بریدههایی از کتاب تعلق
۴٫۹
(۴۶)
اعتراض انسان به خدا، برمیگردد به انحرافی که از او کرده است؛ یعنی عیب و نقص خودش را به او نسبت میدهد و بعد شاکی میشود. در واقع انسان با شکایت از خدا، دو کار میکند: یک سوءرفتار با خدا دارد و یک حسنظن و تعلق به خودش دارد. این دو وقتی در هم ضرب شد، نتیجهاش اعتراض به خدا میشود؛ یعنی اعتراض به خدا حاصل جمع دو قضیه است: یکی، سوءرفتار بنده با حق و دیگری، حسنظن انسان و تعلق انسان به خودش.
من وقتی به خودم تعلق دارم، اجازه نمیدهم ایرادی به خودم وارد شود. خودم را همیشه مبرا و منزه میدانم.
mohaddese
انسان وقتی خود را در معرض خطر مرگ میبیند، مضطرب میشود. ریشهٔ این حالت، تعلقات و آرزوهای اوست.
فوقِ معمولی
علو فیالارض چیست؟ مقامات زمینی کداماند؟ اگر کسی خودش را برتر از دیگری بداند و خودش را بهعنوان «من» مطرح کند و آرزویش این باشد که دیگران زیردستش باشند و حکمش نافذ باشد و بر دیگران مستولی و مسلط باشد، این فرد چه به آرزویش برسد و چه نرسد، محروم از آخرت است؛ یعنی بهجرم آرزوکردن، فرد محروم میشود؛ چه این آرزو عملی شده باشد یا نشده باشد. بهعکس اگر کسی به برترین مقام رسید، ولی این برتری آرزوی او نبود، از آخرت محروم نیست؛ چون آرزوست که مانع در راه اوست. اگر محترمترین و مشهورترین و محبوبترین انسانها شد، ولی این آرزویش نبود، هیچ موجب حرمان او از آخرت نیست، چون سد راهش نیست؛
aliyan
میخواهم معنای «من» در انسان روشن شود. این «من» جسم من و بدن من نیست؛ بلکه «من» یعنی آنچه به او تعلق دارم، یعنی متعلقات من.
shariaty
انسان وقتی خود را در معرض خطر مرگ میبیند، مضطرب میشود. ریشهٔ این حالت، تعلقات و آرزوهای اوست.
shariaty
با تعلق صحیح میتوان آگاهی را بهدست آورد؛ اما با آگاهی نمیتوان تعلق را بهسادگی اصلاح کرد. تعلق باید خودش عوض شود.
shariaty
انسان با تعلق خود یک نوع اتحاد دارد، یعنی به هرچه دل ببندد، همان میشود؛ همان مقام او و منزل او میشود. وقتی انسان دل به فانی ببندد فانی است و وقتی دل به باقی ببندد باقی است. انسان نفس متعلق خودش است. به هرچه تعلق پیدا کرد، رنگ آن را میگیرد.
کاربر 401
حرکت انسان، تابع تعلق او
بحث جلسهٔ گذشته دربارهٔ این مسئله بود: ارادهٔ انسان است که وضع او را مشخص میکند. حرکت انسان، تابع تعلق اوست؛ یعنی انسان در جهت تعلق خود حرکت میکند. به این ترتیب، میتوان انسان را چنین تعریف کرد: انسان موجودی است متحرک که حرکت او نتیجهٔ تعلق او و در جهت تعلق اوست؛ یعنی تعلق، هم علت موجدهٔ حرکت است، هم علت مبقیهٔ حرکت و هم جهتدهنده به حرکت و اگر قبول کنیم که تحولات انسان مستقیماً نتیجهٔ حرکت اوست، به این نتیجه میرسیم که «تحولات انسان نتیجهٔ تعلقات اوست».
تحول یعنی دگرگونشدن عمیق و اساسی انسان و تبدیلشدن انسان خاکی به انسان مافوق خاکی. این تحول اساسی دقیقاً نتیجهٔ تبدیلشدن موضع تعلق انسان است
مینا سپید
تعلق صحیح میتوان آگاهی را بهدست آورد؛ اما با آگاهی نمیتوان تعلق را بهسادگی اصلاح کرد.
کاربر 401
تو به این دلیل که خانهات در معرض هجوم این آسیبهاست، مضطربی
AMIR SALAR
مرگ یعنی از حرکت و از پرواز افتادن انسان.
یا علی(علیه السلام)
انسان همرتبهٔ آن چیزی است که به آن تعلق دارد.
یا علی(علیه السلام)
حد محدودی باشم، از آگاهیام بهعنوان مانعی بر سر راهم عبور میکنم؛ یعنی از روی آگاهیام میپَرم و به آن چیزی که به آن تعلق دارم میرسم؛ آگاهیام را میپوشانم تا مزاحم من نباشد؛ با آگاهیام میجنگم برای اینکه به آن آرزوی خودم
mostafanouri
سعی میکنم در جاهایی که ممکن است چیز تازهای یاد بگیرم، قدم نگذارم تا در راه آن آرزو و تعلق، برای خودم مانعی درست نکرده باشم.
mostafanouri
چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس
که در سراچهٔ ترکیب تختهبند تنم
Ali
تمام جوامع انسانی و تشکیلات اجتماعی و تمام برنامهٔ اجتماعیات برای انسانها ورشکست میشود و در حال ورشکستشدن است، بهجز آن نظام اجتماعی که بر این اصول پایهگذاری شده است: (آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا).
امیر امانی پور
حجم
۱۰۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
حجم
۱۰۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان