شیربان گفت: «مگه وام میخواستم؟ گفتم بیاین یه قبض گواهی بهم بدین، من زمین رو آزاد کنم، اونوقت خرد خرد پول رو میارم میدم، قبول نکردین. امامجمعه قبول نکرد. گفت: پول رو باید نقد بدی. الآن زمین هم داره از دستم درمیره. چطور شماها مهلت نمیدین، ماها باید مهلت بدیم؟»
روحانی جوان گفت: «برادر! روال کار اینه که اول پول رو تحویل میگیرن، بعداً قبض میدن.»
شیربان گفت: «روال کار من هم همینه... روال دامدار همینه.»
مطالع
ایلچی آن روز در اهمیت ازدواج و راهکارهای ازدواجِ آسان صحبت کرد و گریزی هم به آداب و رسومِ دستوپاگیری که مانع ازدواج جوانان میشوند، زد.
مطالع
شنیده بودم کسی که یه جایی میره و قصدِ دهه میکنه، تا قبل از دَه روز نباید بیشتر از یکی - دو ساعت از اون مکان بیرون بره.»
نظرها فرق میکنه. آقای خامنهای میگه اگه کسی از ابتدا برنامهای برای بیرون رفتن از آن مکان نداشته باشه و به طور ناگهانی شرایط برای بیرون رفتن فراهم بشه، میتونه در یه مدتزمان محدودی از اونجا خارج بشه؛ وگرنه، نه... نمیشه... شما درست میفرمایین.
مطالع
حاجغفار گفت: «ملداش، اگه کسی خودکشی کنه، جهنّمیه؟ یعنی دیگه سلام و صلوات براش فایدهای نداره؟»
اگه از این حیث که منکرِ خالقه و اختیار جانش رو دست خودش میدونه یا از سر اعتراض به خدا، خودش رو میکشه، خُب اون آدم وضعش معلومه.
غفار گفت: «نه... خدا پیغمبر رو قبول داشته، ولی مثلاً یه شکستی خورده، زده خودشو کشته.»
ایلچی گفت: «اینا فرق دارن. البته کارش حرومه و گناهش هم خیلی بزرگه. حفظ سلامتی از واجباته؛ حفظِ جون که واجبتر.»
غفار گفت: «اینا ممکنه که بخشیده بشن؟»
ایلچی گفت: «یکی از علما میگفت: میترسم اون دنیا امام حسین بیاد از شمر هم شفاعت کنه!»
مطالع