نورا دوست داشت در جهانی خالی از هرگونه شرارت و ظلم زندگی کند، اما متأسفانه تمام دنیاهایی که میتوانست انتخاب کند پر از انسان بودند.
hossein0483
اگر مدت زیادی یکجا بمانی، یادت میرود دنیا تا چه اندازه وسیع است.
Mahsa Bi
فارغالتحصیل رشتهٔ فلسفه هم سخت بود.
رادیو سکوت :)
«دو جاده در جنگلی به هم رسیدند و من.../ من به آنیکی قدم گذاشتم که مسافر کمتری داشت/ و همین سبب تغییر شد...»
Mohammad
آدمها هم مثل شهرند. نمیشود بهخاطر چند بخش کمتر جذابشان، بهکل آنها را کنار گذاشت. شاید جاهایی دارند که آدم خیلی ازشان خوشش نمیآید، مثلاً حومهٔ شهر و کوچههای فرعی تاریک و خطرناک، اما بخشهای خوبی هم دارند که حضور در آنها را ارزشمند میکند.
کرم کتاب
«دانش واقعی آن است که بدانی هیچچیز نمیدانی.»
کاربر ۵۸۱۹۳۳۶
این روزها همه از همدیگه متنفرن. چون دورتادورشون پر شده از دوستهایی که دوست نیستن.
یك رهگذر
فقط کافی است خودمان باشیم.
فقط کافی است زندگی را تجربه کنیم.
برای همهچیز بودن لازم نیست همهچیز را تجربه کنیم، چون همین حالا هم بیپایان هستیم
sh
که از فردا بترسیم
یا غصهٔ دیروز رو بخوریم
فقط
خودمون بودیم
و زمان فقط
به حالا خلاصه میشد
زندگی میکردیم
حرکتی نمیکردیم
مثل بازوهای توی آستین
چون وقت داشتیم
وقت نفس کشیدن
دوران بد اینجاست
دوران بد رسیده
اما زندگی چطور میتونه تموم بشه
وقتی هنوز شروع نشده
◉『𝑯𝒊𝒗𝒂』◉
«هرگز همراهی ندیدم که بهاندازهٔ تنهایی بتواند با انسان همراه شود.»
❤ محمد حسین ❤