بریدههایی از کتاب محوِ
۴٫۰
(۴۲)
مرا دیدند
که به تو گفتند زیبا.
منم غلطی
که درست را نشان میدهد
Hakime Zare
زیباییات کوهستانیست
که فقط از دور دیده میشود،
برای دیدن تمامِ تو
باید از تو فاصله گرفت
Hakime Zare
دردِ مرا
شمعی میفهمد
که برای دیدنِ یک چیزِ دیگر
آتشش میزنند
Hakime Zare
خدا مرا ببخشد؛
مرگِ کودکِ همسایه را بهانه کردم؛
سخت در فراق یارم گریستم
Hakime Zare
آینهای کو
تا او را که در من است نشان بدهد؛
نه این را که منم
Ghazal
مرا نگاه میکند؛
او که به تاریکی خیره است
از من حرف میزند؛
او که سکوت کرده است
Ghazal
به آدمی آتشگرفته میمانم،
اگر بایستم؛
میسوزم
اگر بدوم؛
بیشتر میسوزم.
به آدمی میمانم
که خاکستر میشود.
به خاکستر میمانم
خاکستری🩶
مرا دیدند
که به تو گفتند زیبا.
منم غلطی
که درست را نشان میدهد
خاکستری🩶
در سرزمینِ من
آغوشها
برای بدرقه گشوده میشوند
خاکستری🩶
مرا نگاه میکند؛
او که به تاریکی خیره است
از من حرف میزند؛
او که سکوت کرده است
خاکستری🩶
نمیگویم آسمانت میشوم
تا آسمان
برایت قفس نشود.
من قفس ِتو هستم،
از من
به سوی آسمان بگریز
zaguli
کوه از من گذشت و گفتم
من بودم که گذشتم.
درخت مرا پسِ پشت نهاد و گفتم
من بودم که گذشتم.
گذشت
کارِ من نبود،
کارِ من
گذشتن بود
zaguli
میان من و دریا
راهیست که از من آغاز میشود
من در آغازِ راه نیستم؛
راه از من آغاز میشود
zaguli
مرا نگاه میکند؛
او که به تاریکی خیره است
از من حرف میزند؛
او که سکوت کرده است
zaguli
در سرزمینِ من
آغوشها
برای بدرقه گشوده میشوند
Turanj
برگ
باید بریزد
تا باد
او را ببرد
F.B
کوچک دیده میشود
از دامنه
آنکه از قله
تو را کوچک میبیند
F.B
مرغ ِ سر بریده؛
بال ِ تو برای پرواز نیست.
حیاط را خونآلود کردی،
آرام باش
F.B
تشنه
پیِ آب میگردد
حتی اگر پیدا نکند
F.B
در اندوهِ من
شادیِ رهاشدن پرندهایست
که به او دل بسته بودم
F.B
حجم
۴۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
حجم
۴۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۷۰%
تومان