- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب ما
- بریدهها
بریدههایی از کتاب ما
۳٫۹
(۶۳)
دولت (یا همان انسانیت) کشتن یک فرد را ممنوع میکرده، اما درعینحال کشتار نصفهنیمهٔ میلیونها آدم را غدغن نکرده است. کشتن یک فرد یعنی کسر ۵۰ سال از مجموع زمان حیات بشر، و این جرم است، اما کسر ۵۰ میلیون سال از مجموع زمان حیات بشر جرم نیست؟ واقعا مسخره است، نه؟
سپیده اسکندری
. هر صبح میلیونها نفر از ما در قالب تنی واحد با دقتِ ماشینی ششچرخه در یک ساعت و یک دقیقه از خواب برمیخیزیم. سر ساعتی واحد میلیونها نفر از ما در قالبی واحد همزمان کار را شروع میکنیم و میلیونها نفر از ما در قالبی واحد همزمان کارمان تمام میشود. و آنموقع که در یک لحظهٔ واحد و مقرر طبق جدول زمانبندی در قالب پیکری واحد با یک میلیون دست ادغام میشویم، قاشقها را بهسمت دهان میبریم، در یک لحظهٔ واحد برای پیادهروی میرویم بیرون و به تالار سخنرانی میرویم، به سالن تمرینات تِیلور (۱)، و مهیای خواب میشویم...
سپیده اسکندری
میماندحرفش کاملا بیجا بود. کلا این O ملیح... چطور بگویم... سرعت زبانش حسابشده نیست، سرعت زبان در ثانیه همیشه باید قدری کمتر از سرعت ذهن باشد و نه برعکس.
سپیده اسکندری
خودم گفتم: چرا زیباست؟ این رقص چرا زیباست؟
و پاسخ: چون این حرکتی آزادانه نیست، چون کُل مفهوم عمیق رقص دقیقا در تابعیت زیباییشناختی مطلق آن نهفته است، در عدم آزادی تماموکمالش؛ و اگر درست باشد که نیاکان ما در پرشورترین لحظات زندگیشان (در مراسم عشای ربانی و رژههای نظامی) خود را به دست رقص میسپردند، این فقط یک معنا میتواند داشته باشد: غریزهٔ ناآزادی، از قدیم، ویژگی ذاتی انسان بوده است و ما، در زندگی فعلیمان، فقط آگاهانه...
سپیده اسکندری
"در روانشناسی پرولتاریایی، جای شخص فرید را بگیرد". دیگر به احساسات و عواطف نیازی نمیافتاد و روح انسان دیگر نه با "فریاد یا لبخند بلکه با فشارسنج یا سرعتسنج" محاسبه میشد.
سپیده اسکندری
یوگنی زامیاتین در ۱۹۲۳ نوشت:
اشتباه است اگر آدمها را به دو دستهٔ زندهها و مردهها تقسیم کنیم: آدمهایی هستند که زندهٔ مردهاند و دستهای دیگر که واقعا زندهاند. زندههای مرده نیز مینویسند و راه میروند و حرف میزنند و فعالیت میکنند. ولی هیچ اشتباهی مرتکب نمیشوند؛ این در حالی است که فقط ماشینها بیاشتباهند؛ تولیداتشان هم فقط چیزهای مرده است. آدمهای واقعا زنده پیوسته دست به اشتباه میزنند، در حال جستوجویند، درتردیدند و در عذاب
سپیده اسکندری
"فردا آتش سرد میشود، یا پسفردا... اما یکی باید امروز این را ببیند و همین امروز بهطرزی سنتشکنانه دربارهٔ فردا چیزی بگوید. سنتشکنان تنها علاج (تلخ) برای آنتروپی (یا زوال ناگزیر) اندیشهٔ انساناند."
سپیده اسکندری
زامیاتین معتقد بود که با پیشبینی انقلاب آتی میشود آینده را پیشبینی کرد. چگونه؟ جوانههای انقلابها پیشاپیش در دادوهوارهای سنتشکنان امروز دیده میشود؛ و نیز در قلمرو مرموز آندست از پژوهشهای فکری که هنوز بهمیان عموم راه نیافته و جزئی از فرهنگ نشده است.
سپیده اسکندری
ساختار بدن انسان درست به مضحکی این "آپارتمان"هاستسر انسانها شفاف نیست و فقط دو دریچهٔ کوچک دارد: چشمها.
