بریدههایی از کتاب دلایلی برای زنده ماندن
۳٫۹
(۴۴۵)
ما خلق شدهایم تا احساس کنیم.
sh
و کتابخوانی من مدام بیشتر میشد؛ میخواندم و میخواندم و میخواندم. با چنان شوری کتاب میخواندم که قبلاً در خود هرگز مشاهده نکرده بودم. آخر من همیشه خودم را شخصی میپنداشتم که عاشق کتاب است. اما میان عشق به کتاب و نیاز به آن فاصله زمین تا آسمان است. من در آن برهه به کتاب احتیاج داشتم و کتاب در زندگی من، به منزلهٔ یک شیء تجملی نبود. آنها برای من یک مادهٔ مخدر درجه یک به شمار میرفتند. بهشدت مقروض شدم تا بتوانم کتاب تهیه کنم و بخوانم. (واقعاً چنین کردم!) فکر میکنم در آن شش ماه، بیشتر از کل پنج سال تحصیلم در دانشگاه کتاب خواندم. واضح بود بسیار عمیقتر از پیش مسحور دنیایی شدم که صفحاتِ کتابها برایم ترسیم میساختند.
j
اندوه از ما فیلسوف میسازد.
Mahdi
«هرآنچه تو را نمیکشد قویترت میسازد.»؛ نه. این ضربالمثل زیاد درمورد من صدق نمیکند. آنچه مرا نکشت؛ دستکم ضعیفترم ساخت. چیزی که موجب مرگتان نشود، ممکن است باعث شود تا آخر عمرتان بلنگید.
Mahdi
از خودتان منزجرید. دلیلش حساسیت بیشازاندازهٔ شماست. اگر هر انسانی، به اندازهٔ شما خودش را زیر ذرهبین قرار دهد، برای انزجار از خود یک دلیل پیدا خواهد کرد. ما انسانها در کل موجودات ناجوری هستیم، اما درعینحال فوقالعادهایم.
Mahdi
هر کسی که میشناسی فقط یک مشت سلوله که به تدریج از بین میره.»
Mahdi
تسکین و تسلایی در کار نبود. اما ماندن در آن حالت هم اشکال داشت؛
Mahdi
افسردگی دروغ میگوید. باعث میشود گمان ببرید که همهچیز خراب است.
Mahdi
از خواندن کتاب دو نوع تلقی وجود دارد: یا کتاب میخوانید که از خود فرار کنید یا کتاب میخوانید که خود را پیدا کنید.
FMG
شگفتانگیزترین بُعد ذهن آن است که پرهیاهوترین اتفاقات در آن رخ میدهد، اما هیچکس دیگری قادر به دیدن آنها نیست.
FMG
«خب اینم اون چیزی که همیشه دلم میخواسته؛ پس چرا خوشحال نیستم؟!»
جواب شوپنهاور به این پرسش چه میتوانست باشد؟ خب اگر خواستههای انسانی، منشأ مشکلاتاند، پاسخ این میبود که از خواستههای خود دست بکشیم. اگر بخواهیم به زبان خود شوپنهاور بگوییم: «منشأ رنج میل و طلب بیش از اندازه است.»
کاربر ۳۲۶۲۵۱۸
من گفتم: «شما ببخشید؛ کاش یهکم مینشستم و دست به دعا میشدم تا مرض تابلوتری بگیرم!!»
این را گفتم و فوراً عذاب وجدان همچون یک چکش مرا در هم کوبید!
Byun.Kosar
«با اینکه قلبت شکسته خواهد شد؛ تو با دلشکستگی تاب خواهی آورد و ادامه خواهی داد.»
لرد بایرون- شعر سفر زیارتی چایلد هارولد
نیلو
«آنگاه که طوفان به پایان میرسد، به خاطر نمیآوری چطور آن را از سر گذراندی و چگونه زنده ماندی. در حقیقت حتی مطمئن نیستی که آیا واقعاً طوفان تمام شده یا نه. اما در یک نکته شک و تردیدی نیست؛ از طوفان اگر جان سالم به در ببری، دیگر همان شخص طوفانزده نیستی. تنها حکمت نهفته در طوفان همین است و بس.»
هاروکی موراکامی از کتاب کافکا در ساحل
afsan
«در جهان نیکی و بدی وجود ندارد؛ ذهن ماست که پدیدهها را نیک یا بد میانگارد.»
هادی
واژگان! گاهی تنها همین واژگان میتوانند رهاییبخش ما باشند.
faatemeehyd
با همهٔ این عذر و بهانهها خودمان خوب میدانیم که بدل کردن زندگی به یک دوی سرعت توانفرسا، به بهانهٔ انباشت داراییهای بیشتر یک مغلطه بیش نیست. ما میدویم که زمان را کوتاه کنیم. نه اینکه از لحاظ علم فیزیک عملاً از آن بکاهیم؛ خیر! بلکه احساسمان از گذر آن را تغییر میدهیم.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
خودیاری
چگونه زمان را متوقف سازیم؟ با بوسیدن عزیزان.
چگونه در زمان سفر کنیم؟ با مطالعه.
چگونه از زمان بگریزیم؟ با هنر.
چگونه زمان را لمس کنیم؟ با قلم به دست گرفتن.
چگونه زمان را فروبنشانیم؟ با نفس کشیدن.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
من بودن را میخواهم.
دوست دارم آن را بخوانم، بنویسم، احساس کنم.
دلم میخواهد بودن را زندگی کنم.
دلممیخواهد در این عمری که به یک چشم بر هم زدن تمام میشود، تا میتوانم لحظهها را به احساس کردن و لمس کردن بگذرانم. احساس کردن هر آنچه احساس شدنیست.
از افسردگی بیزارم، از آن واهمه دارم، یا در حقیقت وحشتزدهام. اما درعینحال، این او بود که مرا اینچنین صیقل داد. دست کم برای من، اگر افسردگی بهایی بود که برای احساس کردنِ زندگی باید میپرداختم؛ ارزشش را داشت.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
اما چه مقدار از عمر خود را حقیقتاً در لحظه زندگی میکنیم؟ در مقایسه با این، چه میزان از عمرمان به نگرانی و هیجان دربارهٔ آینده میگذرد و چه میزان از آن را به افسوس و آه و ناله از گذشته مینشینیم؟
zed pi
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان