بریده‌هایی از کتاب خرده عادت ها

تنها راه برای ساخت عادت این است که به دیگر قسمت‌های مغزتان بیاموزید که آنچه قشر پیش‌پیشانی می‌خواهد، انجام دهند. قشر پیش‌پیشانی است که در برابر کیک شکلاتی مقاومت می‌کند (اگراصلاً بشود مقاومت کرد!)، اوست که می‌خواهد شما فرانسه بیاموزید، خوش‌اندام باشید و آرزو می‌کند که روزی بتوانید کتابی بنویسید. او همان قسمت خودآگاه مغز شماست که شما آن را «شخصِ خودتان» تلقی می‌کنید. اما مشکل اینجاست که این قشر خیلی زود خسته می‌شود، شاید صحیح‌تر است که بگوییم به این دلیل زود خسته می‌شود که عملکردش بسیار قوی است، یک مصرف‌کنندهٔ بی‌رویهٔ انرژی است که شما راخسته می‌کند و هنگامی‌که خسته بشوید (یا همان‌طور که قبلاً اشاره کردیم هنگامی‌که استرس بر شما وارد شود)، قسمت تکرارکننده، وارد کار می‌شود.

استرس رفتار عادت‌گونه را تشدید می‌کند- به سمت رفتاری بهتر یا بدتر!

پروفسور وندی وود بر اساس نتایج تحقیقاتش که در مجلهٔ شخصیت و روانشناسی اجتماعی به چاپ رسیده است، می‌گوید: «هنگامی‌که فردی استرس دارد، به دلیل آنکه اراده‌اش پایین آمده و احساس درماندگی می‌کند، نمی‌تواند به راحتی تصمیم‌گیری کند. وقتی شما آن‌قدر بی‌حوصله‌اید که نمی‌توانید تصمیمی بگیرید، تمایل پیدا می‌کنید که همان کاری را که همیشه انجام می‌دادید را تکرار کنید». این قضیه درمورد هر دوعادت خوب و بد صدق میکند.

مسیرهای عصبی، کانال‌های ارتباطی مغز هستند و این مسیرها همان چیزی هستند که ما در دنیای فیزیکی «عادت» می‌نامیم.

عادت‌ها، تک‌رفتارهایی هستند که اغلب به‌طور مداوم تکرارشان می‌کنیم (اغلب به‌طور روزانه) و همین عنصر تکرار در طولانی‌مدت، بر مزیت یا ضرر چشمگیر آن رفتار، تا حد قابل ملاحظه‌ای می‌افزاید.

خرده‌عادت، یک رفتار مثبت بسیار کوچک است که هرروز، خود را مجبور به انجام آن می‌کنید.

۱. کار کمی انجام دادن، تاحد فوق‌العاده زیادی بزرگ‌تر و بهتر از هیچ کاری انجام ندادن است (چه به لحاظ محاسبات ریاضی وچه به لحاظ عملی). ۲. کار کمی انجام دادن در هر روز، تأثیر بسیاربیشتری دارد از اینکه حجم زیادی ازکار را در یک روز انجام دهید... تاچه حد تأثیر دارد؟ باید گفت که تأثیری بسیار حیرت‌انگیز، زیرا انجام مقدار کمی از کار در هر روز کافی‌ست تا عادتی اساسی و عمری درخود ایجاد کنید.

طبق تحقیقات انجام شده، افراد به مرور زمان، توانایی خودکنترلی خود را بسیاردستِ بالا می‌گیرند. این دو نکته ساده به خوبی نشان می‌دهند که چرا بسیاری از مردم با خود کلنجار می‌روند تا بتوانند تغییری در خود ایجاد کنند، اما نمی‌توانند. آنها جاه‌طلبی‌های بزرگی دارند وعلاوه‌بر آن، توانایی خود را هم برای تغییر، بسیار دست‌بالا می‌گیرند واین تناقضی بین خواسته و توانایی به وجود می‌آورد.

