بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شکوفایی؛ براندازی | طاقچه
تصویر جلد کتاب شکوفایی؛ براندازی

بریده‌هایی از کتاب شکوفایی؛ براندازی

نویسنده:کنت اوپل
انتشارات:نشر صاد
امتیاز:
۴.۳از ۷ رأی
۴٫۳
(۷)
وانمود کرد از ته یک تلسکوپ به همه چیز نگاه می‌کند؛ پس همه چیز، حتّی احساسات خودش خیلی خیلی دور بود. هیچ‌چیز به این اندازه اهمیت نداشت. کمکش می‌کرد با ناراحتی، اضطراب و ترسش کنار بیاید؛ حدّاقل کمی.
شلاله
دلش می‌خواست باور کند که روزی شکوفا می‌شود. گل کدر و ماتی را تصور کرد که گلبرگ‌های خیره‌کننده‌اش را ناگهان باز می‌کند و همه سرشان را بالا می‌آورند، هدفون‌هایشان را به‌سرعت از گوششان بیرون می‌آورند، به نفس‌نفس می‌افتند و می‌گویند: «این از کجا اومد؟ من تاحالا چیزی به این قشنگی ندیدم!»
شلاله
و بعد، همان‌طور که او نگاه می‌کرد، باران شروع کرد به ترک‌خوردن.
کاربر ۳۸۲۲۳۴۳

حجم

۲۴۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

حجم

۲۴۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد