بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تربیت دینی کودک | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تربیت دینی کودک

بریده‌هایی از کتاب تربیت دینی کودک

انتشارات:نشر معارف
امتیاز:
۳.۸از ۴۹ رأی
۳٫۸
(۴۹)
امیرالمؤمنین، علی (ع)، در عهدنامهٔ مالک اشتر می‌فرمایند: «دلت برای نفس نسوزد. انصاف برای نفس این است که آن را کنترل کنی و به رأی او نباشی، نه اینکه ملاحظه‌اش کنی! اگر می‌خواهی حق نفس را به او داده باشی، حقش این است که او را محدود کنی!»
Mousavi.morteza
تفاوت تربیت با تعلیم این است که جهت تعلیم از خارج به داخل است؛ اما تربیت، از داخل به خارج شکل می‌گیرد. تعلیم مثل این است که از حوض معلم آبی برداشته و درحوض متعلم ریخته شود؛ به‌بیان دیگر از منبع معلم، حوضچهٔ متعلم پرآب می‌شود. در تربیت، بحث دربارهٔ کشف و شکوفایی استعدادهای انسان است.
کاربر ۴۳۵۲۹۷۷
معلم خوب، معلمی است که بتواند علاوه بر تعلیم‌دادن، مربی خوبی هم باشد. بهترین روش تعلیم و تربیت، روش «خوداتکایی» است.
Reihane Esfahani
اگر پدر و مادر به‌دلیل خستگی و رنجی که از آزادی بچه‌ها می‌برند، آن‌ها را زیاد محدود کنند یا برای خودشان در تربیت فرزند، حرمت قائل نباشند و فرقی بین گستاخی و شهامت نگذارند، آثار سوء در فرزند هویدا می‌شود. شهامت یعنی اینکه وقتی بچه بدی کرد، عواقب آن کار را بپذیرد و قبول کند که چنین کاری را کرده است و پایش هم بایستد. گستاخی و بی‌پروایی و بی‌لجامی، یعنی اینکه فرد وقتی بدی کند، عواقب آن را نپذیرد و بر ادامهٔ کار ایستادگی کند. پس چه گستاخی و چه شهامت، هر دو اعتراف به فعل است؛ اما شهامت، اعتراف به‌عنوان مقدمه‌ای برای تدارک و اصلاح است، ولی گستاخی، اعتراف برای تداوم آن حرکت زشت در آینده است. طبیعی است که برای پدر و مادر یا هر مربی دیگری تحمل‌کردنی نیست که فعل زشتی ا
Reihane Esfahani
خوارج فرزند تربیت‌های نادرست و یک‌طرفه بودند. مشکل آن‌ها جامعیت‌نداشتن بود. خوارج دید یک‌بعدی داشتند و ابعاد مختلف دین را نمی‌فهمیدند. ما که گذشته را دیده‌ایم، باید برای آیندهٔ اولادمان فکری کنیم که سبُک‌اندیشه نشوند تا وقتی پای قضاوت در میان آید، با شور و احساس و حماسه، اقدام نکنند. شور و حماسه خوب است؛ اما عقل، نعمت بزرگ‌تری است. ظاهربینی و عمیق‌نبودن در مسائل و تعصّب بیجا داشتن، نحوهٔ تربیت خوارج بود و کج‌فهمی را در آن‌ها رشد می‌داد. طالبین حق در این خطر هستند که از جامع‌اندیشی غفلت کنند و همهٔ جوانب قضیه را در نظر نگیرند و معتقد شوند همین است و غیر از این نیست و سرانجام به خطا بروند.
Reihane Esfahani
مربی نباید شاگرد را مرید خودش بار آورد و خوش‌حال باشد که تا یک کلمه می‌گوید یا اشاره می‌کند، شاگرد دربست قبول می‌کند! والدین هم باید همین روش را در پیش گیرند. رسول اکرم (ص) مردم را مرید خودشان نمی‌کردند؛ بلکه طبق آیات (أَدْعُو إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی) و (أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً) و (إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًی وَ نُورٌ) به آن‌ها بصیرت و بینایی می‌دادند و فکر و زندگی آن‌ها را روشنایی می‌بخشیدند. مرید و وابسته‌کردن ساده است؛ ولی بصیرت‌دادن مشکل! مربی اگر شاگرد را به خود وابسته کند که با ذائقهٔ او همهٔ مسائل را بسنجد، کار دشواری نکرده است. طفل به‌دلیل ظرفیت کم خود،
Reihane Esfahani
وقتی در تربیت تنبیه را به‌کار می‌بریم، برای این است که عقل بیدار شود. هرچه عقل بیدارتر باشد، تنبیه کمتری لازم است؛ اما اگر فرض بر این باشد که با حاکمیت نفس، عقل در استتار برود، هرچه حکومت نفس نافذتر باشد، خشونتی که باید به‌کار برده شود، بیشتر می‌شود.
Reihane Esfahani
در اسلام، اقامهٔ حدود، برای بزرگ جلوه‌دادن محارم الهی در نظر مسلمان است. این به انسان و مکانیزم درون او مربوط می‌شود. نوع انسان به‌گونه‌ای است که اگر برای ارتکاب محارم تنبیه شود، محارم در نظرش بزرگ می‌شود. آن‌هایی که اقامهٔ حدود را خشن و غیرمنطقی یا نقض‌کنندهٔ خدمت می‌دانند و می‌گویند تنبیه مربوط به یک عصر خاص و اوضاع خاصی بوده و حالا آن شروط منقضی شده است، این‌ها شک و تردیدشان در اجرای حدود به این برمی‌گردد که ابعاد انسان را نشناخته‌اند و نمی‌دانند با چه موجودی طرف‌اند.
Reihane Esfahani
فرزند باید بقای خود را در رضای خدا ببیند. اگر این‌طور شود، در همهٔ زمینه‌ها رشد می‌کند. اگر فعالیت فرد برای دنیا باشد، اولین اثر غیرمتدین بودنش این است که تا به یاد خدا بیفتد، به آن کار بی‌رغبت می‌شود. علت بی‌رغبتی این نیست که دین با آن فعالیت‌ها سازگار نیست؛ بلکه به این دلیل است که شخص این فعالیت‌ها را به‌خاطر خدا انجام نمی‌داده است.
Reihane Esfahani
خدای تعالی به پیامبر (ص) می‌فرماید: «ای پیامبر، تو فقط یادآوری‌کننده هستی و بر آن‌ها چیره نیستی!» معنایش این است که مربی و والدین هم بر شاگرد یا فرزند، چیره و مُصیطر نیستند؛ بلکه حالت یادآوری‌کننده برای او دارند.
Reihane Esfahani
هفت سال دوم، هنگام آن است که طغیان او محدود شود. در این حالت اطاعت او از مطیعان فطرت، موجب می‌شود طبیعت وی به اطاعت از فطرت خو کند؛ اما در این حال، چون فطرت تازه‌کار است، مسیر آن با تکیه بر دیگران و تقلید از آن‌ها روشن می‌شود.
Reihane Esfahani
هفت سال دوم، هنگام آن است که طغیان او محدود شود. در این حالت اطاعت او از مطیعان فطرت، موجب می‌شود طبیعت وی به اطاعت از فطرت خو کند؛ اما در این حال، چون فطرت تازه‌کار است، مسیر آن با تکیه بر دیگران و تقلید از آن‌ها روشن می‌شود.
Reihane Esfahani
مربیِ عاقل باید خشم و رضا و عاطفه و کل روابطش، در فعلش منعکس شود و نه در زبانش؛ به‌عکس، جاهل کل روابطش در زبانش منعکس می‌شود.
Reihane Esfahani
در تربیت طبیعی، ایمان برنامهٔ مربی را تنظیم می‌کند. مربی مؤمن چون رابطه‌اش با خدا محفوظ است، کلامش ارزش پیدا می‌کند و هر دلی که این کلام در آن جای بگیرد، رشد می‌کند.
Reihane Esfahani
وقتی در تربیت تنبیه را به‌کار می‌بریم، برای این است که عقل بیدار شود. هرچه عقل بیدارتر باشد، تنبیه کمتری لازم است؛ اما اگر فرض بر این باشد که با حاکمیت نفس، عقل در استتار برود، هرچه حکومت نفس نافذتر باشد، خشونتی که باید به‌کار برده شود، بیشتر می‌شود.
Reihane Esfahani
در اسلام، اقامهٔ حدود، برای بزرگ جلوه‌دادن محارم الهی در نظر مسلمان است. این به انسان و مکانیزم درون او مربوط می‌شود. نوع انسان به‌گونه‌ای است که اگر برای ارتکاب محارم تنبیه شود، محارم در نظرش بزرگ می‌شود. آن‌هایی که اقامهٔ حدود را خشن و غیرمنطقی یا نقض‌کنندهٔ خدمت می‌دانند و می‌گویند تنبیه مربوط به یک عصر خاص و اوضاع خاصی بوده و حالا آن شروط منقضی شده است، این‌ها شک و تردیدشان در اجرای حدود به این برمی‌گردد که ابعاد انسان را نشناخته‌اند و نمی‌دانند با چه موجودی طرف‌اند.
Reihane Esfahani
اینکه خدا به موسی و هارون (ع) می‌فرماید: (فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَی) (با فرعون به‌نرمی صحبت کنید، شاید از عاقبت کارش بترسد)، می‌خواهد بگوید که چون ضربان فطرت از بین نمی‌رود، با نرمی و بدون تحریک طبیعتش او را متذکر سازید، شاید خاکسترها کنار رود و صدای فطرتش به گوش او برسد!
Mohammad
اگر انسان‌ها بد تعلیم و تربیت شوند، ابزار تهاجم فرهنگی خواهند شد. در جنگ نظامی، اگر یک عده نظامی بر عدهٔ دیگری غالب شوند، مغلوب را می‌کشند یا به اسارت می‌گیرند؛ اما در جنگ فرهنگی، اگر فرهنگی بر فرهنگ دیگر غالب شود، به‌جای اینکه مغلوب کشته یا اسیر شود، تغییر سِمَت می‌دهد و عوض اینکه سرباز و افسرِ دوست باشد، سرباز و افسرِ دشمن می‌شود.
Mohammad
و والدین هم بر شاگرد یا فرزند، چیره و مُصیطر نیستند؛ بلکه حالت یادآوری‌کننده برای او دارند. هیچ پدری نمی‌تواند اختیاراتی بیشتر از پیغمبر (ص)، بر اولادش داشته باشد. به‌محضی که بخواهد سیطره یابد، جدال شروع
سيد محمد امير
در راه‌ها، برای گرفتن سرعت ماشین‌ها، سرعت‌گیر می‌گذارند. پدر و مادری که عملشان منطبق با اسلام نیست، برای حرکت فرزند به‌سوی اسلام، کار همان سرعت‌گیر را انجام می‌دهند و نیروی او را می‌گیرند. نه اینکه فرزند را به کفر مجبور می‌کنند؛ بلکه از سرعت حرکتش می‌کاهند. اما پدر و مادری که رفتارشان طبیعی است، برای سِیرِ ایمانیِ طفل، یاری‌دهنده و زمینه‌ساز هستند.
fr

حجم

۱۷۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

حجم

۱۷۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

قیمت:
۴۲,۹۷۵
۲۱,۴۸۷
۵۰%
تومان