بریده‌هایی از کتاب اتاق مهمان

چرا بعضی‌ها اصرار دارند پوستشان را علامت‌گذاری کنند؟ پوست باید پاک و بی‌نقص و صاف باقی بماند و فقط گذر اجتناب‌ناپذیر زمان اجازهٔ نقش انداختن روی آن را داشته باشد.

خودکشی واژهٔ بسیار زشتی است. گفتنش مثل این است که از دهانت چاقو بیرون می‌اندازی.

«همیشه می‌گفت اتفاقات خوب در انتظار آدم‌های صبور است.»

مامان‌ها خانواده را کنار هم نگه می‌دارند و خودشان نباید درهم بشکنند. مثل ستون خانواده هستند.

«کمی حالم بد بود. همه‌ش تقصیر دوران یائسگیه. مام طبیعت هر چی گُه‌بازیه توی زندگی ما زن‌ها پیاده کرده.»

عادلانه نیست. عادلانه نیست که والدین از غمی که بچه‌ها برای خودشان ایجاد می‌کنند، زجر بکشند.

«همیشه می‌گفت اتفاقات خوب در انتظار آدم‌های صبور است.» اتفاقات خوب در انتظار آدم‌های صبور است. مادربزرگ الکس اشتباه می‌کرد. در این زندگی نمی‌شود صبر کرد. بعضی‌وقت‌ها باید خودت بروی جلو و موقعیت خوب را بقاپی.

بارهاوبارها برای زن‌های مختلف اتفاقات بدی افتاده است، فقط به‌خاطر اینکه خجالت می‌کشیدند از حقشان دفاع کنند.

در را با شانه‌اش باز می‌کند و من هم این اجازه را به او می‌دهم؛ چون خجالت مانع می‌شود که این کار را نکنم. بارهاوبارها برای زن‌های مختلف اتفاقات بدی افتاده است، فقط به‌خاطر اینکه خجالت می‌کشیدند از حقشان دفاع کنند.

وقتی دیگران را به دست آرامش سپردم، خود نیز کنار آنها دراز کشیدم. اما برای من آرامشی در کار نبود.»

عادلانه نیست. عادلانه نیست که والدین از غمی که بچه‌ها برای خودشان ایجاد می‌کنند، زجر بکشند.

مشکل گذشته این است که بعضی‌وقت‌ها دوست دارد خودش را با سر وارد زندگی آینده‌تان کند.

«همیشه می‌گفت اتفاقات خوب در انتظار آدم‌های صبور است.»

«تنها بلندی زندگی من پیدا کردن تو بود. جز اون همیشه فقط و فقط پستی بوده.»

«بازهم از دوست قدیمی‌مون سولانوف نوشته. یک جمله که معنی‌ش می‌شه: اگر عاشق زنی زیبا شوی، به‌واقع قبر خودت و تمام عزیزانت را کنده‌ای.»

نیازی به پرسیدن سؤال‌های بیشتر نیست. نه به شما کمکی می‌کند نه به من. دیگر مرده‌ام. بگذارید در آرامش بمانم.

عادلانه نیست که والدین از غمی که بچه‌ها برای خودشان ایجاد می‌کنند، زجر بکشند.

می‌دانم که نمی‌تواند کمکم کند. نمی‌تواند. دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند. جز خودم

«همیشه می‌گفت اتفاقات خوب در انتظار آدم‌های صبور است.» اتفاقات خوب در انتظار آدم‌های صبور است. مادربزرگ الکس اشتباه می‌کرد. در این زندگی نمی‌شود صبر کرد. بعضی‌وقت‌ها باید خودت بروی جلو و موقعیت خوب را بقاپی.

«همیشه می‌گفت اتفاقات خوب در انتظار آدم‌های صبور است.»