بریدههایی از کتاب کلکسیونر
۳٫۷
(۲۰۵)
من نمیتونم برای کسی، خصوصاً برای مردی، احترام قایل باشم که یکسری کار انجام میده فقط برای اینکه من رو خوشحال کنه. من دوست دارم از سر اعتقاد به درست بودنشون این کارها رو انجام بده.
markar89
لحن حرف زدن آدمهاست که دستشان را رو میکند نه خودِ چیزهایی که میگویند.
markar89
هیچوقت نمیتوانم درمانش کنم. چون مرضش منم.
مامو
اطرافش عشق و زندگی و هیجان خلق میکند؛ زندگی میکند، به یاد آدمهایی که دوستشان دارد میماند.
مامو
این چند وقته نشستهام و به پروردگار فکر میکنم. فکر نکنم دیگر اعتقادی به او داشته باشم. فقط به خودم فکر نمیکنم، به میلیونها نفری فکر میکنم که طی جنگ احتمالاً زندگیای داشتهاند شبیه الآنِ من. آن فرانکها. و کُل تاریخ. حسم این است که به خود زحمتِ مداخله نمیدهد. میگذارد رنج بکشیم. اگر برای آزادی دعا کنی شاید بابت خودِ فعل دعا کردن احساس آرامش کنی، شاید هم اتفاقات برحسب تصادف به ترتیبی بیفتند که نهایتاً به آزادی برسی. ولی او نمیشنود. هیچچیز انسانی مثل شنیدن یا دیدن یا دلسوزی یا دستگیری در خود ندارد. میخواهم بگویم شاید دنیا را پدید آورده باشد و قوانین بنیادی ماده و تکامل را. ولی نمیتواند به تکتک افراد توجه کند. طرح ریخته بعضی خوشبخت باشند، بعضی بدبخت، بعضی خوشاقبال، بعضی بداقبال
مامو
من عاشق صداقت و آزادی و بخششم. من عاشق ساختنم، عاشق انجام دادنم. عاشق کمالم، عاشق هر چیزی هستم که ایستا نیست، راکد نیست، تقلید نمیکند، روحش نمُرده.
مامو
نه به خاطر او، به خاطر زنده بودن.
مامو
پذیرش اندوه. فهمیدن اینکه تظاهر به شادمانی خیانت است. خیانت به تمامِ کسانی که آن لحظه مغموماند، هر کس که هر لحظهای مغموم بوده،
مامو
شبیه فوتبال. هر دو طرف میخوان حریف رو شکست بدند، حتی شاید به خاطر اینکه رقیبِ هم هستند از همدیگه بدشون بیاد، ولی اگه یکی بیاد بهشون بگه فوتبال مسخره است و نه ارزش بازی کردن داره و نه ارزش فکر کردن به بردوباختش، اون وقت همه با هم درک میکنند. این درکه که اهمیت داره. نمیفهمی؟
مامو
تنها چیزی که واقعاً مهمه حس کردن و زندگی کردنِ اون چیزیه که بهش اعتقاد داری، ورای پایبندی به راحتی و آسایش خودت.
مامو
سکوت. الآن یککم عادت کردهام. ولی وحشتناک است. هیچوقت کوچکترین صدایی نمیآید. باعث میشود حس کنم همیشه منتظرم.
زنده. زنده آنطور که مرگ زنده است.
مامو
بعد گفت «ظاهراً مکالمات ما همیشه به این ختم میشه که من از موضع بالا با تو حرف بزنم. از این متنفرم. تقصیر توئه. همیشه یک قدم پایینتر از جایی میری که من میتونم بیام.»
مامو
چرا اینقدر زندگی رو از زندگی تهی میکنی؟ چرا تمام زیباییها رو میکُشی؟»
مامو
«همهٔ ما چیزهایی میخوایم که از داشتنشون عاجزیم. یک انسان شریف بودن مستلزم پذیرفتن همین نکته است.»
مامو
چون نمیتوانی احساساتت را بیان کنی دلیل نمیشود عمقی ندارند.
مامو
حس میکردم کشیده میشوم، انگار درون رودخانهای متلاطم، ممکن بود بخورم به چیزی، ممکن بود سالم عبور کنم.
مامو
قدرت زنان! بهعمرم اینقدر سرشار نبودهام از این قدرت اسرارآمیز. مردها جوکی بیش نیستند.
ما از نظر جسمانی ضعیفایم، در استفاده از چیزها درماندهایم. هنوز، حتی امروز. ولی ما از آنها قویتریم. ما میتوانیم ظلم آنها را تاب بیاوریم. آنها تحمل ظلم ما را ندارند.
گل سرخ
ما از نظر جسمانی ضعیفایم، در استفاده از چیزها درماندهایم. هنوز، حتی امروز. ولی ما از آنها قویتریم. ما میتوانیم ظلم آنها را تاب بیاوریم. آنها تحمل ظلم ما را ندارند.
11
من نمیتونم برای کسی، خصوصاً برای مردی، احترام قایل باشم که یکسری کار انجام میده فقط برای اینکه من رو خوشحال کنه. من دوست دارم از سر اعتقاد به درست بودنشون این کارها رو انجام بده.
markar89
برای همین است که هیچوقت به خدا اعتقاد نداشتهام. فکر میکنم همهٔ ما یک مشت حشرهایم، یک مدت زندگی میکنیم و بعد میمیریم و همین و تمام. هیچ شفقتی در چیزها نیست. حتی دنیای پس از مرگی هم وجود ندارد. هیچی نیست.
غَزال_ک
حجم
۲۸۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۱ صفحه
حجم
۲۸۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۱ صفحه
قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰۵۰%
تومان