بریدههایی از کتاب پس از بیست سال
۴٫۸
(۴۶۴)
دیروز سرش را از تن جدا کردید و از امروز با کلامش باید بجنگید که حنجرهها را میتوان برید ولی فریادها را هرگز.
حسین افشار
جنگی که در صلح ادامه یابد، مصیبتبارتر است برادر. جنگی که بر فراز منبرها و درون قلبها و مغزها رواج یابد، از جنگ شمشیرها و نیزهها سختتر است.
Sabniye
عمروبنعاص گفت:
«بیشک تو جاسوس علی هستی که به دیار ما گسیل کرده است.»
خفاف با لبخند گفت: «علی شما را چنان میشناسد که نیازی به جاسوس ندارد.» این را گفت و از قصر خارج شد.
گنجینه
مالک ادامه داد: «فقط شیپور جنگ است که نرها و مردها را از یکدیگر جدا میکند
MaaM
چراکه اعتقاد داشت انسانها به هر میزان که در لذات دنیا فرو میروند، ضعیف و اهلی میگردند
محمد جواد
آنکه وقت یاریِ امامش خفته باشد، با لگد دشمنش بیدار خواهد شد
•)•
ابوذر گفت: «بهخدا قسم که مردم هیچ سرزمینی نظرکردهٔ خداوند نیستند، مگر آنکه به عدالت رفتار کنند.»
عاطفه سادات
همانطور که کنجکاوانه در و دیوار و مردمان شهر را نظاره میکرد، از مرد خرمافروشی سراغ کاخ علی را گرفت. مرد متعجب به غریبه نگاه کرد و گفت: «کاخ علی؟»
«آری. او را در کدامیک از عمارتهای کوفه میتوان یافت؟»
«از کدام دیار میآیی؟»
«از راهی دور.»
مرد خندید و گفت: «همین مسیر را ادامه بده، به مسجد بزرگ شهر میرسی، آنجا کاخ علی است.» و دوباره خندید.
ArEf
«اسلام را مغزی است و پوستی. ظاهری است و باطنی. معاویه بر ظاهر فریبندهٔ آن حکومت بنا کرده است و علی بر مغز و باطن آن. هردو امّا بهنام خدا و رسولش.
Sabniye
«آیا گمان میکنید دعوی معاویه برای شام است؟ و یا او خواهان خون عثمان است؟ بهخدا سوگند که چنین نیست و او درحال زندهکردن کینه و حسادتهایی است که بنیامیّه همیشه نسبت به بنیهاشم ورزیدهاند. همهچیز از آن روزی شروع شد که عبدالمناف را خداوند دو پسر دوقلو عنایت کرد؛ دوقلوهایی که وقتی از شکم مادرشان خارج شدند، انگشت اشارهٔ یکی که هاشم نامیده بودندش در پیشانی دیگری که عبدالشمسش میخواندند، چسبیده بود. بلوایی درگرفت که تا پیش از آن سابقه نداشت. این بود که کاهنان را آوردند تا انگشت را از پیشانی جدا کنند و چون چنین کردند، خون بسیاری میان دو برادر جاری شد. کاهنان گفتند، این نشانهٔ آن است که میان این دو برادر، نسل اندر نسل دشمنی و خونریزی بسیار پدید خواهد آمد. و چنین نیز شد.»
feri
دیگر تاب ندارم که علی مرا نادیده بگیرد. کاش مرا مجازات میکرد، سرزنش مینمود یا که حتی با شلاق مجازاتم مینمود. این سکوتش مرا درهم شکسته است
کاربر ۱۰۸۸۸۴۹
«خواب زیاد آفت روح است فرزندم. خداوند روزیِ روح را در بیداریِ شب، و روزیِ جسم را در تلاشِ روز گذاشته است.»
•)•
«کوفیان با حسین معاملهای کردند که پیش از این با برادر و پدرش کرده بودند... میبینی سلیم؟ تاریخ انگار به تکرار نشسته است.»
