بریدههایی از کتاب تربیت دینی کودک
۳٫۸
(۴۹)
بعضی گناهان برای انسان مانند زلزله است که زمین را میکوبد و قنات را میبندد و چشمه را خشک میکند؛ بهنحوی که دیگر نمیتواند آب دهد. ضربههای بعضی گناهان مانند زلزله است که در یک ثانیه مجرای فطرت را مسدود میکند و چند ماه باید روی آن کار کنند تا دوباره احیا شود؛ زیرا فاسدشدن، آسانتر از اصلاح است.
هاله
میگوید در انسان دستگاهی است که مانند چشم ظاهر، تاریکی و روشنایی را از هم تشخیص میدهد و دو جریان نور و ظلمت بهشدت در آن فعال است. با انتخاب هرکدام از این دو جریان، راه بر جریان دیگر بسته میشود
هاله
در انسان دو جنبهٔ اعلا و اسفل با هم وجود دارد. جنبهٔ اعلا یا فطرت، او را به تحقیق و حرکت و راضینشدن به وضع موجود میخواند و جنبهٔ اسفل یا طبیعت او را به رکون و سکون و راضیبودن از وضع موجود دعوت میکند و میگوید مقصد همین است. کسی که جنبهٔ اسفل، هادی اوست و مغلوب «خودش» است، چون زورش به وجدان و جنبهٔ آگاه خودش نمیرسد،
Kosar
(رَبَّنَا وَ لاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ) (پروردگارا، آنچه تاب آن نداریم، بر ما تحمیل مکن!)
Haniyeh Zarei
امیرالمؤمنین، علی (ع)، دربارهٔ خوارج میفرمایند: «لاَ تَقتُلُوا الخَوَارِجَ بَعدِی، فَلَیسَ مَن طَلَبَ الحَقَّ فَاَخطَاَه کَمَن طَلَبَ البَاطِلَ فَاَدرَکَه» (بعد از من خوارج را نکُشید. کسی که طالب حق است و خطا میرود، مثل کسی نیست که دنبال باطل میرود و آن را درمییابد.)
Haniyeh Zarei
ما باید به فرهنگی برگردیم که سادگی و بیتکلفبودن و قناعت را زیبا بداند و تجملات، اسراف، زیادهخواهی و داشتن کالای غیرضروری را زشت بشمارد. ما از برداشتهای نادرست زشت و زیبایمان چوب میخوریم. این به خانه و تربیت برمیگردد. وقتی زیبا در نظرها زشت و زشت در نظرها زیبا شود، اگر کار مفید و مولدی هم میسر باشد، رهایش میکنیم، پشتمیزنشینی را انتخاب میکنیم تا بگویند طرف کارمند است و امضایش خریدار دارد.
Haniyeh Zarei
والدین و مربیانی که تسلّط بر نفس داشته باشند، اساسیترین و بهترین قسمت کارشان، انضباط شدیدشان است. جلوی خودشان را میگیرند و خود را با یک نوع تربیت نظامی بار میآورند تا بدنشان زود خسته نشود و رحم و عاطفه و محبت حسابشده داشته باشند. جدیبودن بار بزرگی را در تربیت از دوش آنها برمیدارد. وقتی اساس اینگونه مربیان محکم باشد، دیگر به چوب و کتک نیازی ندارند.
Haniyeh Zarei
نقطهٔ شروع فساد در جامعه، بیپناهی است. وقتی به کسی در جامعه تعدّی شود و فریادرسی نداشته باشد و به هرجا رو کند، کسی به او پناه ندهد، این فکر برایش پدید میآید که چون به او اعتماد نکردهاند، او هم دیگر به کسی اعتماد نکند. چون او را نپذیرفتهاند، او هم حرف کسی را نپذیرد! بچههای ولگرد بعد از ضربهٔ عظیم و هولناکی که در زندگی خوردهاند، در این خط میافتند. تنبیه شدید و بیموقع و حسابنشده، باعث طغیان و آشوب میشود.
Haniyeh Zarei
(وَ لاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ وَ لاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً) (و دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار (هم) گشادهدست نباش تا ملامتشده و حسرتزده بر جای مانی.) این را باید دربارهٔ فرزند هم رعایت کرد. «کُلَّ الْبَسْطِ» یعنی اینکه نه دستت را در نوازش و تنبیه باز بگذار و نه «مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ» دستت را در نوازش و تنبیه در گردنت غل و زنجیر کن. در تنبیه نباید دست باز باشد؛ بلکه باید بخل داشت. در تشویق هم باید بخیل بود؛ یعنی نه بهشدت دستبسته و نه کاملاً باز. منظور از بخیلبودن در تشویق این نیست که جنبهٔ سختگیری بیشتر باشد؛ بلکه باید نظم وجود داشته باشد و والدین و مربی برای هر مقداری از محبت یا خشم یا هرچیز دیگری حسابی قائل باشند تا فرزند حساس شود، نه فاقد حساسیت.
Haniyeh Zarei
نوازشهای حسابشده و با معنویت، به بچه نور و رشد و شخصیت میدهد؛ ولی نوازشهای نفسانی بچه را بیتربیت و بیانضباط میکند. اینکه بچه غرور پیدا میکند و نمیشود او را راضی نگه داشت و حالت ذوقزدگی یا حرکات بیمعنایی از او سر میزند، در اثر نوازشهای نفسانی پدر و مادر است.
Haniyeh Zarei
منطقِ عقل زور نیست؛ بلکه نور است. از خصوصیات عقل این است که اگر زور باشد، نمیپذیرد و لج میکند. برای راهانداختن عقل، کمی منطق مؤثرتر از خروارها زور است. در مقابل هم اثر کمی زور، برای نفس، از یک سخنرانی منطقی و کتاب بیشتر است. این دو اینقدر با هم تفاوت دارند! دو طبیعت در وجود انسان است. اگر انسان بنا را بر «خود» بگذارد، تمام صفات نفس در او طلوع میکند و اگر بنایش بر «فهم و عقل» قرار گیرد، تمام صفات عقل در او ظهور میکند.
Haniyeh Zarei
نگاه دقیقتر میبینیم دین با تنبیه فرد در واقع به او میگوید تو بزرگتر از آن هستی که فشار محیط یا اجتماع یا فرهنگ قوم یا مجموع آنها بتواند تو را همراه خود ببرد. تو از همهٔ اینها پرتوانتر هستی و وزنهٔ تو از وزنهٔ همهٔ اینها سنگینتر است. میزان خشونت اسلام در این تنبیهها، نمایشی از ایمان دین به توانایی انسان است و گذشتی که جامعهشناس از انسانها میکند، شهادتی است مبنیبر اینکه آنها انسان را خیلی ناتوان میبینند
Haniyeh Zarei
داروی به هوش آوردن انسانی که غرق در جنبهٔ ایستاست، تنبیه است؛ اما فردی که خودش به هوش آمده و متوجه است، داروی درمانکنندهٔ او تنبیه نیست؛ داروی درمانگر او تذکر، تعلیم، گفتوگو و موعظه است. سعدی میگوید:
گاهی درشت گوی که صد کوزهٔ نبات
گهگه چنان به کار نیاید که حنظلی
Haniyeh Zarei
لمسِ تلخی و رنج، کسی را که مست لذت شده است، به هوش میآورد و حواسش را جمع میکند. اینگونه است که گاهی شکست به انسان درس میدهد و پیروزی، انسان را به خواب خرگوشی فرو میبرد.
