بریدههایی از کتاب دلایلی برای زنده ماندن
۳٫۹
(۴۴۵)
سپری کردنِ روزها برایم به مثابه عبور از یک کوهستان صعبالعبور بود. طی کردن یک هفته برایم بهسان گذر کردن از هیمالیا با یک گاری بود.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
ضرورتی ندارد که همهٔ جهانیان شما را درک کنند. مشکلی پیش نمیآید. برخی افراد توان ادراک پدیدههایی که تجربه نکردهاند را ندارند. بعضیها دارند. از همگیشان به یک میزان سپاسگزار باشید.
شاداب
کتاب بخوانید بیآنکه به تمام کردن آن بیندیشید. فقط بخوانیدش و از هر واژه، جمله و پاراگراف لذت بجویید. آرزو نکنید کاش زودتر تمام شود و یا کاش هرگز تمام نشود.
شاداب
زمان آدمی را آشفته میسازد.
علتش هم مشخص است؛ زمان است که ما را به کهولت سن و مرگ میرساند. اینها پدیدههایی هستند دلهرهآور. همانطور که ارسطو میگوید: «زمان موجب فروپاشی پدیدهها میشود.» ما نیز میهراسیم، از فروپاشی خود و از فروپاشی دیگران.
h
متوجه بار مسئولیت فرزند بودن خودم؛ پسری که به راه خطا رفته است. بار مسئولیت عزیزِ کسی بودن؛ عزیزی که عزیزانش را ناامید کرده. بار مسئولیت امیدِ کسانی بودن؛ امیدی که آنطور که باید محقق نشده.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
دلم فقط خانهمان را میخواست؛ مادر و پدرم را. بله؛ حالم مساعدتر شده بود.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
کتابها عوالمی هستند شدنی. درعینحال راه گریز نیز هستند. وقتی هیچ گزینهای پیش روی خود ندارید، درِ دنیاهای دیگری را به روی شما میگشایند. هر یک از آنها به منزلهٔ خانهایست برای اذهان بیخانمان.
hadi
متوجه باشید افکار، فقط افکارند و بس. اگر غیرمعقولاند، برایشان استدلال بیاورید؛ حتی اگر استدلالهایتان ته کشیدهاند.
hadi
شما دیدهبان و مشاهدهگر ذهنتان هستید؛ نه قربانی او.
hadi
فهم افسردگی دشوار است
افسردگی نامرئیست.
اینطور نیست که احساس «کمی اندوه» داشته باشید.
اصطلاح «کمی اندوه» دقیق و گویا نیست.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
افسردگی مرضِ افکار است و اندیشه... .
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
هنگام افسردگی احساس تنهایی میکنید؛ گویی هیچکس آنچه که بر شما میرود را درک نمیکند. هراساناید از اینکه به هر نحوی دیوانه به نظر برسید. پس بر هر آنچه درونتان میگذرد سرپوش میگذارید. بیمناکاید که مردم بیش از پیش از شما رنجیده و رویگردان شوند. پس خفهخون میگیرید و دربارهٔ مشکلتان سخنی بر لب نمیآورید؛ که حقیقتاً باعث تأسف است، زیرا سخن گفتن به شما کمک خواهد کرد. واژگان -چه شفاهی باشند و چه نوشتاری- دستاویزهایی هستند که ما را به جهان بیرونی پیوند میزنند. پس سخن گفتن با دیگران یا نوشتن از مشکلات شخصی، ما را به هم گره میزند و نیز به خود حقیقیمان متصل میسازد.
nazanin
شوپنهاور میگوید: «ما برای آنکه همچون دیگر مردمان شویم، دست از سهچهارمِ خویش میشوییم.» آنگاه اگر عشق را -حقیقیترین آن را- بیابیم، میتوانیم آن بخشهای از دست دادهٔ خویش را دوباره بازیابیم. میتوانیم آن آزادی ازدسترفتهٔ کودکی خویش را دیگربار به دست آوریم. شاید عشق تنها عبارت است از یافتن کسی که با او میتوان، عجیبترین بُعد خویش را آشکار ساخت.
محدثه
بدون شک در انتهای تونل تاریک، نور را خواهید یافت؛ حتی اگر قادر نباشید از ابتدا آن را ببینید.
شادی حسیننیا
اگر تابهحال گمان میکردید که یک فرد افسرده دلش میخواهد شاد باشد و خوشحال، در اشتباه بودید. افسردهحالان اصلاً و ابداً به بُعد تجملی شادکامی اهمیتی نمیدهند. تنها چیزی که میخواهند فقدان رنج است.
hadi
میگویند دیوانگی، واکنشیست معقول نسبت به دنیای دیوانه. شاید افسردگی هم تنها واکنش ما نسبت به جهانیست که از آن سر در نمیآوریم.
.ً..
یکی از نشانههای محرز افسردگی این است که سر سوزن امیدی به هیچ چیز ندارید و آیندهای را متصور نمیشوید. گویی داخل یک تونل ماندهاید که دو سر آن مسدود است و به هیچ وجه قادر نیستید روزنهٔ نوری که در انتهای آن سوسو میزند را ببینید.
میمصاد
هنگام افسردگی احساس تنهایی میکنید؛ گویی هیچکس آنچه که بر شما میرود را درک نمیکند. هراساناید از اینکه به هر نحوی دیوانه به نظر برسید. پس بر هر آنچه درونتان میگذرد سرپوش میگذارید. بیمناکاید که مردم بیش از پیش از شما رنجیده و رویگردان شوند. پس خفهخون میگیرید و دربارهٔ مشکلتان سخنی بر لب نمیآورید؛ که حقیقتاً باعث تأسف است، زیرا سخن گفتن به شما کمک خواهد کرد. واژگان -چه شفاهی باشند و چه نوشتاری- دستاویزهایی هستند که ما را به جهان بیرونی پیوند میزنند. پس سخن گفتن با دیگران یا نوشتن از مشکلات شخصی، ما را به هم گره میزند و نیز به خود حقیقیمان متصل میسازد.
.ً..
این سهگانه را هرگز از یاد مبرید: زندگی کردن، عشق ورزیدن، رها کردن.
NEDAYI
نفرت احساسیست بیهوده در درون شما. به این میماند که برای تلافی، عقربی را بخورید؛ چون شمار را نیش زده است!
من زنده ام و غزل فکر میکنم
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان