بریده‌هایی از کتاب خرده عادت ها

کار کمی انجام دادن، تاحد فوق‌العاده زیادی بزرگ‌تر و بهتر از هیچ کاری انجام ندادن است (چه به لحاظ محاسبات ریاضی وچه به لحاظ عملی).

انگیزه‌های بزرگ اگر نتیجه‌ای به همراه نیاورند، بی‌ارزش هستند.

«یک سفر هزار مایلی، با اولین قدمی که برمی‌دارید آغاز می‌شود.»

ظریهٔ انگیزشیِ رشد معتقد است: اگربخواهم کاری را انجام دهم، لازم نیست که خود را مجبورکنم (لازم نیست که از نیروی اراده استفاده کنم)! درست است، هنگامی‌که انگیزه‌تان بالاست انجام کارها بسیار آسان است و اگر هم نیازی به نیروی اراده باشد، ارادهٔ کمی می‌طلبد.

اگر می‌خواهید شادتر باشید، شادمانی کردن برای بُردهایتان، مؤثرترین راهکار برای آن است که حس خوبی نسبت به زندگی‌تان داشته باشید

وقتی برای انجام کاری، حس مقاومت می‌کنم، کوچک‌ترش می‌کنم و سپس مشکل حل می‌شود.

با سیستم خرده‌عادت‌ها محدودیتی برای جلو رفتن ندارید. خودتان را ضربه فنی کنید و بیش ازحد، از خود کار بکشید. تا زمانی که مشکلی برای انجام حداقل خرده‌عادت‌هایتان در روز بعد نداشته باشید، همه‌چیز خوب پیش خواهد رفت.

یک سفر هزار مایلی، با اولین قدمی که برمی‌دارید آغاز می‌شود

خرده‌عادت‌ها می‌توانند با کوچک آغاز کردن، آن را حفظ کنند. اما حقیقت این است که اگر محدود باشد فقط به دلیل این است که ما چنین اعتقادی داریم. این چه معنایی برای خرده‌عادت‌ها دارد؟

هنگامی که رفتار تبدیل به عادت شد، می‌توانید حدلازم‌های بالاتری از خود انتظار داشته باشید (مانند من که پس از انجام روزی یک حرکت شنا به مدت شش ماه، حدلازم رفتن به باشگاه را برای خود در نظر گرفتم که درجهٔ سختی متوسطی داشت). از آنجا که شما با خرده‌عادت‌ها، شالودهٔ مستحکمی را پایه‌گذاری کرده‌اید و اراده‌تان را بالا برده‌اید، راحت‌تر می‌توانید به حدلازم‌های بزرگ‌تری دست پیدا کنید. اما دوباره تکرار می‌کنم، اگر با انجام همان حدلازم‌های کوچک، به نتایج خوبی رسیده‌اید، عجله‌ای نیست که حتماً حدلازمتان را بالاتر بکشید.

اگر اضافه کردن بر حدلازم، حس امنیت را از شما می‌گیرد، تغییرش ندهید. همین حد کافی است، بازهم توانسته است برایتان عادتی بسازد و یک عادت کوچک را می‌توان تقریباً به آسانی بالا کشید.

برخلاف بسیاری افراد که اهدافی تأثیرگذار و نتایجی خجالت‌آور دارند، شما فردی باشید با اهدافی خجالت‌آور (کوچک)، اما نتایجی تأثیرگذار.

خوب است که هیجان‌زده شوید، اما هیجان‌زدگی باعث دوام کار نمی‌شود. با خرده‌عادت‌ها، هرروز خود را پایبند می‌کنید که برای به‌وجودآوردن بزرگ‌ترین تفاوت در زندگی‌تان، کوچک‌ترین کارها را انجام دهید. اگر مردد هستید، بازهم خوب است- فقط یک‌بار امتحان کنید و خودتان متوجه خواهید شد.

چگونه مردک بی‌برنامه‌ای توانسته است در حین اینکه مقاله‌هایی ۳-۴ هزار کلمه‌ای برای صفحهٔ خود می‌نویسد، این کتاب را هم بنویسد؟ من حد لازم کوچکی برای خود در نظر می‌گیرم- روزی فقط ۵۰ کلمه. درهفتهٔ اول توانستم به‌طور میانگین ۱۰۰۰ کلمه بنویسم. در هفتهٔ دوم ۱۵۰۰ کلمه، و در هفتهٔ سوم به ۲۰۰۰ کلمه در روز رسیده‌ام. راستش تلاش من بیشتر نشده بود بلکه انجام این کار برایم آسان‌تر از قبل شده بود.

در هفتهٔ سوم هستید و متوجه می‌شوید که اوه، من هنوز دارم همین کار را ادامه می‌دهم. در هفتهٔ ششم نتایجش را می‌بینید (تعداد کلمات، ماهیچه‌ها، کم‌شدن وزن و غیره.) و عقاید قبلی‌تان درمورد اینکه چه می‌توانستید بکنید، جلوی چشمتان در هم می‌شکند. تا زمانی که کوچک فکر کنید، می‌توانید یک نیروی تخریبی مهیب باشید. آن نیروی حرکت آنی که می‌سازید و تغییر طرزفکری که در شما اتفاق می‌افتد، هیجان‌زده‌تان خواهد کرد، همان‌طور که مرا هیجان‌زده کرد.

اگر بخواهید راهکارهایی که این روزها رواج یافته اند را به کار بگیرید، احتمالاً باید با خود کلنجار بروید که ذهنتان را تغییر دهید. چنین راهکارهایی بر مبنای باانگیزه‌ساختن خود و اینکه به خود بگویید وقتی شرایط سخت می‌شود نباید تسلیم شد، شکل گرفته‌اند. اما چنین انگیزهٔ سطح پایینی نمی‌تواند مدت زیادی دوام بیاورد.

دلیل اینکه چنین کارهایی در زندگی‌مان به چالش‌های رعب‌آوری تبدیل می‌شوند این است که در جامعه‌ای انگیزه‌محور تربیت شده‌ایم که به ما می‌گوید باید انگیزه‌ات تاحدی لبریز باشد که بتوانی آرزوهایت را محقق کنی، درغیراین‌صورت بهتر است بروی رخت‌هایت را بشویی! ذهن ما را با هنجارهای اجتماعی، عقاید محدودکننده و اهدافی مغلوب‌کننده، آموزشِ اشتباه داده‌اند.

خرده‌عادت‌ها شما را متقاعد می‌کنند که اضافه‌کردن رفتارهای سالم به زندگی‌تان، کاری آسان است، حتی اگر همین حالا به آسان‌بودنشان شک دارید، هنگامی که شروع به انجام آنها کردید، انتخاب دیگری جز باورداشتن آسان‌بودنشان نخواهید داشت.

وقتی برای انجام کاری، حس مقاومت می‌کنم، کوچک‌ترش می‌کنم و سپس مشکل حل می‌شود.

اگر فکر می‌کنید که این راهکار قطعاً و کاملاً مضحک و احمقانه به نظر می‌رسد، به این دلیل است که گمان می‌کنید می‌توانید بیشتر از آن را انجام دهید. غرورتان به شما می‌گوید که بهتر از آنی هستید که بخواهید وظایفتان را به گام‌هایی کوچک تقسیم کنید.