بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتابخانه نیمه شب | صفحه ۲۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کتابخانه نیمه شب

بریده‌هایی از کتاب کتابخانه نیمه شب

نویسنده:مت هیگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۵۰۸۴ رأی
۴٫۳
(۵۰۸۴)
«ترس از عشق همان ترس از زندگی است و کسی که از زندگی بترسد مرده‌ای بیش نیست.»
مکروبه
دوگانگی وجودی آتشفشان‌ها این است که هم نماد نابودی و هم نماد زندگی‌اند. وقتی مواد مذابشان آرام بگیرد و سرد شود، به شکل سنگ درمی‌آید و در گذر زمان خُرد و به خاکی غنی و حاصل‌خیز تبدیل می‌شود. نورا به این نتیجه رسید که سیاه‌چاله نیست. آتشفشان است و درست مثل آتشفشان، نمی‌تواند از حقیقت وجودش فرار کند. باید می‌ماند و آن سرزمین بایر را آباد می‌کرد.
Fatemeh
هرگز نباید به کسی که مشتاقانه با کارگران خدماتی کم‌درآمد بدرفتاری می‌کند اعتماد کنی.
mehrdad jalali
فقط کافی است خودمان باشیم. فقط کافی است زندگی را تجربه کنیم. برای همه‌چیز بودن لازم نیست همه‌چیز را تجربه کنیم، چون همین حالا هم بی‌پایان هستیم. تا زمانی که زنده‌ایم، بی‌نهایت احتمال متفاوت برای زندگی آینده پیشِ رویمان است. پس بیایید با آدم‌هایی که در این زندگی با ما شریکند مهربان باشیم. بیایید گهگاهی سرمان را بالا بیاوریم، چون هرکجا که باشیم، آسمان بالای سرمان بی‌انتهاست.
Amin
درواقع بااینکه فقط چند قدم در داخل ساختمان پیش رفته بود، دیگر نمی‌توانست دیوارها را ببیند. درعوض همه‌جا پر از قفسه‌های کتاب بود. ردیف‌به‌ردیف طبقات پر از کتاب که تا سقف بالا می‌رفتند و از راهروی عریضی که نورا درونش قدم می‌زد منشعب شده بودند. نورا در یکی از ردیف‌ها پیچید و ایستاد تا با سردرگمی به کتاب‌های ظاهراً بی‌پایان نگاه کند. همه‌جا پر از کتاب بود. خود طبقات آن‌قدر باریک بودند که انگار اصلاً دیده نمی‌شدند و نامرئی بودند. کتاب‌ها همه سبزرنگ بودند، اما سایه‌های مختلف و متفاوت سبز. برخی‌شان مثل آبِ مرداب سبز مات، برخی دیگر سبز روشن مغزپسته‌ای، برخی سبز زمردی تیره و برخی دیگر هم به روشنی و شادی چمن‌های تابستان.
Emily
خواستن؛ کلمهٔ جالبیه. کمبود رو نشون می‌ده
مونا نیازاده
«مشکل اینجاست که اصلاً زندگی رو درک نمی‌کنم.» «لازم نیست درکش کنی. فقط باید اون رو زندگی کنی.»
ارغوان
«ترس از عشق همان ترس از زندگی است و کسی که از زندگی بترسد مرده‌ای بیش نیست.»
lonelyhera
آتش هر تکه از او که تغییر یافت که تراشیده شد و زمین ریخت چه به‌خاطر خندهٔ هم‌مدرسه‌ای‌ها و چه نصیحت بزرگ‌ترها دیگر تمام شد. درد دوستانی که دیگر مرده‌اند. او تکه‌ها را از زمین برداشت. مثل خُرده‌های چوب و آنها را سوزاند. آتش زد. سوزاند. آن‌قدر درخشان که تاابد دیده شود.
روباه مرموز و گمجشکک اشی مشی
کمال هرگز تصادفی نیست
soroosh7561
اما هیچ زندگی‌ای وجود نداره که توش بتونیم تا ابد غرق شادی محض باشیم. تصور اینکه چنین زندگی‌ای وجود داره، فقط باعث می‌شه توی زندگی فعلی‌مون بیشتر احساس غم کنیم.»
صدف
«دانش واقعی آن است که بدانی هیچ‌چیز نمی‌دانی.» ـ سقراط
کاربر ۱۸۸۶۴۲۱
می‌توانی در بهترین رستوران‌ها غذا بخوری، هر کار لذت‌بخشی را تجربه کنی، در سائوپائولو جلوی بیست‌هزار نفر آهنگ بخوانی، هزاران نفر تشویقت کنند، به آن سر زمین سفر کنی، میلیون‌ها نفر در اینترنت دنبالت کنند، حتی در المپیک مدال ببری، اما تمام اینها بدون عشق کوچک‌ترین معنایی ندارد.
iDa
هرگز نمی‌توانم تمام کسانی باشم که دلم می‌خواهد، نمی‌توانم تمام زندگی‌هایی را از سر بگذرانم که دوست دارم و هیچ‌گاه نمی‌توانم تمام مهارت‌های موردعلاقه‌ام را فرابگیرم. چرا چنین می‌خواهم؟ می‌خواهم زندگی کنم و از تمام گونه‌ها و حالت‌ها و شکل‌های تجارب جسمی و ذهنی ممکن در زندگی‌ام لذت ببرم. سیلویا پلات
مهتاب ج
غیرممکن است که در کتابخانه‌ای بایستی و دلت نخواهد کتاب‌ها را از طبقات بیرون بکِشی.
نیومون
برتراند راسل می‌نویسد: «ترس از عشق همان ترس از زندگی است و کسی که از زندگی بترسد مرده‌ای بیش نیست.»
.
کسی گفت: «شاد باش، عزیزم. ممکنه هیچ‌وقت اتفاق نیفته.» نورا با خود فکر کرد. هیچ‌وقت هیچ اتفاقی نیفتاد. اصل مشکل همین بود.
.
لحظات خوش هم اگر به‌اندازهٔ کافی مهلت داشته باشند، می‌توانند به درد تبدیل بشوند.
صبا
گاهی حسرت‌هامون هیچ ریشه‌ای در واقعیت ندارن. بعضی وقت‌ها حسرت‌ها...» دنبال واژهٔ مناسبی برای آن گشت و پیدایش کرد. «یه مشت حرف مفتن.»
dr.niki
آدم‌ها هم مثل شهرند. نمی‌شود به‌خاطر چند بخش کمتر جذابشان، به‌کل آنها را کنار گذاشت. شاید جاهایی دارند که آدم خیلی ازشان خوشش نمی‌آید، مثلاً حومهٔ شهر و کوچه‌های فرعی تاریک و خطرناک، اما بخش‌های خوبی هم دارند که حضور در آنها را ارزشمند می‌کند.
z.gh

حجم

۲۸۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۲۸۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۴۲,۰۰۰
۳۰%
تومان