بریدههایی از کتاب دلایلی برای زنده ماندن
۳٫۹
(۴۴۵)
گاهی، در مسیر سنگلاخی و طوفانی بهبودی، اتفاقی که شکست به نظر میرسد، در حقیقت خود قدمیست رو به جلو...
نیلو
حتماً هم نیازی نیست این مهرورزی از جنس عاشقی با یک جنس مخالف باشد. همین که خود را وادارید که از پشت عینک عشق جهان و جهانیان را بنگرید، کافیست.
عشق نوعی جهانبینیست که میتواند از ما محافظت کند.
نیلو
اگر کمرتان درد میکند، امکان دارد با نشستن، درد آن کمتر شود. اما چنانچه افکارتان درد میکند، با تفکر درد آن بیشتر میشود. گویی برای کنار کشیدن از آن هیچ راه ساده و عملیای پیش رویتان نیست. اگرچه که این احساس خودش یک دروغ محض است؛ راه پیش پای شما وجود دارد.
fateme ahmadi
از آنجا که گسترهٔ ذهن یا روانِ آدمی کران ندارد، رنج و دردش نیز بیانتها مینماید.
motad ketab
ظاهراً، از نظر اطرافیان، چند ماه بعد از آن شب، من کمی کندتر از حال طبیعی خودم بودم، کمی خمودهتر و کسلتر. اما آنچه در ذهن و روانم میگذشت، به طرز بیرحمانه و جانفرسایی شتاب داشت.
•| ز غبار این بیابان |•
اگر عادی رفتار کنید گویی حالتان نیز تا حدودی طبیعیست؛ پس عادی رفتار کردم.
•| ز غبار این بیابان |•
زندگی ما همان افرادی هستند که به ما عشق میورزند
میهمان دنیا
اگرچه شوپنهاور خودکشی را عملاً توصیه نکرد، زیستی را تجویز میکرد که با نوعی خودکشی دائم همراه بود. بودنی که در آن هر پدیدهٔ لذتبخشی میبایست سرزنش شود.
سعیده افضلی
دربارهٔ مسائل مختلفی نگران بودم: جنگ جهانی هستهای، مشکلات کشور اتیوپی، تصور مسافرت با لنج مسافربری. همیشه و در همه حال نگران بودم. تنها مسئلهای که نگرانم نمیکرد، همان چیزی بود که در اصل باید نگرانم کند: دلواپسی دربارهٔ خودم! یازده سال طول کشید تا به این دلواپسی اصلی برسم و بپردازم.
میهمان دنیا
اگر یک درد شدید کمر، زجرتان میدهد، میتوانید بگویید: «درد کمرم داره پدرمو درمیاره.». میان شما و دردتان در این حالت، نوعی تفکیک و تمایز وجود دارد. درد از شما سواست. به شما حملهور میشود، رنجتان میدهد و حتی جانتان را میخورد؛ اما با این همه شامل تمام وجود شما نیست.
اما افسردگی و اضطراب پدیدهای نیست که در تصور شما بگنجد؛ زیرا خودش عبارت است از تفکر شما. شما تنها «کمر» خودتان نیستید، اندیشهتان چه؟! شما «اندیشه و افکار» خود هستید.
میهمان دنیا
شگفتانگیزترین بُعد ذهن آن است که پرهیاهوترین اتفاقات در آن رخ میدهد، اما هیچکس دیگری قادر به دیدن آنها نیست.
میهمان دنیا
و در پایان این ادامهٔ زندگیست که شجاعت بیشتری میطلبد، نه خودکشی
میهمان دنیا
حربههای من اینها بودند: نوشتن، خواندن، سخن گفتن، سفر رفتن، یوگا، مراقبه و نیز دویدن...
سعیده افضلی
منظورم این نیست که «هرآنچه تو را نمیکشد قویترت میسازد.»؛ نه. این ضربالمثل زیاد درمورد من صدق نمیکند. آنچه مرا نکشت؛ دستکم ضعیفترم ساخت. چیزی که موجب مرگتان نشود، ممکن است باعث شود تا آخر عمرتان بلنگید.
سعیده افضلی
تنها چیزی که میخواهند فقدان رنج است.
دلشان میخواهد از شر ذهن شوریده و پر تب و تابشان خلاص شوند؛ جایی بروند که افکارشان آتش بگیرند و دود هوا شوند.
•| ز غبار این بیابان |•
برای طبیعی بودن هیچ استانداردی در جهان وجود ندارد. روی این کرهٔ خاکی به اندازهٔ ۷ میلیارد راه و روش طبیعی برای زندگی کردن وجود دارد.
aram0_0
یکی از ابعاد شخصیتی من همین است: وقتی خوشحال نیستم، خودم را غرق در لذتهای کاذب میکنم.
aram0_0
ما از جرّوبحث واهمه نداشتیم، زیرا میدانستیم بر رابطهمان تأثیر مخرب ندارد. وقتی مجازید نزد کسی خود خودتان باشید، خودِ ناخرسندتان را ابراز میکنید.
aram0_0
اگر از حالم سخن میگفتم انگار آن را هرچه بیشتر حس میکردم. اگر عادی رفتار کنید گویی حالتان نیز تا حدودی طبیعیست؛ پس عادی رفتار کردم.
aram0_0
دلم نمیخواست بمیرم، فقط میخواستم زنده نمانم! مرگ مرا میترساند. مرگ فقط برای کسانی اتفاق میافتاد که به معنای واقعی زندگی کرده بودند. افراد بیشماری بودهاند که به معنای واقعی کلمه زندگی نکرده بودند؛ من هم دلم میخواست یکی از آنان باشم! و این همان آرزوی دیرین بسیاری از انسانها بود؛ اینکه ای کاش هرگز زاده نمیشدند؛ اینکه کاش یکی از آن سیصد میلیون اسپرم بودند که موجودیت انسانی پیدا نمیکردند.
aram0_0
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان