و به ناله درآورده است. ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس میکند.
اما این درد علی نیست،
دردی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است، تنهایی است، که ما آن را نمیشناسیم!
باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را،
که علی درد شمشیر را احساس نمیکند،
و... ما
درد علی را احساس نمیکنیم.
aminiamin150
دکتر جرج جرداق، که بزرگترین انسانی است که علی را به بشریت امروز شناسانده است، در کتاب الامام علی صوت العدالة الانسانیه میگوید: «ای روزگار! کاش میتوانستی همه قدرتهایت را، و ای طبیعت! کاش میتوانستی همه استعدادهایت را در خلق یک انسان بزرگ، نبوغ بزرگ و قهرمان بزرگ جمع میکردی و یک بار دیگر به جهان ما یک علی دیگر میدادی. »
حام
«همچون خاک در چشمم و همچون خار در حلقومم، بیستوپنج سال ماندم
mamal123
محبت بیمعرفت ارزش ندارد، بتپرستی است.
hassan fatemi
اما من معتقدم که از همه سخنانی که علی در مدت عمرش گفته است، جملهای از همه رساتر، بلیغتر، زیباتر، اثربخشتر و آموزندهتر وجود دارد و آن ۲۵ سال سکوت علی است، که خطاب به همه انسانهاست، انسانهایی که علی را میشناسند. بیستوپنج سال سکوت در نهایت سختی و سنگینی برای یک انسان، آن هم نه یک انسان گوشهگیر و راهب؛ یک انسان فعال اجتماعی.
িមተєကє .నមժមተ
امکان ندارد جامعهای و ملتی علی را بشناسد و درست بفهمد و از شکنجهآمیزترین و سختترین محرومیتهایی که جامعههای عقب مانده دارند رنج ببرد.
اگر میبینیم پیرو علی و کسی که برای علی اشک میریزد و کسی که محبت علی در قلبش موج میزند، سرنوشتش و سرنوشت جامعهاش دردناک است، معلوم است که علی را نمیشناسد
িមተєကє .నមժមተ
بزرگترین دوره و سختترین رسالت علی که سکوت اوست
ツAlirezaツ
دکتر جرج جرداق، که بزرگترین انسانی است که علی را به بشریت امروز شناسانده است، در کتاب الامام علی صوت العدالة الانسانیه میگوید: «ای روزگار! کاش میتوانستی همه قدرتهایت را، و ای طبیعت! کاش میتوانستی همه استعدادهایت را در خلق یک انسان بزرگ، نبوغ بزرگ و قهرمان بزرگ جمع میکردی و یک بار دیگر به جهان ما یک علی دیگر میدادی. »
িមተєကє .నមժមተ
علیای که در پاسخ یکی از افسرانش که او را با عبارات شگفتی میستاید، صاف و پوستکنده میگوید: «من بزرگتر از آنم که در دل داری و کوچکتر از آن که بر زبان. »
sajjad shafagh
اما در عین حال آنچه را که ما فاقد آنیم ایمان و قدرت ایمان نیست، بلکه عدم معرفت درست و منطقی و علمی به مسایلی است که بدان ایمان داریم.
AmA
نمیدانیم علی چرا بزرگ است. فقط میدانیم که بزرگ است؛ میدانیم که عظمت دارد؛ میدانیم که از ما خیلی عالیتر و متعالیتر است. ستایشش میکنیم و به او عشق میورزیم. اما چرا بزرگ است؟ چه بزرگیها و چه فضیلتها دارد؟ نمیدانیم. بر اساس ملاکی که خود علی و مکتب او میدهد او را تحلیل و ارزیابی نمیکنیم، زیرا که اصولاً ملاکها را نمیشناسیم
lunaris
درد علی دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمهشبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده... و به ناله درآورده است. ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس میکند.
اما این درد علی نیست،
دردی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است، تنهایی است، که ما آن را نمیشناسیم!
باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را،
که علی درد شمشیر را احساس نمیکند،
و... ما
درد علی را احساس نمیکنیم.
محمد مهدی
یکی از سربازان علی به عنوان اعتراض به او میگوید که «اگر تو نصیحت کردی و آنها را به صلح دعوت نمودی و زیر بار نرفتند، چکار میکنی؟ » علی پاسخ میدهد که «با آنها میجنگم. » سرباز با تعجب میپرسد که «حتی با امالمؤمنین و طلحه و زبیر میجنگی؟ مگر ممکن است که اینها بر باطل باشند؟ » علی در اینجا جملهای دارد که طه حسین میگوید «در زبان بشر از وقتی که سخن گفتن پدید آمده است، جملهای به این عظمت به وجود نیامده است» و آن جمله این است که میگوید: «تو حق را به مرد میسنجی، یا مرد را به حق؟ » حقیقت را از روی شخصیتها تشخیص میدهی و یا شخصیتها را از روی حقیقت؟
mamal123
حجم
۳۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۳۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
قیمت:
۸,۰۰۰
تومان