Haniyeh Zarei
شما باید ملاک خوب و بد را معیّن کنید و مطمئن باشید در نهایت خودشان در مسائل قضاوت خواهند کرد؛ کبرا را که مشخص کنید، صغرا را خودشان پیدا میکنند! باید به آنها ملاک داد، البته نه ملاکهای شخصی که تابع نظام ارزشی خاصی شوند! بلکه باید آنها را تابع ملاکهای ارزشی و انسانی کرد.
Haniyeh Zarei
مربی باید از راههای مناسب به شاگرد، ملاک خوب و بد عمل را یاد بدهد. صحیح نیست برای کودک، مصادیق خوب و بد را مدام معیّن کند؛ زیرا مربی همیشه در کنار کودک نیست که این کار را برای او انجام دهد. اگر فرزند، ملاکها را یاد بگیرد و خط را درک کند، خودش با دلیل و بصیرت وارد میشود و راه را دنبال میکند.
مربی یا پدر و مادر، با پاسخدادن به همهٔ پرسشهای طفل، او را مقلد و عاجز بار میآورند؛ اما اگر بهجای دهها بار جوابدادن، ملاک حق و باطل یا راهِ یادگرفتن پاسخ پرسش را به او بدهند، مسائل دیگر را خودش میشناسد و انتخاب میکند.
Haniyeh Zarei
خدا هرگز مردم را در موقعیتی قرار نمیدهد که بعد بگوید چرا نکردی و نتوانستی؛ بلکه عموماً زمینهای فراهم میکند که انسان بتواند مُجری و عامل یادگرفتههای خود باشد.
Haniyeh Zarei
وقتی بین علم و عمل فاصله بیفتد، قلب بیمار و نهاد فاسد میشود. معلمی که به شاگرد، بیش از ظرفیت او تکلیف میدهد، شاگرد را عملاً به عصیان و انحراف میکشد. شاگرد میداند بین خودش و آموزگار چنین تکلیفی بوده و الان بدون اجرای آن به مقابله آمده؛ بهعبارت دیگر به عصیان و طغیان دعوت شده است.
Haniyeh Zarei
روایتی در کافی آمده که معالم هم آن را آورده است: «اَلعِلمُ یَهتِفُ بِالعَمَل فَاِن اَجَابَهُ وَ اِلاَّ اِرتَحِلَ عَنه» (علم به عملکردن فرامیخواند، اگر اجابت شود میماند، وگرنه کوچ میکند.) علم دقیقاً انسان را به عمل تشویق میکند. اگر انسان اجابت کند، بهصورت نور باقی میماند.
علمی را که امام (ع) به آن اشاره فرمودهاند، سواد نیست؛ بلکه تعهد است. خداوند دربارهٔ این علم میفرماید: (إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء) (فقط دانایان هستند که خدا را بهحساب میآورند و از او خشیت دارند.) این روایت، کسی را دانا معرفی میکند که متوجه است خدایی دارد و میفرماید هر معلوماتی انسان را در برابر خدا خاشع نمیکند. علمی که خشیت میآورد، علم توحید است
Haniyeh Zarei
حضرت به او فرمودند: «فَاغلَقُوا اَبوَابَ السُئوَالَ عَمَّا لاَیُعنِیکُم وَ لاَ تَتَکَلَّفُوا عَلَی مَا قَد کفیتُم و اَکثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعجِیلِ الفَرَجَ فَاِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم» (سؤالی که به دردتان نمیخورد، نپرسید و خود را در زحمت بیشتر از آنچه انجام میدهید، نیندازید و برای تعجیل فرج دعا کنید که فرج شما در آن است.)
منظور این است که تا به آنچه میدانید هنوز عمل نکردهاید، خودتان را برای دانستن بیشتر به زحمت نیندازید! تکلّف، خود را به زحمت انداختن است. درحقیقت، روایت میخواهد بگوید که علم و عمل با هم هستند.
Haniyeh Zarei
حجم
۱۷۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه
حجم
۱۷۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه
قیمت:
۴۲,۹۷۵
۲۱,۴۸۷۵۰%
تومان