بریده‌هایی از کتاب خرده عادت ها

این فقط یک معنا دارد- باید ذخیرهٔ خودکنترلی خود را تا حدی بالا ببریم که بتوانیم در تغییردادن خود، تأثیرگذار باشیم.

طبق نتیجهٔ به‌دست‌آمده از تحقیقی در زمینهٔ خودکنترلی، احتمال بیشتری وجود داشت که افرادی که در طول روز تصمیم سختی گرفته بودند یا تجربهٔ سختی را پشت سر گذاشته بودند، به دام هوس گرفتار شده و خودکنترلی کمتری از خود بروز دهند. به نظر می‌رسد که تصیمات بزرگ (دشواری از پیش حس شده)، تجربه‌های سخت (تأثیر منفی) و چندین عامل دیگر که به آنها خواهیم پرداخت، ارادهٔ ما را می‌خشکانند (تخلیهٔ نفس).

با تکیه بر نیروی اراده، چه در آن لحظه باانگیزه باشید یا نباشید، می‌توانید در مورد فعالیت‌هایتان برنامه‌ریزی کنید. تکیه بر اراده، راهی برای تداوم بازمی‌کند و تداوم است که یاور عادت‌ها و یاور تقویمتان است. عادت‌ها از یک برنامهٔ کلی نوشته‌شده بر مبنای «چنانچه همهٔ شرایط جور باشد تا بتوانید تمرین نوشتن کنید و یا ورزش کنید»، به وجود نخواهند آمد. بلکه باید زمان انجام آن کار را روی تقویمتان مشخص کرده و سپس انجامش دهید و چنین کاری فقط ارادهٔ شما را می‌طلبد.

برخلاف انگیزه، می‌توان نیروی اراده را همچون یک ماهیچه قوی کرد. پروفسور روی بامیستر، محقق سرشناس در زمینهٔ خودکنترلی در سال ۱۹۹۹ به چنین نتیجه‌ای دست یافت که دانش‌آموزانی که به منظور بهبود وضعیت بدن خود به مدت دوهفته بر روی قدرت اراده‌شان کار کرده بودند، در مقایسه با دیگر دانش‌آموزانی که برروی وضعیت خود کار نکرده بودند، توانستند در موقعیت‌های پیش‌رو به رشد چشمگیری در زمینهٔ خودکنترلی دست پیدا کنند. نتایج تحقیقی دیگر در این زمینه ثابت کرد که برنامهٔ دوماههٔ ورزشی ایروبیک باعث پیشرفت افراد در دیگر فعالیت‌های غیرمرتبط با خودکنترلی شد.

برخلاف تکنیک‌های انگیزه‌محور، نیروی اراده، فوق‌العاده قابل اطمینان است. اگر خود را مجبور به انجام کاری کنید، هرکاری که می‌خواهد باشد، می‌توانید به آن اطمینان کنید

انگیزه به‌عنوان یک راهکار اصلی، شاید به قدر کافی خوب باشد که شما را در زندگی به جلو هل دهد (شاید)، اما در مقایسه با قدرت اراده، انتخاب ضعیفی است. با وجود آنکه اراده بهترین راهکار است، بیشتر مردم نمی‌دانند که چگونه باید آن را به کار بگیرند و با خشکاندن اراده‌شان، آن را پس می‌زنند.

انگیزه به‌عنوان یک راهکار اصلی، شاید به قدر کافی خوب باشد که شما را در زندگی به جلو هل دهد (شاید)، اما در مقایسه با قدرت اراده، انتخاب ضعیفی است. با وجود آنکه اراده بهترین راهکار است، بیشتر مردم نمی‌دانند که چگونه باید آن را به کار بگیرند و با خشکاندن اراده‌شان، آن را پس می‌زنند.

هیجان ابتدایی شروع هر چیزی، در ابتدا همچون یاوری برای شروع کار است اما هنگامی‌که آن هیجان ناپدید می‌شود و شما رادر شوک اینکه نکند کاری را اشتباه انجام داده باشید تنها می‌گذارد، هویتش که دشمنی ترسناک است، نمایان می‌شود. با این وجود، با تکیه نکردن بر انگیزه و احساساتتان به‌عنوان قدم اول، می‌توانید چنین ریسکی را تا حد زیادی کاهش دهید.