۱. کار کمی انجام دادن، تاحد فوق‌العاده زیادی بزرگ‌تر و بهتر از هیچ کاری انجام ندادن است (چه به لحاظ محاسبات ریاضی وچه به لحاظ عملی). ۲. کار کمی انجام دادن در هر روز، تأثیر بسیاربیشتری دارد از اینکه حجم زیادی ازکار را در یک روز انجام دهید

انگیزهٔ بدون عمل، به اعتمادبه‌نفس شما آسیب خواهد زد

تغییر از ننوشتن چیزی تا نوشتن ۲۰۰۰ کلمه در روز یا تغییر از لم‌دادن روی مبل تا روزی یک ساعت ورزش. مشکل اینجاست که چنین برنامه‌هایی، حد زیادی از اراده را می‌طلبند. این یک معادلهٔ ریاضی است که به نفع شما جواب نمی‌دهد، مگر اینکه ماهیچه‌ای قوی و خودکار داشته باشید؛ در غیر این صورت، سوختتان تمام خواهد شد. مغز در برابر تغییرات بزرگ، مقاومت می‌کند.

«اگر ایده‌هایت را اجرا نکنی، می‌میرند.»

«قوانین را به‌خوبی فرابگیر تا بتوانی به راحتی آنها را زیرپا بگذاری.» دالای لاما

طبق نتایج به‌دست‌آمده از این فراتحلیل، پنج عامل مهمی که باعث تخلیهٔ نفس می‌شوند تلاش، دشواری از پیش حس شده، تأثیر منفی، خستگی فکری و سطح گلوکز خون تشخیص داده شدند. پس این عوامل، پنج مانع بزرگی هستند که نمی‌گذارند ما با استفاده از راهکاری اراده‌محور به موفقیت خود ادامه دهیم.

میانگین مدت زمانی که برای ساخت یک عادت موردنیازاست، ۶۶ روز گزارش شد.

«هنگامی‌که فردی استرس دارد، به دلیل آنکه اراده‌اش پایین آمده و احساس درماندگی می‌کند، نمی‌تواند به راحتی تصمیم‌گیری کند. وقتی شما آن‌قدر بی‌حوصله‌اید که نمی‌توانید تصمیمی بگیرید، تمایل پیدا می‌کنید که همان کاری را که همیشه انجام می‌دادید را تکرار کنید». ا

۶. خرده‌عات‌ها، هشت گام تا تغییری بزرگ این هشت گام به شما نشان خواهند داد که چگونه عادت‌هایتان را انتخاب کرده، سفرتان را برنامه‌ریزی کرده و اولین گام‌های کوچکتان را به جلو بردارید. در این بخش، هر مرحله را با جزئیات ریزترش بررسی کرده و به اهمیت آنها، به راهکارهای متفاوتی که می‌توان در این مسیر انتخاب کرد و چگونگی به‌کارگیری آنها به بهترین شکل ممکن، خواهیم پرداخت.

قدرتمندترین ابزار زندگی تداوم است، زیرا این تنها راهی است که می‌توان رفتارها را به عادت تبدیل کرد و وقتی‌که غیرعادتی تبدیل به عادت می‌شود، در حقیقت به این معناست که از نقطهٔ نبرد با ذهنتان به نقطه‌ای رسیده‌اید که می‌توانید دیگر نیروها را با آن همراه کنید.

اگر انتظار شکست دارید، نتایج مثبت به ندرت به سراغتان خواهند آمد.

طبق اصل صورتک‌های غلط، شما خلاف آنچه که درحال حاضر به آن می‌اندیشید را، مجسم می‌کنید و ایده‌های خلاقانه‌ای را که از اندیشیدن به آن به ذهنتان می‌رسد بررسی می‌کنید. یک مثال ابتدایی: به جای ساخت یک آسمان‌خراش، اگر سازه‌ای در عمق زمین بنا کنید چه؟ این روش تفکر که خود را مجبورکنید دیدتان را بازتر کرده و طیفی از امکاناتی که در اختیار دارید را در نظر خود مجسم کنید، می‌تواند ایده‌های خلاقانه‌ای به ذهنتان بیاورد.