بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اتاق مهمان | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اتاق مهمان

بریده‌هایی از کتاب اتاق مهمان

ویراستار:سارا بحری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۳۳۹ رأی
۴٫۱
(۳۳۹)
بارهاوبارها برای زن‌های مختلف اتفاقات بدی افتاده است، فقط به‌خاطر اینکه خجالت می‌کشیدند از حقشان دفاع کنند.
khazar
اتفاقات خوب در انتظار آدم‌های صبور است. مادربزرگ الکس اشتباه می‌کرد. در این زندگی نمی‌شود صبر کرد. بعضی‌وقت‌ها باید خودت بروی جلو و موقعیت خوب را بقاپی.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
«شاید دیگران منتظر بمانند تا شمعشان خاموش شود. اما من خود شمعم را خاموش می‌کنم.» الکس به من نگاه می‌کند. «چقدر ناامیدکننده و یأس‌آور.»
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
چرا بعضی‌ها اصرار دارند پوستشان را علامت‌گذاری کنند؟ پوست باید پاک و بی‌نقص و صاف باقی بماند و فقط گذر اجتناب‌ناپذیر زمان اجازهٔ نقش انداختن روی آن را داشته باشد.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
«پوچی همان نیستی است.»
𝓜𝓪𝓷𝓮𝓵𝓲
بعضی‌وقت‌ها مهر مادر بهترین دوا برای هر دردی است.
آرنیکا
«همیشه می‌گفت اتفاقات خوب در انتظار آدم‌های صبور است.»
zeynab esmaeeli
الکس می‌گوید: «فکر می‌کنم یک‌جور دفترخاطرات باشه. با یک جمله از اتین سولانوف شروع می‌شه: وقتی مقصر نیستی اما گناهی به گردنت افتاده، خواب ابدی، آرام‌بخش روحت خواهد بود.»
الهه سادات~
در جوابش می‌غرم: «متوجه نمی‌شی؟ من هیچ‌وقت نمی‌تونم طبیعی باشم...» «مگه کی توی این دنیا طبیعیه؟» دیگر عصبانی شده است و از نشان دادن عصبانیتش هم هراسی ندارد. «اصلاً طبیعی بودن یعنی چی؟ همه‌ش وهم و خیاله. می‌دونی مادربزرگم یک‌بار چی بهم گفت؟ گفت: شما جوون‌ها فکر می‌کنین باید همیشهٔ خدا شاد و شنگول باشین. و درست می‌گفت. زندگی پر از پستی‌وبلندیه. هرچه زودتر به این حقیقت عادت کنیم، زودتر می‌تونیم با زندگی‌ای که داریم کنار بیایم و ازش لذت ببریم.»
مه سیما
بارها اتفاقی رو که در انتظارته مرور کردم. روزی متوجه می‌شی که دیگه نمی‌تونی از رختخواب بیرون بیای. یا اینکه داری کارهای معمول روزانه‌ت رو می‌کنی و یک‌دفعه درهم می‌شکنی و به هزاران تکه تبدیل می‌شی، جوری که نمی‌دونی دیگه هرگز به حالت قبل برمی‌گردی یا نه. باید همین حالا تا وقت هست از بقیه کمک بگیری.
tabasom
دست‌هایم را روی چشمانم می‌فشارم و سعی می‌کنم این تصاویر زجرآور را از سرم بیرون کنم. دلم می‌خواهد آن‌قدر گریه کنم که دل‌وروده‌ام بیرون بریزد. اما این کار چه فایده‌ای دارد جز اینکه باعث شود بیشتر از قبل احساس ناامیدی کنم؟ و دیگر از دل سوزاندن برای خودم و اعتمادبه‌نفس پایینم و اینکه خودم را لایق این دنیا نمی‌دانم، حالم به‌هم می‌خورد.
tabasom
نبضش آن‌قدر تند می‌زد که قلبش حق داشت بایستد. یا مسیح، خودش هم دوست داشت این اتفاق بیفتد. زود باش! بایست و کاری کن که او مجبور نباشد با اتفاقی که می‌دانست رخ داده، روبه‌رو شود.
tabasom
جایی که شروران مزاحمتی به وجود نمی‌آورند و خستگان آرام می‌گیرند
tabasom
صدایش مملو از احساسات می‌شود. «همیشه می‌گفت اتفاقات خوب در انتظار آدم‌های صبور است.»
مه سیما
«تنها بلندی زندگی من پیدا کردن تو بود. جز اون همیشه فقط و فقط پستی بوده.»
المیرا
وقتی مقصر نیستی اما گناهی به گردنت افتاده، خواب ابدی، آرام‌بخش روحت خواهد بود.»
کاربر ۲۵۸۹۰۶۵
«کمی حالم بد بود. همه‌ش تقصیر دوران یائسگیه. مام طبیعت هر چی گُه‌بازیه توی زندگی ما زن‌ها پیاده کرده.»
HANNAH
مامان‌ها خانواده را کنار هم نگه می‌دارند و خودشان نباید درهم بشکنند. مثل ستون خانواده هستند.
abar
چرا بعضی‌ها اصرار دارند پوستشان را علامت‌گذاری کنند؟ پوست باید پاک و بی‌نقص و صاف باقی بماند و فقط گذر اجتناب‌ناپذیر زمان اجازهٔ نقش انداختن روی آن را داشته باشد
Sara
پوست باید پاک و بی‌نقص و صاف باقی بماند و فقط گذر اجتناب‌ناپذیر زمان اجازهٔ نقش انداختن روی آن را داشته باشد.
maryam ghaziani

حجم

۲۹۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۲۹۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
۴۰,۲۵۰
۳۰%
تومان