بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دلایلی برای زنده ماندن | صفحه ۳۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دلایلی برای زنده ماندن

بریده‌هایی از کتاب دلایلی برای زنده ماندن

نویسنده:مت هیگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۴۴۴ رأی
۴٫۰
(۴۴۴)
زمان خود درمان‌گر دردهاست.
mahii
کتاب بخوانید بی‌آنکه به تمام کردن آن بیندیشید. فقط بخوانیدش و از هر واژه، جمله و پاراگراف لذت بجویید. آرزو نکنید کاش زودتر تمام شود و یا کاش هرگز تمام نشود.
marziye
هراس، کنجکاوی ما را برمی‌انگیزد. اندوه از ما فیلسوف می‌سازد. («بودن یا نبودن» دغدغهٔ ذهنی روزانهٔ بسیاری از افسردگان است.)
کاربر نیوشک
ما نمی‌توانیم با خریدن گوشی آیفون، خود را از رنج‌های بودن مصون بداریم. این به این معنا نیست که نباید آیفون بخریم؛ فقط به این معنی‌ست که آگاه باشیم خریدن آن پایان راه و علاج دردها نخواهد بود.
کولر
یک عبارت کلیشه‌ای در باب افراد کتاب‌خوان وجود دارد که می‌گوید آنان، انسان‌های تنهایی هستند. اما برای من چنین نبود؛ کتاب خواندن راهی بود که مرا از تنهایی درمی‌آورد.
marziye
اگر راهی برای خروج از ذهن خویش وجود داشته باشد؛ و آن راه مرگ نباشد، آن‌گاه راه خروجی از جادهٔ واژگان می‌گذرد. اما واژگان به‌جای آنکه کمک کنند تا ذهن را ترک کنیم، بستر ترک یک ذهنیت را فراهم می‌سازند و از آن پس، یاری‌مان می‌دهند تا خشت به خشت، ذهنی نو برای خود بسازیم. ذهنی که شاید شباهت به نسخهٔ پیشین هم داشته باشد؛ اما قطعاً از آن والاتر است. در همان حوالی ذهنِ پیشین، اما با بنیانی مستحکم‌تر و نیز چشم‌اندازی زیباتر.
marziye
برای طبیعی بودن هیچ استانداردی در جهان وجود ندارد. روی این کرهٔ خاکی به اندازهٔ ۷ میلیارد راه و روش طبیعی برای زندگی کردن وجود دارد.
کولر
اگر تابه‌حال گمان می‌کردید که یک فرد افسرده دلش می‌خواهد شاد باشد و خوشحال، در اشتباه بودید. افسرده‌حالان اصلاً و ابداً به بُعد تجملی شادکامی اهمیتی نمی‌دهند. تنها چیزی که می‌خواهند فقدان رنج است.
marziye
برای تشخیص یک خطر غیرمعمول، باید ذهنی غیرطبیعی داشت.
Nazanin :)
اگر راهی برای خروج از ذهن خویش وجود داشته باشد؛ و آن راه مرگ نباشد، آن‌گاه راه خروجی از جادهٔ واژگان می‌گذرد. اما واژگان به‌جای آنکه کمک کنند تا ذهن را ترک کنیم، بستر ترک یک ذهنیت را فراهم می‌سازند و از آن پس، یاری‌مان می‌دهند تا خشت به خشت، ذهنی نو برای خود بسازیم. ذهنی که شاید شباهت به نسخهٔ پیشین هم داشته باشد؛ اما قطعاً از آن والاتر است. در همان حوالی ذهنِ پیشین، اما با بنیانی مستحکم‌تر و نیز چشم‌اندازی زیباتر.
Eli
از خواندن کتاب دو نوع تلقی وجود دارد: یا کتاب می‌خوانید که از خود فرار کنید یا کتاب می‌خوانید که خود را پیدا کنید. راستش من در این دو برداشت تفاوتی نمی‌بینم. ما از طریق مکانیزم فرار از خود است که خویشتن را پیدا می‌کنیم. مهم نیست در کدامین نقطه قرار داریم، مهم این است که قصد داریم به کجا روانه شویم.
Eli
@: تحمل جای خالی نبودنتان برای عزیزانتان، خیلی سخت‌تر از رنجی‌ست که خودتان از زنده‌ماندن می‌برید. ‫@
parniangh
به این دلیل که بی‌نهایت اتم، دیگر طوری در این جهان گرد هم نمی‌آیند تا یکی مثل من خلق شود؛ پس من یک افتخار منحصربه‌فردم!
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
آینده‌ای که قطعیت ندارد. ممکن است عدم قطعیت کمی اضطراب‌آور باشد، اما مثل کتابی‌ست که به سختی می‌توانی پایانش را حدس بزنی.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«اگر مایل به شکست دادن اضطراب خود هستید، در لحظه زندگی کنید و دم را غنیمت بشمارید.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
می‌گویند دیوانگی، واکنشی‌ست معقول نسبت به دنیای دیوانه. شاید افسردگی هم تنها واکنش ما نسبت به جهانی‌ست که از آن سر در نمی‌آوریم. مسلم است که کسی فهم کامل و جامعی از ابعاد زندگی خود ندارد، هرچند عمیقاً در باب آن بیندیشد. نکتهٔ آزارندهٔ افسردگی این است که تفکر دربارهٔ زندگی را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. اما همین افسردگی‌ست که از همهٔ ما افسردگان، متفکر می‌سازد؛
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
برای آب‌دیده شدن، نیاز است در شرایط خطیر قرار بگیرید؛ نیاز است درد بکشید. همان‌طور که مولانا شاعر پارسی‌زبانِ قرن دوازدهم می‌گوید: «زخم مدخلی‌ست برای رسوخ نور به وجود آدمی.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
انسان ممکن است در زیباترین مکان روی کرهٔ زمین نیز احساس ملامت و رنج کند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
یک عبارت کلیشه‌ای در باب افراد کتاب‌خوان وجود دارد که می‌گوید آنان، انسان‌های تنهایی هستند. اما برای من چنین نبود؛ کتاب خواندن راهی بود که مرا از تنهایی درمی‌آورد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
کتاب‌ها به معنای واقعی کلمه، انگیزه‌های من بودند برای زنده ماندن. هر یک از آنها محصول ذهن یک انسان هستند، با یک روحیهٔ منحصربه‌فرد. هر زمان که یک کتاب ارزشمند را می‌خواندم، حس می‌کردم در حال خوانش یک نقشه هستم؛ یک نقشهٔ گنج که مرا هدایت می‌کند به سمت گنجینه‌ای حقیقی: خودم! اما هر نقشه به تنهایی نقص‌هایی داشت، کامل نبود. تنها در صورتی می‌توانستم مکان دقیق گنجینه را پیدا کنم که تمامی کتاب‌ها را می‌خواندم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ

حجم

۲۱۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

حجم

۲۱۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان