بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کلکسیونر | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کلکسیونر

بریده‌هایی از کتاب کلکسیونر

نویسنده:جان فاولز
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۷از ۲۰۵ رأی
۳٫۷
(۲۰۵)
یک روز گفت فقرای درستکار همان ثروتمندان وقیح‌اند منهای پول. فقر مجبورشان می‌کند غرور و خصایل خوب را در چیزهایی به‌جز پول جست‌وجو کنند. ولی وقتی دست‌شان به پول می‌رسد نمی‌دانند با آن چه کنند. کُل فضایل قدیمی را، که در واقع فضایل واقعی نبوده‌اند، از یاد می‌برند. فکر می‌کنند تنها فضیلتْ پولِ بیشتر درآوردن و خرج کردن است. نمی‌توانند تصور کنند آدم‌هایی هستند که پول برای‌شان هیچ است. این‌که زیباترین چیزها مستقل‌اند از پول.
غَزال_ک
پذیرش اندوه. فهمیدن این‌که تظاهر به شادمانی خیانت است.
غَزال_ک
گفتم حالا نوبت تو است که یک قصهٔ پریان تعریف کنی. فقط گفت دوستت دارم.
غَزال_ک
گفت مردها رذل‌اند. گفتم همین که می‌توانند لبخند به لب این را بگویند عمق رذالت‌شان را نشان می‌دهد.
غَزال_ک
زندگی جوکی بیش نیست، نباید زیاد جدی‌اش گرفت
غَزال_ک
کلمات خیلی خام‌اند، بی‌اندازه بدوی در قیاس با طراحی و نقاشی و مجسمه‌سازی.
غَزال_ک
کاش می‌شد چند دقیقه با کسی حرف بزنم. کسی که دوستش دارم. همه‌چیز را روشن‌تر می‌کند، خیلی روشن‌تر از چیزی که الآن هست.
غَزال_ک
افکارم شبیه نقاشی‌های بد است. باید فوری پاره شوند.
غَزال_ک
اِم جیِ آن‌چنانی مردک شد. نمی‌دانستم می‌توانم حرفش را باور کنم یا نه. «فکر کنم تمام روزنامه‌ها تا حالا نوشته‌ن.» نگاه نکرده‌ام. «ممکنه سال‌ها زندانی بشی.» گفتم ارزشش را دارد. حبس ابد هم ارزشش را دارد. «قول می‌دم، قسم می‌خورم اگر آزادم کنی به هیچ‌کس نگم. برای بقیه یه قصه‌ای سر هم می‌کنم. هر موقع دلت بخواد باهات قرار می‌گذارم. هر وقت کار نداشته باشم می‌آم دیدنت. این ماجرا بین خودمون می‌مونه. هیچ‌کس قرار نیست خبردار بشه.» گفتم نمی‌توانم. فعلاً امکانش نیست
کاربر ۷۶۸۶۷۲۷
اگر به دل هر چیزی نقب بزنی همیشه و همیشه فقط اندوه به کف می‌آوری
JİLA
در سیاست و هنر و تمام مقولات دیگر از هر چیز که اصیل و عمیق و ضروری نیست بیزار باشی. تو برای چیزهای احمقانهٔ پیش‌پاافتاده وقت نداری. باید جدی زندگی کنی. نباید بروی سینما فیلم درپیتی تماشا کنی، حتی اگر دلت می‌خواهد؛ نباید روزنامه‌های دوزاری بخوانی، نباید اجازه بدهی رادیو و تلویزیون آشغال به خوردت بدهند؛ نباید با حرف‌های صد من یک غاز وقتت را تلف کنی. از زندگی‌ات استفاده می‌کنی.
raya
اگر چیزی را عمیقاً حس می‌کنی نباید از نمایش احساساتت شرم کنی.
raya
باید خلق کنی، همیشه. اگر به چیزی اعتقاد داری باید دست به عمل بزنی. حرف زدن دربارهٔ عمل مثل لاف زدن دربارهٔ نقاشی‌هایی است که قرار است بکشی.
raya
می‌خواهم زیبایی خلق کنم. برای همین از ازدواج و بچه‌دار شدن می‌ترسم. غرق شدن در دنیای خانه و خانه‌داری و بچه‌داری و آشپزی و خرید.
raya
«همهٔ ما چیزهایی می‌خوایم که از داشتن‌شون عاجزیم. یک انسان شریف بودن مستلزم پذیرفتن همین نکته است.»
raya
فقرای درستکار همان ثروتمندان وقیح‌اند منهای پول. فقر مجبورشان می‌کند غرور و خصایل خوب را در چیزهایی به‌جز پول جست‌وجو کنند.
صهبا
آدم‌ها از منظر اقتصادی نجات پیدا نکنند، روح‌شان هم نجات‌دادنی نیست.
صهبا
«آدم‌های جدید» باز هم آدم‌های فقیر هستند. دارایی آن‌ها شکل جدیدی از فقر است. آن‌ها پول ندارند و این‌ها روح.
صهبا
تک‌تک‌شان از ما متنفرند، از ما متنفرند چون متفاوت‌ایم، چون شبیه آن‌ها نیستیم، چون شبیه ما نیستند.
صهبا
جوری که آدم‌ها دربارهٔ تاشیسم و کوبیسم و این ایسم و آن ایسم زر می‌زنند و تمام لغات طولانی‌ای که به کار می‌برند؛ لخته‌های بزرگ و چسبناک کلمات و عبارات. همه برای پنهان کردن این حقیقت که یا می‌توانی نقاشی کنی یا نمی‌توانی.
صهبا

حجم

۲۸۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۱ صفحه

حجم

۲۸۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۱ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۵۰%
تومان