«نه راحیل... تاریخ تکرار نمیشود؛ بلکه این مردان تکراریاند که بدون عبرت، رفتار گذشتگان را دربرابر آزمونهای روزگار تکرار میکنند.»
مطهره زمانی
بهجان خودم سوگند که اسلامِ علی بیش از آنکه اسلامِ شمشیر باشد، اسلام ایمان و حکمت و عدالت است، نه اسلام مناسک و ظواهر. و علی برای فتح قلوب آمده است، نه فتح سرزمینها. علی قصد دارد روح ایمان را به کالبد نیمهجان اسلام بازگرداند که بهخدا سوگند، سرزمینی که از اسلام لبریز و از ایمان تهی باشد، بلاد جاهلیت است.
استفاده کردیم
«بهخدا قسم که مردم هیچ سرزمینی نظرکردهٔ خداوند نیستند، مگر آنکه به عدالت رفتار کنند.»
وحید
گویی در تمام عمر، شبها نه به عبادت که به پاسبانی مشغول بوده و نه به روزه که فقط گرسنگی کشیدهاند. کسانی که از قرآن جز انبوه کلمات و عبارات چیزی در قلبشان رسوب نکرده، نماز را جز از روی عادت نخوانده و از حج جز طواف سنگ چیزی درنیافته بودند.
Bahar Abdalvand
«علی یک شخص نیست پیرمرد. او چون انسانهایی نیست که در جسمانیت خویش خلاصه میشوند. علی نوعی ایمان، نوعی اسلام و نوعی حیات است، همانگونه که معاویه چنین است. نزدیکی به علی فقط دیدار او نیست بلکه چون او زیستن و اندیشیدن، چون او خویش را برای هدایت مردمان وقفنمودن است، وگرنه بسیارند که صبح و شام با علیاند، حتی در سپاه اویند ولیک از او چون زمین و آسمان فاصله دارند، همچون تو که در سپاه معاویهای ولی روحت از او فاصله گرفته است. علی در قلب هرآنکس که دربرابر ستمگران نعره میکشد و درمقابل ضعیفان و مظلومان به لرزه میافتد، خیمهای به پا کرده است. علی تا آخرین روزی که آفتاب بر زمین میتابد و جهان برقرار است، چون رودی جاری خواهد بود، همانگونه که معاویه چنین خواهد بود و جنگ میان این دو، جنگی است که از نزاع هابیل و قابیل آغاز شده و تا قیامت ادامه خواهد داشت.»
mahshid
راهب ادامه داد: «دشمن ما در درون ماست فرزندم. دشمنی که ما را به بندگی گرفته تا تمام عمر اندیشهای جز برآوردهساختن هوسهای او نداشته باشیم.»
fa,3in
علی را چنان طبعی بلند و روحی بینیاز است که برای پیروزی دست به هر کاری نمیبرد. هر فتحی را که با تبعیت از هواهای نفسانی و روشهای پلید انسانی بهدست آید، شکست میداند و یارانش را از آن برحذر میدارد و عجیب است که برخی مردم او را ملامت میکنند که در قیاس با امیرِ شام، حاکمی سادهلوح و بیسیاست است.
محمد سجاد
آموزگار پیر پاسخ داد: «عدالت... بهخدا سوگند آنگاه که پیامبر رسالتش را آشکار کرد، مشرکین نزدش آمدند و گفتند، ای محمد! در این شهر سیصد خدا پرستیده میشود و خدای تو نیز یکی بر آنان افزوده است. پس تو خدایان ما را ستایش کن تا ما نیز به خدای نادیدهٔ تو روی آوریم. آنان با اسلام ستیزی نداشتند، تا آن زمان که رسول خدا از آنان خواست که به عدل رفتار کنند و دست از ستمگری و تعدی به مردمان بکشند، آنگاه بود که خون و خشم و شکنجه و نبرد آغاز گشت. آری فرزندم. اسلامی که به عدالت نرسد، کفری است که لباس توحید به تن کرده است.»
ali kasmaei
حجم
۵۶۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۵۲ صفحه
حجم
۵۶۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۵۲ صفحه
قیمت:
۲۵۰,۰۰۰
تومان