کاربر ۸۶۳۳۳۶۲
آخ، چرا من شاعر نیستم تا تو را آنگونه که درخور توست ستایش کنم
Bluelily
"ادبیات واقعی فقط آنجایی به وجود میآید که خالقانش نه حقوقبگیران سختکوش و قابلاعتماد بلکه دیوانگان، عزلتگزیدگان، ملحدان، خیالبافان، نافرمانان و شکاندیشان باشند."
nastar-esm
اشتباه است اگر آدمها را به دو دستهٔ زندهها و مردهها تقسیم کنیم: آدمهایی هستند که زندهٔ مردهاند و دستهای دیگر که واقعا زندهاند. زندههای مرده نیز مینویسند و راه میروند و حرف میزنند و فعالیت میکنند. ولی هیچ اشتباهی مرتکب نمیشوند؛ این در حالی است که فقط ماشینها بیاشتباهند؛ تولیداتشان هم فقط چیزهای مرده است. آدمهای واقعا زنده پیوسته دست به اشتباه میزنند، در حال جستوجویند، درتردیدند و در عذاب.
سید ایمان امامیان
خنده هولناکترین سلاح است:
fatemeh zoghalchi
چه مهملی است طلبیدن درد. آخر کی نمیداند که مؤلفهای منفی همچون درد حاصلجمعی را که ما خوشبختی مینامیم کاهش میدهد.
fatemeh zoghalchi
"ادبیات واقعی فقط آنجایی به وجود میآید که خالقانش نه حقوقبگیران سختکوش و قابلاعتماد بلکه دیوانگان، عزلتگزیدگان، ملحدان، خیالبافان، نافرمانان و شکاندیشان باشند."
sayna
"فردا آتش سرد میشود، یا پسفردا... اما یکی باید امروز این را ببیند و همین امروز بهطرزی سنتشکنانه دربارهٔ فردا چیزی بگوید. سنتشکنان تنها علاج (تلخ) برای آنتروپی (یا زوال ناگزیر) اندیشهٔ انساناند."
Smnhgh
"ادبیات واقعی فقط آنجایی به وجود میآید که خالقانش نه حقوقبگیران سختکوش و قابلاعتماد بلکه دیوانگان، عزلتگزیدگان، ملحدان، خیالبافان، نافرمانان و شکاندیشان باشند."
Smnhgh
اگر آنها درک نکنند که سعادتی را برایشان به ارمغان آوردهایم، سعادتی از نظر ریاضی عاری از هرگونه خطا، وظیفهٔ ماست که وادارشان کنیم سعادتمند باشند. اما پیش از آنکه به اسلحه متوسل شویم، از کلمات بهره خواهیم گرفت.
کاربر ۲۲۰۶۹۷۴
همین امروز بهطرزی سنتشکنانه دربارهٔ فردا چیزی بگوید. سنتشکنان تنها علاج (تلخ) برای آنتروپی (یا زوال ناگزیر) اندیشهٔ انساناند.
hosna
صلیب و جمعیت را. بعضی بالا هستند و با تنی غرقِ خون، تنی را به صلیب میخ میکنند و بعضی پایین، غرقِ اشک، تماشا میکنند. آیا بهنظر شما نقش آنهایی که آن بالا هستند سختتر و مهمتر نیست؟ اگر آنها نبودند، آیا کل آن تراژدی عظیم به صحنه میرفت؟ جماعت جاهل آنها را هو کردند، اما بجا بود که مؤلف تراژدی، یعنی خدا، بابت این کارشان پاداشی سخاوتمندانهتر به آنها میداد. اما خود خدای مسیحیان، همان دلرحمترین خدا، که تمام سرکشان را آهستهآهسته در آتش جهنم میسوزاندچه، مگر او جلاد نبود؟ مگر تعداد کسانی که مسیحیان در آتش سوزاندند کمتر از مسیحیانی بود که به آتش سپرده شدند؟ اما بااینهمه فراموش نکنید که این خدا را قرنها بهعنوان خدای عشق پرستیدهاند.
نسیم
حجم
۳۳۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۹ صفحه
حجم
۳۳۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۹ صفحه
قیمت:
۱۸۵,۰۰۰
۱۲۹,۵۰۰۳۰%
تومان