دکتر وود و همکارانش نیز طی تحقیقاتی که در دانشگاه A & M تگزاس انجام می‌دادند، متوجه چنین حقیقتی شدند. هنگامی‌که شرکت‌کنندگان رفتار عادت‌گونه‌ای انجام می‌دادند، به وضوح از احساسشان نسبت به آن رفتار کمتر می‌شد.

«این حقیقت که رفتارِ عادت‌گونه، باعث تحریک احساسات بسیاری نمی‌شود را باید یکی از مزایای آن به شمار آورد. درست است، زیرا هرآنچه که وابسته به احساسات انسانی باشد کاملاً غیرقابل اطمینان است.»

جِرِمی دین در کتابش با عنوان «ساخت عادت‌ها، برهم‌زدن عادت‌ها»، می‌گوید: «یک عادت نه‌تنها از رادار آگاهی، بلکه از رادار احساس نیز می‌گریزد. [...] انجام عادت به طرز منحصربه‌فردی، بدون احساس صورت می‌گیرد».

«قانون کاهش نامحسوس کارآمدی». این قانون اقتصادی بیان‌گر آن است که شما از قطعهٔ پنجم پیتزا به طرز نامحسوسی کمتر از قطعهٔ چهارم لذت خواهید برد و از قطعهٔ چهارم کمتر از قطعهٔ سوم. در مورد تکرار رفتارها نیز همین قانون مصداق پیدا می‌کند.

انگیزه ازطریق قانون کاهش هیجان، ما را به سوی شکست سوق می‌دهد.

عادت مخربی که ممکن است فردی داشته باشد این است که معتقد باشد برای اینکه شروع به انجام کاری کند، باید انگیزه داشته باشد. اگر بخواهید که باانگیزه شوید، مشکلی به‌وجود نمی‌آید، مشکل زمانی به‌وجود می‌آید که تا باانگیزه نشده‌اید، کاری را شروع نکنید. این بهترین راهی‌ست که می‌تواند شما را وارد چرخهٔ تنبلی کند. تنبل‌بودن به شما حس تنبلی را القا می‌کند و اگر همیشه حس تنبلی کنید، و بخواهید قانون باانگیزه‌شدن را برای انجام کاری دنبال کنید، پس به تنبلی خود ادامه خواهید داد و دیگر نمی‌توانید خود را از این وضع بیرون بکشید!

نظریهٔ انگیزشیِ رشد معتقد است: اگربخواهم کاری را انجام دهم، لازم نیست که خود را مجبورکنم (لازم نیست که از نیروی اراده استفاده کنم)! درست است، هنگامی‌که انگیزه‌تان بالاست انجام کارها بسیار آسان است و اگر هم نیازی به نیروی اراده باشد، ارادهٔ کمی می‌طلبد.

راهکارهای انگیزشی باعث می‌شود تا به چیزهایی مثل ویدیوها، مقالات، سخنرانی‌های انگیزشی و دیگر بالابرنده‌های کوتاه‌مدت انرژی پناه ببرید

انگیزه غیرقابل اعتماد است زیرا بر پایهٔ احساس شما بنا شده است و ما قرن‌هاست که به چنین نتیجه‌ای رسیده‌ایم که احساسات انسانی بی‌ثبات و غیرقابل پیش‌بینی هستند. بسیاری از چیزها می‌توانند احساسات شما را تغییر دهند: یک اتفاق، سطح قند خونتان، افسردگی، نوسانات شیمیایی درون بدنتان، هورمون‌ها، سلامتی، محرک‌های خارجی، سطح انرژی شما، اعتقاداتتان و حتی استفراغ گربه‌تان. به عبارتی دیگر، هرچیزی ممکن است احساساتتان را تغییر دهد. آیا واقعاً می‌خواهید آرزوهایتان را برپایهٔ چیزی تااین حد...ناپایدار بنیان کنید؟ شرط اول هر بنیانی این است که مستحکم باشد. اعتماد به انگیزه مانند این است که خانه‌ای را بر پایهٔ آب بسازید

«می‌توان بردهٔ احساسات شد یا آنها را به بردگی گرفت، بسته به اینکه چه‌کسی افسار را در دست بگیرد.» جیم ران

با انگیزه خداحافظی کنید زیرا دیگر نیازی به آن نخواهید داشت.

قبل از اینکه رفتاری تبدیل به عادت شود، دو راهی که می‌توانند شما را به جلو هُل بدهند، انگیزه و نیروی اراده هستند